نام پژوهشگر: ندا معصومی
ندا معصومی محمدحسین نیکداراصل
زروانیسم، آیینی ایرانی است که هستی، مبنا و منشأ آن را زمان می داند و به مفاهیم فلسفی مهمی هم چون پیدایش هستی، منشأ عالم، آفرینش کیهانی، زمان و... می پردازد. در این آیین فلک و صور فلکی تأثیری انکارناپذیر بر زندگی انسان دارند و از آنجایی که زروان خدای بخت و تقدیر است، انسان در جبر و سرنوشتی که برای او رقم خورده است، اختیاری ندارد. این تفکر به تدریج در میان شاعران و اندیشمندان ایرانی نفوذ کرد و حافظ نیز هم چون دیگر شاعران، از این سرچشمه ی فکری مستثنی نبوده است. این رساله در چهار فصل تنظیم شده است که بعد از طرح مقدمه و کلیات، دو فصل آن به ماهیت زروانیسم و اسطوره ی زروان اختصاص دارد و در فصل آخر به بازتاب باورهای زروانی در اشعار حافظ پرداخته شده است. نگارنده در این پژوهش مطالبی چون دهر و زمانه و کارکردهای آن، تقدیرگرایی، مرگ اندیشی، جبرگرایی، تأثیر افلاک و اختران بر زندگی بشر، نکوهش جهان، بازگشت به بیکرانگی و... را در دیوان حافظ با اصول عقاید زروانی مقایسه کرده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که حافظ با بهره گرفتن از اسطوره، تاریخ و فرهنگ ایران باستان و گنجاندن برخی باورها و اندیشه های اصیل زروانی در غزلیاتش، جهان بینی خود را متناسب با اصول عقاید این آیین، به خوبی به تصویر می کشد، به گونه ای که می توان گفت تقدیرگرایی حافظ ریشه ی زروانی دارد تا اسلامی، چون در هیچ یک از منابع دسته اول اسلامی به تقدیر و تأثیر افلاک و اختران بر زندگی آدمی، به این صراحت اشاره نشده است. وی با کاربرد واژگانی مانند زمان، روزگار، دهر، چرخ و فلک، آسمان و سپهر و بخت برای سرنوشت محتوم آدمی، اندیشه ی جبرگرایانه ی زروانی را باز می تاباند.