نام پژوهشگر: زهرا ملاآقائیان بهنمیری
زهرا ملاآقائیان بهنمیری علیرضا دهقانپور
مسأله سعادت و شقاوت از مباحث بسیار مهم انسانی است که از دیرباز فکر بشر را به خود مشغول داشته است. مفسران، محدثان، فیلسوفان و متکلمان، هر کدام به مناسبتی به این مبحث پرداخته اند. انسان دارای ساحت های وجودی و ابعاد وجودی مختلفی است. ساحت فطرت، ساحت ادراک، ساحت اراده، ساحت عمل از دیدگاه علامه طباطبایی، فعلیت یابی جنبه های وجودی با انجام فعل خاص خود، مایه آرامش و راه یابی انسان به کمال و سعادت است و عدم فعلیت قوا و شئون نفس، عامل از هم پاشیدن حیات انسانی و شقاوت. سعادت هر چیزی عبارت است؛ از رسیدن خیر وجودی آن چیز، تا به وسیله آن کمال خود را یافته و در نتیجه متلذذ شود. سعادت در انسان که موجودی است مرکب از روح و بدن؛ عبارت است از رسیدن به خیرات جسمانی و روحانی. مولفه های سعادت عبارت است از خیر، لذت، هدایت، کمال. مولفه-های شقاوت عبارت است از؛ شر، ألم، ضلالت، نقص. عوامل سعادت به سه بخش عمده، بینشی، اخلاقی و رفتاری تقسیم می شود که ایمان، تفوا، تزکیه، عمل صالح ذیل آنها بحث می شود. نقطه مقابل یعنی عوامل شقاوت اموری هم چون؛ اعراض از یاد خدا، جهل و گناه می باشد. انسان در تمام کارهای ارادی اش، مختار و آزاد است. خداوند او را مختار آفریده و اراده کرده که او سعادت و شقاوت خویش را به دست خود رقم زند، اما آیاتی در قرآن هست که به ظاهر، آزادی و اختیار انسان را نفی می کند و تمام امور را به مشیت و اراده الهی موکول می داند. از نظر علامه طباطبایی، سعادت و شقاوت، اکتسابی است نه ذاتی. حکمت خداوند اقتضاء می کند که سعادت و شقاوت بشر بر اساس اختیار باشد. خدا راه اطاعت را که منتهی به سعادت بشر می شود و راه شقاوت را که منتهی به بدبختی او می گردد، برای او بیان کرد