نام پژوهشگر: مهدی هاشمی
اعظم السادات خدائی سعید خدابخش
معدن¬کاری در اکثر جوامع به عنوان یکی از عوامل زیربنایی اقتصاد مورد توجه شایانی می¬باشد، لیکن افزایش مسایل ناشی از اثر فعالیت¬های معدن¬کاری بر محیط زیست موجب رشد روزافزون پژوهش¬هایی در زمینه آثار زیانبار زیست محیطی آن¬ها شده است. در این راستا و در جهت ارزیابی میزان آلودگی محیطی معدن سرب و روی آهنگران (جنوب شرقی شهرستان ملایر (استان همدان)) آزمایشات ژئوشیمیایی (aas, icp-aes) به منظور تعیین غلظت کل و بخشی عناصر سنگین سرب، روی، مس، کادمیم، آرسنیک و آنتیموان بر روی 40 نمونه خاک سطحی اطراف معدن انجام گرفت. میزان غلظت حداکثر و حداقل عناصر مورد مـطالعه به ترتیب 12 تا 7830 مـیلی¬گرم بر کیلـوگرم برای سرب، 15 تا 10000 میلی¬گرم بر کیلوگرم برای روی، 22 تا 258 میلی گرم بر کیلوگرم برای مس، 0/4 تا 65/3 میلی¬گرم بر کیلوگرم برای کادمیم، 11 تا 172 میلی گرم بر کیلوگرم برای آرسنیک و 4 تا 278 میلی¬گرم بر کیلوگرم برای آنتیموان می¬باشد. و هم-چنین میزان حداکثر غلظت بخشی برای عناصر سرب و روی 223 و 987 مـیلی¬گرم بر کیلـوگرم مشخـص شد. ایـن مقـدار برای عنصر آرسنـیک و آنتیموان (با استفاده از روش hg-aas) به ترتیب 35/9 و 6/18 تعیین شد. ارزیابی میزان عناصر بالقوه سمی با استفاده از فاکـتور غنی¬شدگی، شاخص زمین¬انباشت و شاخص¬های آلودگی نشان می¬دهد که میزان فاکتور غنی¬شدگی به ترتیب 24/27 برای سرب، 3/73 برای روی، 2/14 برای مس، 7/53 برای کادمیم، 1/89 برای آرسنیک و 11/03 برای آنتیموان، میزان شاخص زمین¬انباشت 2/13 برای سرب، 0/18- برای روی، 0/03- برای مـس، 0/50 برای کادمیوم، 0/01 برای آرسنیک، 1/00 برای آنتیـموان و هم¬چنین مـیزان شاخص آلودگی 18/5 برای سرب، 3/38 برای روی، 1/79 برای مس، 6/76 برای کادمیم، 1/72 برای آرسنیک و 7/86 برای آنتیموان می¬باشد. با توجه به داده¬های حاصله آلودگی منطقه مورد مطالعه با استفاده از فاکتور غنی¬شدگی در رده عدم- حداقل تا خیلی زیاد، شاخص زمین¬انباشت در رده غیرآلوده تا متوسط-شدید و شاخص آلودگی در رده متوسط تا زیاد قرار دارد. در این راستا بیشترین سهم آلودگی خاک¬های منطقه توسط ضایعات معدنی بوده و در این رابطه عناصر مربوطه به ویژه سرب روند نگران¬کننده¬ای دارد.
فرزانه سلطانی فعله گری مهدی هاشمی
در این پایان نامه کاربردهای کمی و کیفی سیستم استنتاج تطبیقی عصبی-فازی مورد ارزیابی قرار گرفته است. در بخش اول، از روش اسپکتروفتومتری کلاسیک دی اتیل دی تیوکاربامات نقره در تعیین آرسنیک و آنتیموان برای بررسی کارایی و توانایی anfis به عنوان یک روش کمومتریکس برای آنالیز همزمان عناصر استفاده شده است. مدل anfis شامل 5 لایه از گره هاست و به وسیله الگوریتم یاد گیری هیبرید آموزش داده می شود. کارایی مدل anfis به وسیله معیار جذر میانگین مجذورات خطا (rmse) برای سری های آزمایش و صحت سنجی مورد ارزیابی قرار گرفت. مقادیر rmse1/17و 1/14 برای آرسنیک و 1/27و 1/18 برای آنتیموان به ترتیب در سری های آزمایش و صحت سنجی بدست آمد. در ادامه نتایج مدل anfis با شبکه عصبی مصنوعی با استفاده از ورودیهای یکسان مقایسه شد. در مقایسه با شبکه عصبی، مدل anfis نیاز به بهینه نمودن پارامترهای کمتری داشته و عملکرد راحت تری دارد. صحت و بازیابی روش به وسیله آنالیز نمونه آب دریای مصنوعی و آب شهر تائید شد.این بررسی نشان می دهد که anfis می تواند برای اندازه گیری همزمان نمونه ها با موفقیت به کار رود و نتایج صحیح و قابل قبولی را ارائه کند. در بخش دوم از anfis برای تخمین مقادیر ضریب توزیع دسته وسیعی از ترکیبات آلی با ویژگیهای مختلف بین دو فاز آب و وn- اکتانول استفاده شده است. از پارامترهای تجربی قطبیت/قطبش پذیری(p*)، توانایی دهندگی پیوند هیدروژنی (∝)، توانایی دهندگی جفت الکترون (β)، حجم ذاتی (vx) و اندیس پلاریته نرمال شده ( ent) به عنوان پارامترهای ورودی برای ساختن یک مدل جامع استفاده شد. مقادیر rmse 0/24و 0/25و 0/30 برای سری های آموزش و آزمایش و صحت سنجی بدست آمد. ضرایب همبستگی(r2) برای سری های آزمایش و صحت سنجی 0/96و0/98 نشان می دهد که مطابقت خوبی بین داده های پیش بینی شده و داده های مرجع وجود دارد و anfis ابزار قدرتمندی در تخمین logpo/w است.
نرگس جهانشاهی مهدی هاشمی
چکیـده: در این پروژه تحقیقاتی، میکرواستخراج با امولسیون سازی به کمک امواج فراصوت با روش متداول و بر اساس انجماد قطره ی معلق برای تعیین ترکیبات btex به وسیله کروماتوگرافی گازی توسعه پیدا کرده است. مصرف حلال های پخش کننده در روش های میکرواستخراج مایع-مایع توزیعی منجربه کاهش ضریب توزیع آنالیت به حلال استخراجی، افزایش در هزینه و منبع آلودگی می شود که می تواند روی حدتشخیص روش تأثیر گذارد. در این پروژه تحقیقاتی، روش کار بر اساس به کاربردن امواج فراصوت به جای استفاده از حلال پخش کننده استوار است. در روش میکرواستخراج با امولسیون سازی به کمک امواج فراصوت با روش متداول بعد از تابش دهی محلول نمونه با امواج فراصوت و استخراج ترکیبات btex در حلال استخراج کننده، مخلوط حاصله سانتریفیوژ شده سپس 1 میکرولیتر از فاز ته نشین شده جهت آنالیز نهایی به دستگاه کروماتوگرافی گازی تزریق می شود. پارامترهای تجربی از قبیل نوع و حجم حلال استخراج کننده، اثر قدرت یونی و زمان استخراج بهینه شدند. تحت شرایط بهینه منحنی کالیبراسیون با گستره خطی بین1-ml ng 20000- 10 با ضریب همبستگی9996/0 -9973/0 و حدتشخیص بین 1- ng ml 2-4/0 به دست آمد. در قسمت دوم این پایان نامه، میکرواستخراج با امولسیون سازی براساس انجماد قطره ی معلق برای استخراج ترکیبات btex از نمونه های آبی توسعه پیدا کرد. این روش بر اساس به کاربردن حلال های سبک تر از آب و با سمیت کمتر می باشد که بر خلاف سایر روش های مرسوم dllmeو usaeme می باشد. علاوه بر آن حلالهای بکاربرده شده در این روش دارای نقطه ی انجماد مناسب (نزدیک دمای اتاق) می باشند، و بنابراین جمع آوری آنها بسیار راحت تر می باشد. پارامترهای تجربی از قبیل نوع و حجم حلال استخراج کننده، قدرت یونی محلول نمونه و زمان استخراج بهینه شدند. تحت شرایط بهینه منحنی کالیبراسیونی با گستره خطی بین 1-ml ng 500-5/0 با ضریب همبستگی 9991/0-9972/0 و حد تشخیص 1-ng ml 1/0-02/0 به دست آمد. روش ارائه شده حاضر مهم ترین مشکل روش های dllme که استفاده از حلال های سمی می باشد را برطرف کرده است.
مهدی هاشمی غلامرضا خیاطیان
روشی ساده و حساس برای تشخیص مقادیر بسیار کم آهن کل بعد از جداسازی و پیش تغلیظ به روش استخراج نقطه ابری ارائه شده است. با نزدیک شدن دما به بالای دمای نقطه ابری (c? 42) اجزای آهن(iii) وارد فاز عنی از سورفکتانت می شود. مقدار آهن استخراج شده به فاز غنی از سورفکتانت توسط دستگاه جذب اتمی شعله ای اندازه گیری شد، تاثیر پارامترهای مختلفی از جمله غلظت سورفکتانت triton x- 114، ph محلول، دمای تعادل بررسی شد. تحت شرایط بهینه نمودار معیارگیری برای آهن(iii) بین بازه 800- 10 نانوگرم بر میلی لیتر خطی بود. حدتشخیص روش و انحراف استاندارد نسبی برای آهن(iii) به ترتیب برابر 6/8 نانوگرم بر میلی لیتر و 1/2% بودند. روش برای اندازه گیری و تشخیص مقادیر آهن کل در نمونه آب آشامیدنی و آب دریا به کار برده شد. صحت روش مقادیر اندازگیری شده توسط آزمایش بازیابی توسط دستگاه جذب اتمی شعله ای بررسی شد. یک روش پیش تغلیظ ساده و سودمند با استفاده از پدیده استخراج نقطه ابری و به کمک دستگاه التراسونیک برای استخراج و پیش تغلیظ cu2+ ارائه شده است. آنالیت در محلول آبی اولیه با لیگاند 2- مرکاپتوپیریدین- n- اکساید کمپلکس شد و triton x- 114 بعنوان سورفکتانت اضافه شد. بعد از جداسازی فاز در دمای c°50 در نقطه ابری مخلوط و رقیق کردن فاز غنی از سورفکتانت توسط نیتریک اسید متانولی، فاز غنی از سورفکتانت توسط طیف سنجی جذب اتمی شعله ای با استفاده از مکش معمولی و طول موج تجزیه ای در 8/324 نانومتر اندازه گیری شد. چندین پارامتر موثر بر کمپلکس شدن مورد بررسی قرار گرفت و تحت شرایط بهینه، پیش تغلیظ 5 میلی لیتر از نمونه در حضور (v/v) 15/0% از triton x- 114، حد تشخیص 2/2 نانوگرم بر میلی لیتر برای مس(ii) بدست آمد. نمودار تجزیه ای بین بازه غلظتی 1000- 5 نانوگرم بر میلی لیتر خطی بود و انحراف استاندراد نسبی برای آن کمتر از 64/1% محاسبه شد. درصد بازیابی نمونه ها بین 101- 5/99% بود و روش به طور موفقیت آمیز برای اندازه گیری یونهای cu2+ در نمونه آب آشامیدنی و چندین نمونه آب معدنی به کار برده شد.
مهدی هاشمی عباس علیمحمدی سراب
سرزمین ایران با توجه به موقعیت جغرافیایی و زمین شناسی از جمله ده کشور سانحه خیز جهان به شمار می آید و همواره بر اثر بروز سوانحی چون سیل، زلزله و خشکسالی خسارات جانی و مالی قابل توجهی به کشور وارد آمده است. از آنجا که قبل از برنامه ریزی برای مدیریت بحران زلزله نیاز به برآورد میزان خسارات می باشد، این تحقیق برآن است تا با بررسی خسارات ناشی از زلزله در تهران، تصویر روشنی از بحران احتمالی را ارائه دهد. بدین منظور، ابتدا با استفاده از شاخص های زمانی – مکانی به بررسی فعالیت گسل های مهم اطراف تهران پرداخته شد و محتمل ترین گسل برای تولید زلزله بزرگ بعدی تعیین گردید. خسارات وارده به ساختمان ها، خیابان ها و تلفات انسانی ناشی از وقوع زلزله طراحی شده در محله کارون جنوبی، منطقه 10 تهران، به طور تقریبی برآورد شد و مکان هایی برای احداث پناهگاه پیشنهاد گردید. نتایج نشان داد که یک زلزله 6.8 ریشتری ناشی از فعالیت گسل مشا باعث وارد آمدن خسارات شدیدی به حدود 70% از ساختمان ها و 40% از خیابان های منطقه مطالعاتی می شود. داده های مورد استفاده شامل ساختمان ها و کاربری آنها، شبکه راه ها و برخی لایه های زمین شناسی در منطقه مطالعاتی می باشد. در این بخش فرض شد که ساختمان ها به طور عمودی تخریب می شوند. از طرف دیگر برنامه های مدیریت بحران باید قبلاً آزمایش شوند تا کارایی آنها در کاهش خسارات و تلفات بررسی شود. از این رو، یک مدل عامل مبنا برای شبیه سازی عملکرد شهروندان، امدادگران، راه بازکن ها، پلیس، سارقان، پناهگاه ها و تأسیسات خطرزا بعد از وقوع زلزله توسعه داده شد. این مدل به کاربر اجازه می دهد تا سناریوهای مختلف مدیریت بحران را به منظور کاهش تلفات بررسی کند. در این مدل فرض شد که ارتباطات بین عامل ها محدود است و عامل ها فقط می توانند محدوده 5 متری اطراف خود را درک کنند. بنابراین در این تحقیق سعی شد تا یک سناریوی جامع برای مدیریت بحران زلزله تهران از بررسی فعالیت گسل ها تا مدلی برای آزمایش برنامه های مدیریت بحران زلزله ارائه شود. انجام آنالیزهای زمانی – مکانی بر روی زلزله های تاریخی جهت بررسی فعالیت گسل های منطقه، برآورد خسارات و تلفات برای هر ساختمان و خیابان به صورت جداگانه، استفاده از روش های تصمیم گیری چند معیاره برای تعیین مکان هایی برای احداث پناهگاه های موقت زلزله و ارائه مدلی عامل مبنا برای آزمایش برنامه های مختلف مدیریت بحران زلزله که قابلیت دریافت لایه های اطلاعات مبتنی بر gis و تنظیم بسیاری از مولفه ها مثل تعداد عامل ها در واسط کاربری را دارد، از جمله مشارکت های تحقیق حاضر می باشد.
امیر صفی پور مهدی هاشمی
دراین پایان نامه دوروش جدید اندازه گیری اسپکتروفتومتری غیرمستقیم آرسنیک(v) با استفاده از سیستم - cpc/i3ارائه شده است. بخش اول شامل اندازه گیری غیر مستقیم مقادیر اندک آرسنیک به کمک سورفکتنت ستیل پریدینیوم کلرید در محیط آبی است. اساس روش بر مبنای کاهش آرسنیک (v) بوسیله یون یدید در محیط اسیدی و تشکیل بعدی یون تری یدیدمی باشد. یون تری یدید می تواندبا ستیل پریدینیوم کلرید برای تشکیل کمپلکس تجمع یونی بنفش رنگ واکنش دهد. احیا آرسنیک (v) به آرسنیک (iii) و تشکیل کمپلکس تجمع یونی با امواج فراصوت تسریع شد. شرایط بهینه آزمایش و اثر مزاحمت ها مورد بررسی قرار گرفت. تحت شرایط بهینه کاری، این روش می تواند برای اندازه گیری غیر مستقیم آرسنیک (v) در محدوده غلظتی ng ml-1 2000-100 به کار برده شود. حد تشخیص روش بر اساس سه برابر انحراف استاندارد شاهد و انحراف استاندارد نسبی روش برای پنج اندازه گیری مکرر ng ml-1 1000 آرسنیک به ترتیب ng ml-161 و 1/2% بدست آمد. صحت روش با استفاده از کاربرد آن برای اندازه گیری آرسنیک (v) در نمونه های آب شهر و نمونه آب دریای مصنوعی مورد بررسی قرار گرفته است. بخش دوم شامل اندازه گیری غیر مستقیم مقادیربسیار کم آرسنیک بعد از استخراج نقطه ابری با استفاده از سورفکتنت ستیل پریدینیوم کلرید است. اساس این روش بر مبنای استخراج و جداسازی کمپلکس تجمع یونی و انحلال آن در ml 5/0 اتانول و اندازه گیری جذب تری یدیدحاصله می باشد. تحت شرایط بهینه کاری، این روش می تواند برای اندازه گیری غیر مستقیم آرسنیک (v) در محدوده غلظتی ng 100-10 به کار برده شود. حد تشخیص روش بر اساس سه برابر انحراف استاندارد شاهدو انحراف استاندارد نسبی روش برای پنج اندازه گیری مکرر ng ml-185 از آرسنیک به ترتیب ng ml-164/0 و 42/2% بدست آمد. نهایتاً روش بطورموفقیت آمیزی برای اندازه گیری غیر مستقیم آرسنیک (v) در نمونه های مختلف آبی با درصد بازیابی مناسب بکار برده شد.
مرتضی گودرزی مهدی هاشمی
دراین پایان نامه، دو روش پیش تغلیظ برای اندازه گیری اسپکتروفتومتری انتخابی کروم(vi) و کروم(iii) توسعه داده شده است.در بخش اول، اندازه گیری اسپکتروفتومتری مقادیر اندک کروم(vi) و کروم (iii)پس از پیش تغلیظ این عنصر توسط استخراج نقطه ابری،مورد بررسی قرار گرفته است.دی فنیل کر بازید (dpc)و سدیم دودسیل سولفات (sds)،به ترتیب به عنوان عامل کی لیت دهنده وسورفاکتانت مورداستفاده قرارگرفتند. دراین روش،کمپلکس تجمع یونی [cr(iii)-dpco](3-n)+sds-پس از تشکیل به محیط مایسلی نفوذ کرده و استخراج می گردد.اندازه گیری کروم کل پس از اکسایش کامل کروم(iii)به کروم(vi) توسط آمونیوم سریم سولفات4)4(so nh4ceدرمحیط اسیدی انجام پذیرفت.بدین ترتیب مقادیر کم کروم (iii)از تفاضل کروم کل و کروم (vi) موجود در نمونه بدست آمد. اثر پارامترهای تجربی،اثر مزاحمت ها و خصوصیات تجزیه ای مورد بررسی قرار گرفت.گستره خطی ml-1 ng200-0/5 و حد تشخیص ng ml-1 1/2برای کروم بدست آمد.این روش برای اندازه گیری کروم در نمونه های آب و حمام آبکاری استفاده شد.در بخش دوم این پایان نامه، میکرواستخراج توزیعی به منظور استخراج کمپلکس تجمع یونی [cr(iii)-dpco](3-n)+sds- واندازه گیری اسپکتروفتومتری کروم توسعه پیدا کرد. پارامترهای تجربی از قبیل نوع و حجم حلال استخراج کننده، قدرت یونی محلول نمونه و زمان استخراج بهینه شدند. تحت شرایط بهینه منحنی کالیبراسیونی با گستره خطی بین ng ml-1 20- 6/1 و ضریب همبستگی 9981/0و حد تشخیص ng ml-1 515/0بدست آمد.از این روش برای اندازه گیری کروم در نمونه های مختلف آب استفاده شد.
نوذر مرادی مهدی هاشمی
دراین پایان نامه، روش میکرواستخراج مایع-مایع با امولسیون سازی به کمک امواج فراصوت (usaeme) برای پیش تغلیظ و اندازه گیری اسپکتروفتومتری کبالت(ii) و نیکل(ii) توسعه داده شده است. از لیگاند 1-(2-پیریدیل آزو)2-نفتول (pan) به عنوان عامل کی لیت دهنده استفاده شد. در بخش اول، کمپلکس های هیدروفوب کبالت(ii) و نیکل(ii) با (pan) پس از تشکیل، با استفاده از روش (usaeme) به داخل یک قطره از فاز آلی استخراج می گردد. اثر پارامترهای تجربی، اثر مزاحمت ها وخصوصیات تجزیه ای مورد بررسی قرار گرفت. تحت شرایط بهینه کبالت(ii) و نیکل(ii) را به ترتیب در گستره ی خطی 120-3 و50-1 نانوگرم بر میلی لیتر اندازه گیری نمود. حد تشخیص(3sb) برای کبالت(ii) و نیکل(ii) به ترتیب 1/1 و73/0 نانوگرم بر میلی لیتر بدست آمد. این روش به طور موفقیت آمیزی برای اندازه گیری کبالت(ii) و نیکل(ii) در نمونه های حقیقی متفاوت بکار برده شد. در بخش دوم، امواج فراصوت برای اندازه گیری همزمان کبالت(ii) و نیکل(ii) استفاده گردید. مطالعات ما نشان می دهد که کمپلکس های کبالت و نیکل، تحت زمان های متفاوت تابش دهی به وسیله ی امواج فراصوت ویژگی متفاوت دارند. هر دو کمپلکس در زمان های تابش دهی کوتاه پایدار می باشند، در حالی که در زمان های طولانی تابش دهی با امواج فراصوت، کمپلکس نیکل(ii) بطور کامل تخریب می شود. از این خاصیت جهت اندازه گیری همزمان این دو گونه استفاده گردید. این روش می تواند برای اندازه گیری همزمان کبالت(ii) و نیکل(ii) در گستره ی خطی 120-3 و 50-1 نانوگرم بر میلی لیتر و با حد تشخیص 3/1 و8/0 نانوگرم بر میلی لیتر استفاده گردد. از این روش برای اندازه گیری کبالت و نیکل در نمونه های آلیاژی به طور موفقیت آمیزی بکار برده شد.
مهدی هاشمی حمید شاهبندرزاده
مدیریت زنجیره تأمین سبز یک فرصت عالی برای کسانی ایجاد می کند که نگران توسعه پایدار و عملکردهای تجاری محیطی اند. شرکتها باید در مورد طراحی محصولات و تکنیک های تولیدیشان جهت ایجاد محصولاتی سازگارتر با محیط تجدید نظرکنند. براین اساس مدیریت زنجیره تأمین سبز بیش از پیش اهمیت پیدا کرده است. درگذشته، مدیریت زنجیره تأمین شامل هدایت تمام اعضای زنجیره تأمین با هدف بهبود عملکرد جهت ارتقا بهره وری و سود بیشتر بود و مدیران زنجیره تأمین به دنبال تحویل سریع تر کالا و خدمات، کاهش هزینه و افزایش کیفیت بودند اما در این رویکرد بهبود عملکرد زیست محیطی زنجیره تأمین و اهمیت موضوعات اجتماعی و تخریب محیط زیست لحاظ نمی گردید. در این پژوهش اقدام به ارائه روشی بمنظور ارزیابی عملکرد زنجیره تامین سبز شرکت پتروشیمی برزویه با ترکیب مدلسازی غیرخطی و روش فازی شد. برای این-منظور ابتدا با استفاده از تکنیک تحلیل مسیر بمنظور ارائه مدلی در ارتباط با ارزیابی عملکرد زنجیره تامین سبز اقدام شد. سپس پرسشنامه مقایسات زوجی در ارتباط با تعیین وزن معیارها و زیرمعیارها در اختیار 15 متخصص قرار گرفت و به روش مدل سازی غیرخطی وزن معیارها و زیرمعیارها محاسبه شد، در مرحله بعد نظر متخصصان در ارتباط با ارزیابی عملکرد زنجیره تامین سبز بهینه کاوی و پتروشیمی برزویه از پرسشنامه جمع آوری شد. سپس با استفاده از تکنیک فازی عملکرد زنجیره تامین سبز بهینه کاوی و شرکت پتروشیمی برزویه ارزیابی شد. سپس نتیجه ارزیابی عملکرد زنجیره تامین سبز پتروشیمی برزویه با بهینه کاوی مقایسه شد. نتایج ارزیابی عملکرد زنجیره تامین سبز پتروشیمی برزویه نشان داد که پتروشیمی برزویه از نظر معیار سبز، هزینه و مشتری نسبت به معیارهای انعطاف پذیری و مالی در مقایسه با بهینه کاوی در وضعیت بدتری قرار دارد.
محبوبه نجف زاده مهدی هاشمی
رشد بعد از تروما شامل تغیرات مثبتی است که در افراد بعد از مواجه با تروما در حین چالش با ان ، رخ می دهد. سرطان به عنوان بیماری مزمن و عاملی که سبب تروما در افراد می شود، درنظر گرفته شده است.این پژوهش به اثر بخشی روش مثبت درمانی گروهی ساختارمند پارک و سلیگمن (نسخه 2 ) 2007 ، بر میزان رشد مولفه های مثبت روانی بعد از تروما (posttraumatic growth ) در بیماران زن مبتلا به سرطان سینه که دوره های شیمی درمانی و رادیوتراپی شان را کامل کردند، پرداخته است . برای انجام پژوهش 11 نفر از میان بیماران سرطان سینه انتخاب شدند. با استفاده از پرسشنامه ی ptg ، رشد مولفه های مثبت روانی بعد از تروما ، قبل از برگزاری جلسات گروه درمانی اندازه گیری شد.سپس 8 جلسه مثبت درمانی گروهی ساختارمند در مدت 8 هفته برگزار شد، در پایان دوباره پرسشنامه ی ptgi توسط اعضای گروه تکمیل شد و برای تجزیه و تحلیل داده ها از ازمون t برای مقایسه ی میانگین نمونه های همبسته و مستقل استفاده شد. نتایج نشان می دهد که روش مثبت درمانی ساختارمند پارک و سلیگمن در افزایش مولفه های مثبت شرکت کنندگان در4 مولفه ی ( احتمالات جدید ، نقاط قوت شخصی، قدردانی از زندگی و ارتباط با دیگران ) تاثیر مثبتی داشته است و در مولفه ی تغییرات معنوی بدون تاثیر بوده است و متغیرهای تحصیلات و جراحی در نقش متغیرهای تعدیل کننده در اثربخشی روش درمانی موثر بوده است.
زهره مرآتی فشی جلال بصیری پارسا
در این تحقیق، رنگبری و تخریب رنگزای راکتیو اورنج-7 توسط روش های اکسیداسیون پیشرفته و مقایسه نتایج آنها با یکدیگر انجام شد. جهت طراحی آزمایشات و اپتیمم سازی عوامل موثر، روش پاسخ سطح (rsm) مورد استفاده قرار گرفت. یک مدل ریاضی درجه دو کاهش یافته برای بدست آوردن درصد بازده حذف رنگ (cr%) به عنوان تابعی از پارامترهای موثر شامل: غلظت آلاینده، ph اولیه محلول، غلظت الکترولیت و دانسیته جریان اعمالی به کار گرفته شد. نتایج نشان می دهد که سرعت رنگبری از پساب حاوی رنگزای راکتیو اورنج-7 در سیستم الکترولیز و ازون- الکترولیز نسبت به سیستم ازون تنها بیشتر است و همچنین سرعت حذف codدر سیستم ازون- الکترولیز به طور قابل توجهی نسبت به سیستم ازون تنها و الکترولیز تنها بیشتر است. بکارگیری فرآیند ازون- الکترولیز روی رنگ راکتیو اورنج-7 با غلظت ابتدایی mg/l 60، و شرایط بهینه ی g/l 35/3=cnacl ، 18/4= ph و دانسیته جریان ma/cm2 64/18، منجر به 87/97% رنگبری در مدت زمان 5/2 دقیقه و حذف 96% از cod در مدت زمان 90 دقیقه شد. بیشترین بازده در فرآیند ازون- الکترولیز در محیط اسیدی بدست آمد، زیرا در محیط اسیدی اسید هیپوکلروس عمده ترین گونه در بالک محلول است که پتانسیل اکسایش بالاتری نسبت به یون هیپوکلریت دارد. در روش الکترولیز و ازون- الکترولیز، با افزایش غلظت الکترولیت nacl و افزایش دانسیته جریان سرعت رنگبری و حذف cod افزایش می یابد، زیرا یون اکسنده ocl? در بالک محلول و در سطح آند بیشتر تولید می شود.
سارا پرویزی شاخصی مهدی هاشمی
این پروژه در دو بخش کلی خلاصه خواهد شد. در بخش اول این تحقیق اندازه گیری اسپکتروفلوریمتری زیرالنون پس از پیش تغلیظ به روش میکرو استخراج مایع - مایع پخشی می باشد. در این روش مخلوطی از فاز استخراجی (315 میکرو لیتر کلروبنزن) و حلال پخش کننده ( 3/0 میلی لیتر متانول/آب 80% (حجمی/حجمی) حاوی زیرالنون) به سرعت به فاز آبی (5/0 میلی لیتر) تزریق می شود و امولسیون پایداری تشکیل می گردد. پس از سانتریفیوژ و ته نشین شدن حلال استخراجی (5±300 میکرولیتر) اندازه گیری انجام می گیرد. تحت شرایط بهینه منحنی کالیبراسیون برای زیرالنون در محدوده ng ml-1 50-1، خطی بوده و معادله کالیبراسیون34/13+c51/5=f با ضریب همبستگی.994/. بدست آمد. حد تشخیص روش1- ?g l45/0 و فاکتور پیش تغلیظ 10 ? همچنین انحراف استاندارد نسبی(rsd) 64/1% و بازیابی نسبی این روش با اضافه کردن غلظت هایgl-1? ?10 15و20 به نمونه های حقیقی گندم و برنج به ترتیب 92-91% و 91-90% می باشد. دربخش دوم? اندازه گیری اسپکتروفلوریمتری زیرالنون پس از پیش تغلیظ به روش میکروفاز جامد پخشی به وسیله نانو ذرات مغناطیسی مگنتایت اصلاح شده با عامل سیلانه کننده بررسی می شود. ابتدا مانند روش قبل روش مخلوطی از فاز استخراجی (310 میکرو لیتر 1- هپتانول) و حلال پخش کننده ( 0/3 میلی لیتر متانول/آب 80% (حجمی/حجمی) حاوی زیرالنون) به سرعت به فاز آبی (0/5 میلی لیتر) تزریق می شود و امولسیون پایداری تشکیل می گردد. سپس به جای سانتریفیوژ در مرحله قبل? نانوذرات مغناطیسی به این امولسیون اضافه شده و حلال استخراجی حاوی زیرالنون روی نانو ذرات مگنتایت اصلاح شده جذب شده? سپس نانوذرات جدا شده و توسط یک حلال شوینده مناسب (0/1 میلی لیتر استونیتریل) واجذب شده، و در نهایت به روش اسپکتروفلوریمتری اندازه گیری انجام گرفته است. تحت شرایط بهینه منحنی کالیبراسیون برای زیرالنون در محدوده ?g l-1 50-1، خطی بوده و معادله کالیبراسیون 34/18+c75/5=f با ضریب همبستگی 993/0 بدست آمد. حد تشخیص در این روش ?gl-136/0 و فاکتور پیش تغلیظ 10 بدست آمد. انحراف استاندارد نسبی (rsd)(n=5) در این روش 13/1% بدست آمد. بازیابی نسبی با اضافه کردن غلظت های ?gl-1 ?10 15و 20 به نمونه های حقیقی گندم و برنج به ترتیب 93-92% و 95-91% می باشد
شادیه سیاری عباس افخمی
در این پروژه نانوکامپوزیت ni0.5zn0.5fe2o4 با روش هم رسوبی شیمیایی سنتز شد. اندازه و ویژگی های آن توسط روش هایxrd و sem به دست آمد. طیف به دست آمده ازxrd نشان داد که نانوکامپوزیت به صورت کریستالی سنتز شده است. اندازه نانوکامپوزیت به روش sem مساوی 27 نانومتر به دست آمد. تعدادی از رنگ های خطرناک کاتیونی و آنیونی با استفاده از نانوکامپوزیت نیکل-روی-فریت به عنوان جاذب، از محلول های آبی حذف شد. ظرفیت جذب لانگمویر با استفاده از مدل ایزوترم جذب خطی مورد بررسی قرار گرفت. این نانوکامپوزیت مغناطیسی ظرفیت جذب بالایی را در مقایسه با بسیاری از جاذب های دیگر نشان داد. ظرفیت جذب برای آلیزارین 250mg/g، برای ری اکتیو بلو و جانوس گرینmg/g 33/333، برای کنگورد و کریستال ویولت و متیل ویولت500mg/g به دست آمد. تأثیر پارامترهای کاربردی مانند: ph ، وزن جاذب و زمان تماس بر روی حذف رنگ بررسی شد. همچنین واجذب رنگ های جذب شده مورد مطالعه قرار گرفت. .ماکزیمم جذب برای رنگ کنگورد در 4 =ph ، برای رنگ آلیزارین در 5/3 =phو برای رنگ های کاتیونی در 12 = ph به دست آمد. همچنین، یک الکترود اصلاح شده شیمیایی برای تعیین سریع، ساده، دقیق و گزینش پذیر یون های جیوه و کادمیم به صورت هم زمان با استفاده از ولتامتری برهنه سازی آندی موج مربعی تهیه گردید. الکترود مورد نظر با تلفیق نانوکامپوزیت ni0.5zn0.5fe2o4 با خمیر کربن تهیه شد. کاتیون های جیوه و کادمیم برروی سطح اصلاح شده ی الکترود در ولتاژ 00/1- ولت نسبت به ag/agcl پیش تغلیظ شدند. پارامترهای کاربردی مانند ph، پتانسیل رسوب و زمان رسوب به منظور اندازه گیری مقادیر کم یون های جیوه و کادمیوم در 5/2 = ph بهینه سازی شدند. حد تشخیص برای جیوه و کادمیم براساس سه برابر سیگنال بلانک به ترتیبµmol l-1 04/0و µmol l-101/0 به دست آمد. اثر کاتیون ها و آنیون های مختلف در اندازه گیری هم زمان +cd2 و+hg2 نشان داد که الکترود بسیار گزینشی است. به علاوه، الکترود اصلاح شده ی پیشنهادی جهت اندازه گیری هم زمان کادمیم و جیوه در فاضلاب و چند نمونه مواد غذایی گیاهی مورد استفاده قرار گرفت.
سید مصیب دریانورد مهدی هاشمی
در بخش اول این پروژه، توسعه ی روشهای ریزاستخراج مایع-مایع با رویکرد استفاده از امواج فراصوت در این روشها و کاربرد تکنیک ریزاستخراج با امولسیون سازی به کمک امواج فراصوت (usae-me) جهت اندازه گیری نمونه های محیطی و بیولوژیکی مورد توجه قرار گرفته است. در فصل دوم، توسعه و کاربرد تکنیک usae-me در ترکیب با اسپکتروفتومتری uv-vis برای پیش تغلیظ و اندازه گیری مقادیر اندک آنتیموان(v) در نمونه های آبی تشریح شده است. نتایج حاصل نشان داد که ترکیب تکنیک usae-me با اسپکتروفوتومترهای معمولی می تواند حساسیت اندازه گیری را به طرز چشمگیری افزایش دهد. فاکتور تغلیظ برابر 40، اندازه گیری و تعیین مقادیر اندک از آنتیموان را در نمونه های مختلف آبی میسر می سازد. منحنی خطی کالیبراسیون برای آنتیموان (v) در گستره ی غلظتی ngml-1 0/300 – 0/5 و مقدار r2 برابر 998/0 بدست آمد. حد تشخیص روش (3sb) برابر ngml-1 0/6 محاسبه شد. دقت روش برحسب انحراف استاندارد نسبی (%rsd) برای پنج بار اندازه گیری تکراری غلظت ngml-1 0/100 از یونsb(v) 4/2% بدست آمد. در فصل سوم، توسعه و کاربرد موفقیت آمیز روش usae-me جفت شده با اسپکتروفتومتری uv-vis جهت اندازه گیری یون تیوسیانات در نمونه های مختلف آبی و همچنین سیال های زیستی انسان شرح داده شده است. منحنی خطی کالیبراسیون در گستره ی غلظتی ngml-1 0/38 – 0/870 از یون تیوسیانات با مقدارr2 برابر 997/0 بدست آمد. حد تشخیص (lod) روش، بر پایه ی نسبت s/n=3 برابر ng ml-1 5/0 محاسبه شد. دقت روش برحسب انحراف استاندارد نسبی (%rsd) برای پنج بار اندازه گیری تکراری غلظت ngml-1 0/200 از یون تیوسیانات 2/8 % بدست آمد. بازده های اندازه گیری یون - scn در نمونه های بزاق و ادرار انسان ( سیگاری و غیرسیگاری) به ترتیب بین 5/97-6/102 درصد و 8/97-3/103 درصد بدست آمد. در فصل چهارم، توسعه و کاربرد تکنیک usae-me ترکیب -شده با سیستم gc-fid برای تعیین برخی اسید های چرب فرار (vfas) شامل پروپیونیک، بوتیریک، والریک و ایزو والریک اسید در نمونه های آب و پساب کشاورزی را شرح داده است. منحنی کالیبراسیون و حد تشخیص روش برای آنالیت-های مورد بررسی، به ترتیب بین µgl-1 0/25- 02/0 و µgml-1 05/0 - 01/0 بدست آمد. دقت روش پیشنهادی به صورت انحراف استاندارد نسبی برای پنج بار اندازه گیری تکراری نمونه با غلظت µgml-1 5/0 از آنالیت ها در گستره ی 4/6 – 4/5 % بدست آمد. تحت شرایط بهینه، فاکتور پیش تغلیظ، برای ترکیبات vfas بین 705 – 410 بدست آمد. در فصل پنجم ، تکنیک meps با بهره گیری از پلیمرمولکول نگاری شده (mip) سنتز شده به عنوان جاذب برای اندازه گیری گزینشی یک سری همولوگ از بی حس کننده های موضعی شامل لیدوکائین، روپیواکائین، مپیواکائین و بوپیواکائین در نمونه های پلاسما و ادرار توسعه داده شد. در هردو نمونه ی ادرار و پلاسما یک ارتباط نزدیک بین غلظت و سطوح زیر پیک در گستره ی غلظتی nmoll-1 0/2000- 0/5 مشاهده گردید. در فصل ششم، بکارگیری بروی خط تکنیک meps با سیستم lc-ms/ms به عنوان وسیله ای برای اندازه گیری پپتید bam در نمونه های پلاسما را شرح داده شده است. منحنی کالیبراسیون در گستره غلظتی nmol l-1 0/3045- 0/20 در پلاسما بدست آمد. ضریب همبستگی رگرسیون برای نمونه های پلاسما ? 99/0 برای همه ی اندازه گیری ها (6=n) بود. صحت و دقت برای اندازه گیری bam8-22 به ترتیب 13- تا 0/2- % و از 0/4 تا 14 % بدست آمد. همچنین، صحت و دقت برای اندازه گیری پپتید bam22-8 به ترتیب 13- تا 0/7 % و از 0/3 تا 12 % در نمونه ی پلاسما بدست آمد.
مینا خورشیدی مهدی هاشمی
چکیده عنوان: کاربرد میکرواستخراج با امولسیون سازی به کمک امواج فراصوت برای اندازه گیری اسپکتروفتو متری مقادیر بسیار کم دیکلوفناک سدیم با استفاده از معرف ردامین b هدف: هدف ما از انجام این پروژه بررسی کاربردپذیری میکرو استخراج با امولسیون سازی به کمک امواج فراصوت برای جداسازی و پیش تغلیظ سدیم دیکلوفناک و به دنبال آن اندازه گیری اسپکتروفتومتری مقادیر بسیار کم سدیم دیکلوفناک با ردامین b بود. روش تحقیق و یافته ها: در این پایان نامه، روش میکرواستخراج با امولسیون سازی به کمک امواج فراصوت (usae-me) برای پیش تغلیظ و اندازه گیری اسپکتروفتومتری دیکلوفناک سدیم در نمونه ادرار انسان توسعه داده شده است. روش براساس تشکیل زوج-یون بین دیکلوفناک و معرف ردامین b در یک محیط اسیدی استوار است، که در پی آن زوج-یون بی بار پس از تشکیل با استفاده از روش (usae-me) به داخل یک قطره از فاز آلی (کلروفرم) استخراج می گردد. اثر پارامترهای تجربی برروی واکنش اسپکتروفتومتری و فرآیند (usae-me) مورد بررسی قرار گرفت. تحت شرایط بهینه منحنی کالیبراسیون برای دیکلوفناک در گستره خطی 0/1-05/0 نانوگرم بر میلی لیتر و حد تشخیص (s/n=3) 018/0 نانوگرم بر میلی لیتر بدست آمد.انحراف استاندارد نسبی برای پنج بار اندازه گیری تکراری از دیکلوفناک با غلظت 5/0 نانوگرم بر میلی لیتر %4/2 می باشد. روش پیشنهادی برای اندازه گیری دیکلوفناک در نمونه های ادرار مختلف به طور موفقیت آمیزی بکار برده شد و میانگین درصد بازیافت برای نمونه ها %72/99 بدست آمد.
ثنا عبدالحسینی مهدی هاشمی
دراین پایان نامه، روش میکرواستخراج مایع-مایع با امولسیون سازی به کمک امواج فراصوت (usaeme) برای پیش تغلیظ و اندازه گیری اسپکتروفتومتری داروی سیپروفلوکساسین و یون تیوسیانات توسعه داده شده است. در بخش اول از خاصیت رزونانس پلاسمون سطحی نانوذرات نقره برای اندازه گیری سیپروفلوکساسین بعد ازمیکرواستخراج به کمک امواج فراصوت استفاده شده است. در این بخش برای اندازه گیری سیپروفلوکساسین، روش رنگ سنجی بر اساس تغییررنگ ناشی از تجمع نانوذرات نقره (agnps) پیشنهاد شد. در حضور سیپروفلوکساسین نانوذرات نقره وادار به تجمع و تغییر رنگ می شوند و این تغییر رنگ به غلظت سیپروفلوکساسین بستگی دارد. اثر پارامترهای تجربی و خصوصیات تجزیه ای مورد بررسی قرارگرفت. تحت شرایط بهینه گستره ی خطی و حد تشخیص به دست آمده برای این روش به ترتیب ng ml-12500-200 و81 می باشد. همچنین این روش به طور موفقیت آمیزی برای اندازه گیری سیپروفلوکساسین در نمونه ادرار به کار برده شد. در بخش دوم روش میکرواستخراج مایع-مایع با امولسیون سازی به کمک امواج فراصوت (usaeme) برای اندازه گیری یون تیوسیانات توسعه داده شد. این روش بر اساس استخراج تیوسیانات پروتونه شده در محیط اسیدی به داخل حلال کلرروفرم حاوی رودامینb می باشد. در این حالت رودامینb پروتونه شده و زوج یون رنگی [thiocynate][rhbh+] تشکیل می شود که برای اندازه گیری یون تیوسیانات استفاده شده است. بعد از بررسی پارامترهای تجربی، تحت شرایط بهینه منحنی کالیبراسیون پاسخ خطی خوبی در گستره ng ml?1 870-38 نشان داد. حد تشخیص و فاکتور پیش تغلیظ به ترتیب ng ml?1 5 و 40 شد. همچنین روش ارائه شده برای اندازه گیری تیوسیانات درنمونه های آب شیر، آب معدنی، بزاق و ادرار انسان با موفقیت به کار برده شده است.
مهدی هاشمی
ربات انسان نما یک ربات خودمختار است و می تواند خود را با تغییرات محیط تطبیق دهد تا به هدف خود برسد این تفاوت اصلی میان ربات انسان نما و سایر رباتها می باشد رباتها دوپا به این دلیل ساخته می شوند که بتوانندبرخی وظایف فیزیکی و عاطفی انسان را تقلید کند . در این پایان نامه ضمن ارایه مدل جدیدی از ربات دوپا قصد داریم چگونگی و میزان حمل بار که یکی از مشخصات ربات های صنعتی و یکی از قابلیتهای انسان باشد توسط ربات دوپا را بررسی کنیم ساختار جدید ارایه شده یک مدل صفحه ای پنج درجه آزادی است که می تواند حرکت بر روی پاشنه و پنجه را نظیر انسان شبیه سازی و اجرا کند ظرفیت حمل بار مفهومی است که پیش از این در مورد بازوهای مکانیکی به کار رفته است و در این پایان نامه برای نخستین بار به ربات دوپا اعمال خواهد شد به کاربردن این مفهوم در مورد ربات دو پا با توجه به لزوم حرکت بار در مسیری از پیش تعیین شده نیاز به تغیراتی در روش تحلیل سینماتیکی این نوع ربات خواهد داشت. در ضمن تحلیل دینامیک و پایداری پیش نیاز تعیین ظرفیت حمل بار ربات دوپا می باشد تحلیل دینامیک در دو فاز حرکت بر روی دوپا و حرکت روی یک پا انجام شده است
داود بیگدلی فام مهدی هاشمی
چکیده: این پروژه در دو بخش کلی خلاصه خواهد شد.در بخش اول این تحقیق از نانو لوله های کربنی چند لایه مگنتایت اصلاح شده با یک لیگاند به نام 3-امینو پروپیل تری اتوکسی سیلان برای حذف واندازه گیری اسپکترومتری جذب اتمی شعله یونهای فلزی سرب وکادمیم در نمونه های آبی بررسی میشود. اندازه و خواص نانو ذرات مگنتایت تهیه شده از روش های پراش پرتوx , میکروسکوپ الکترونی پویشی و میکروسکوپ الکترونی عبوری مورد بررسی قرار گرفتند. ظرفیت جاذب با مدل-های ایزوترم جذبی لنگمویر و فرندلیچ ارزیابی شد. ظرفیت جذب جاذب برای سرب وکادمیم به ترتیب برابر با mg g-185/142 ، 44/60 محاسبه شدند. ابتدا یون های فلزی بر روی نانو ذرات مگنتایت اصلاح شده جذب شدند. سپس یون های جذب شده در یک حجم کم شوینده واجذب شدند، و به روش اسپکترومتری اندازه گیری شدند. منحنی کالیبراسیون برای یون های فلزی سرب و کادمیوم به ترتیب در محدوده 1 ng ml-0/750- 1/1 ، 0/250-21/0 برای حجم ml0/200 خطی بود و معادله کالیبراسیون 0012/0 + c0019/ a =، 308/0 + c 0125/0 a= با ضریب همبستگی 9965/0، 9975/0 بدست آمدند. حد تشخیص روش برای یون های فلزی سرب و کادمیم به ترتیب برابر با ng ml-1 37/0، 08/0 است و هم-چنین فاکتور پیش تغلیظ برای این روش معادل 0/100 به دست آمد.در بخش دوم این تحقیق از نانو لوله های مگنتیت اصلاح شده برای پیش پیش تغلیظ و اندازه گیری امپرازول در حضور ید استفاده شد. ماکزیمم ظرفیت جذب جاذب mg g-10/210 میباشد. بعد از جذب-واجذب، از روش اسپکتروفتومتری برای اندازه گیری استفاده شد . معادله کالیبراسیون برای امپرازول 106/0 + c001/0= a با ضریب همبستگی 998/0 به دست آمد، حدتشخیص برایامپرازول ng ml-1 9/7 به دست آمد. واژه های کلیدی: حذف،کربن نانوتیوب مغناطیسی، سرب ، کادمیوم ،امپرازول، اندازه گیری، اسپکتروسکوپی جذب اتمی شعله، پیش تغلیظ ، اسپتکتروفتومتری
مهدی هاشمی ایمان احدی اخلاقی
چکیده طراحی سلولی یک مسأله پیچیده است که عوامل متفاوتی همانند شکل سلول، نوع آنتن، تعداد آنتن ، ارتفاع آنتن ، تراکم جمعیت و غیره در آن مؤثر است. منطقه ی تحت پوشش سلول، فاکتور بسیار مهمی برای پشتیبانی از مشتریان است و طراحی سلولی مناسب، می تواند پوشش مورد نظر طراحان را تضمین کند. این طراحی با روش های کلاسیک به سادگی میسر نیست، در این پروژه سعی شده است با استفاده از الگوریتم ژنتیک علاوه بر یافتن مکان ایستگاه های پایه، پارامترهای ارتفاع، توان و شیب هر کدام از ایستگاه های پایه، بصورت همزمان بهینه شود. در روش پیشنهادی، با استفاده از الگوریتم ژنتیک و درنظرگرفتن تعداد ثابتی از ایستگاه های پایه، طراحی سلولی صورت گرفته است هدف ما از این طراحی این است که مناطق تحت پوشش، بیشینه و مناطق دارای تداخل، کمینه شود. منطقه ی مورد نظر برای انجام شبیه سازی، منطقه آزاد شهر واقع در شهر مشهد به مساحت 6/5 کیلومترمربع است. در این پروژه با استفاده از نرم افزار شبیه سازی انتشار امواجusps ، کارآیی روش پیشنهادی مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج نشان می دهد که، بهینه سازی هم زمان پارامترهای طراحی سلولی کارآیی بهتری نست به روش هایی که فقط به مکان یابی ایستگاه های پایه می پردازند، دارد. واژه های کلیدی مخابرات سیار، طراحی سلولی، مکان یابی ایستگاه های پایه، انتشار امواج، الگوریتم ژنتیک، بهینه سازی چند هدفه wireless communication, cell planning, bs positioning, signal propagational, gentic algurithm, multi objective
مهدی هاشمی موسی نقره ئیان
پتانسیل طلای منطقه بردسکن در فاصله 16 کیلومتری شمال بردسکن در استان خراسان رضوی در مختصات جغرافیائی بین ََ56 ?57 تا ََ59 ?57 طول شرقی و ََ22 ?35 تا ََ26 ?35 عرض شمالی جغرافیائی واقع شده و در پهنه مرکزی در زون تکنار بر روی کمربند ولکانوپلوتونیک شمال گسل درونه قرار دارد. در منطقه بردسکن عمدتاً سنگ های سازند تکنار رخنمون دارند. سن این سازند در مطالعات گذشته، پرکامبرین فوقانی معرفی شده است. بعضی از واحدهای بخش های تحتانی و فوقانی سازند تکنار در منطقه رخنمون دارند. سنگ های آذرین منطقه شامل ریولیت ها و ریوداسیت ها مربوط به بخش تحتانی سازند تکنار و سنگ های ولکانوکلاستیکی شامل ماسه سنگ های توفی و همچنین سنگ های دگرگونی شامل شیست ها و اسلیت ها، در اصل مربوط به بخش فوقانی سازند تکنار هستند. از میان واحدهای ذکر شده، فراوانی ماسه سـنگ های تـوفی و سپس اسلیت ها از بقیه بیش تر می باشد. سنگ مادر شیست ها، یک سنگ رسوبی پلیتی غنی از کوارتز و گاه ساب آرکوز بوده که در اثر دگرگونی ناحیه ای در تریاس فوقانی به شیست تبدیل شده است. پتانسیل طلای بردسکن یک نهشته رگه ای از نوع گرمابی می باشد. رگـه های کوارتز سولفیدی طلادار در امتداد سـطوح گسـل ها درون مـاسـه سنگ های توفی و شیست های میزبان نهشته شده اند. پتانسیل طلای بردسکن پاراژنز ساده ای شامل کالکوپیریت، پیریت و طلا دارد. گرچه تترائدریت و گالن هم حضور دارند. کانی سازی طلا در دو مرحله صورت گرفته است. رسوب گذاری کانی ها در پتانسیل طلای بردسکن در مراحل مختلف عمدتاً به دلیل فعالیت ضربانی و نبض مانند سیالات کانه ساز در منطقه بوده است که این حالت احتمالاً ناشی از فعالیت های تکتونیکی کششی منطقه بوده که به طور متناوب در منطقه عمل کرده و باعث شده که در بعضی از نقاط، کانی سازی به صورت همپوشانی رخ دهد. داده های ژئوشیمیائی حاکی از وجود آنومالی اصلی طلا در شرق کوه دامن قر می باشد. این داده ها همچنین نشان می دهند که طلا همراه با اکسـیدها و هیدروکسیـدهای آهن(هماتیت و گوتیت) یـافت می شود، بنابراین مناطق هماتیتی و گوتیتی شده حاصل از اکسیداسیون پیریت و کالکوپیریت های طلادار بهترین ردیاب سطحی برای کانی سازی طلا هستند. داده های ایزوتوپ های پایدار 18o در کانی کوارتز و 34s در کانی های سولفیدی(پیریت و کالکوپیریت) نشانگر منشاء سطحی(آب های جوی) برای اکسیژن و منشا ماگمائی برای گوگرد می باشد. همچنین مطالعات ایزوتوپی 18o نشانگر آن می باشد که دگرسانی سنگ دیواره پتانسیل طلای بردسکن در شرایط پائین نسبت آب به سنگ(w/r) صورت گرفته است. مطالعات انجام شده بر روی سیالات درگیر کانی کوارتز نشان می دهد که سیال کانه ساز اصلی در پتانسیل طلای بردسکن، دارای شوری متوسط حدود 20 درصد و دمای حدود c ْ185 بوده است و این سیال تحت تاثیر جوشش قرار نگرفته است. براساس شواهد به دست آمده، پتانسیل طلای بردسکن به شرح زیر تشکیل و تمرکز یافته است: آب های جوی به طرف عمق حرکت نموده و در مجاورت یک توده ماگمائی نیمه عمیق گرم شده اند. سیالات گرم شده برخی از اجزای فلزی را از ماگما گرفته و در مسیر حرکت به سمت مناطق کم دما و کم فشار، اجزای فلزی دیگری را نیز از سنگ های مسیر شسته اند و اجزای فلزی خود را در افق های بالائی پوسته و نزدیک به سطح، تحت تاثیر سرد شدن و کاهش فشار، در امتداد گسل ها و فضاهای باز رسوب داده اند. رگه های کوارتز سولفیدی طلادار در حین بالازدگی زون تکنار(در اوایل ترشیری) در گسل های امتداد لغز کششی تشکیل و جایگزین شده اند. در آخرین مرحله، طلای موجود در سولفیدها تحت تاثیر فرایندهای سوپرژن و اکسیداسیون آزاد شده است. براساس داده های حاصله می توان پتانسیل طلای بردسکن را مشابه ذخایر طلای اپی ترمال سولفیداسیون پائین معرفی نمود.
مهدی هاشمی رامین خامدی
در طی سال های اخیر استفاده از مواد کامپوزیتی به خصوص در صنایع خودرو سازی، هوافضا و صنایع مرتبط با وسایل ورزشی، بسیار رواج یافته است. به طور معمول مواد کامپوزیتی از دو فاز تشکیل شده است که به طور فیزیکی، مجزا از یکدیگر می¬باشند. از جمله انواع کامپوزیت¬ها، کامپوزیت¬های طبیعی هستند. این دسته از کامپوزیت¬ها کامپوزیت¬هایی هستند که بر خلاف کامپوزیت¬های معمول که با الیاف مصنوعی تقویت می¬شوند، با الیافی تقویت شده¬اند که در طبیعت یافت می¬شوند و تجدیدپذیر می¬باشند. کامپوزیت های چوب پلاستیک (wood plastic composites, wpc)، از جمله مواد کامپوزیتی طبیعی هستند که برای تقویت آن¬ها از الیلاف چوب استفاده شده است. استفاده از کامپوزیت¬های چوب پلاستیک به علت مزایای بسیار آن، مانند هزینه کم ساخت، استحکام و سفتی ویژه مناسب و دسترسی آسان به مواد اولیه الیاف آن، بسیار به صرفه می باشد. در این پایان¬نامه کامپوزیت¬های چوب پلاستیکی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است که الیاف آن از چوب درخت زیتون و راش گرفته شده وبه دو گونه ذره¬ای و الیاف کوتاه مورد تجزیه تحلیل قرار گرفته اند. یک سلول واحد (unit cell, representative volume element, rve) از این کامپوزیت با نرم¬افزار abaqus در مقیاس میکرو شبیه¬سازی شده است و از روش همگن¬سازی میانگین¬گیری جهات الیاف (orientation averaging homogenization ) ، تنسور سفتی کامپوزیت با درصد الیاف بالا، در مقیاس ماکرو با دقت بسیار خوبی در قیاس با نتایج آزمایشگاهی پیش¬بینی شده است.
مهدی هاشمی حسن مرادی
چکیده ندارد.
مهدی هاشمی زهره هدایتی
چکیده ندارد.
مهدی مکاری مهدی هاشمی
چکیده ندارد.
معصومه بختیاری نژاد بهروز رفیعی
چکیده ندارد.
زهرا نظری مهدی هاشمی
چکیده ندارد.
علی علیخانی مهدی هاشمی
چکیده ندارد.
زهرا نظری مهدی هاشمی
چکیده ندارد.
علی حبیبی مهدی هاشمی
چکیده ندارد.
مصیب دریانورد مهدی هاشمی
چکیده ندارد.
مهدی هاشمی محمد حبیبی پارسا
در این پایان نامه سعی شده است تا با ترکیب فرمولاسیون تغییر شکل های بزرگ (روش u.l) و روش خطی سازی مدول مماسی، فرمولاسیونی بدست آورد که بتوان تغییر شکل فلزات در دما بالا را توسط کامپیوتر شبیه سازی کرد. در این مطالعه، رفتار ماده الاستیک - ویسکوپلاستیک فرض شده و در فصل مشترک قالب - قطعه کار شرایط مرزی اصطکاکی اعمال گردید. شبیه سازی فشرده شدن بلوک های مکعب مستطیل نشان داد که این فرمولاسیون قادر به پیش بینی رفتار الاستیک - ویسکوپلاستیک مواد در دمای بالا و نیز رفتار الاستیک - پلاستیک مواد در دمای پائین می باشد. در پایان نتایج حاصل از شبیه سازی اشکال مکعب مستطیلی برای توزیع کرنش موثر، تنش موثر، نرخ کرنش موثر و نیز توزیع فشار بر روی قالب ها در شرایط مختلف اصطکاک و درصدهای مختلف کاهش ارتفاع برای نمونه های آلومینیومی و فولادی بدست آمد.
مهدی هاشمی محمود ایمانی
برخی عوامل به طور حاد کبد را گرفتار می نمایند که یک دسته عمده و ویژه از این عوامل ویروسهای هپاتوتروپ هستند که شامل hcv, hev, hbv, hav می باشند. معمولا قبل از شروع علایم مشخص بالینی یک مرحله مقدماتی وجود دارد که تقریبا یک هفته طول می کشد و عبارتند از سردرد، بی اشتهایی، ضعف ، تهوع و استفراغ. البته شیرخواران و بچه های کوچک تر مبتلا به hav یا hbv ممکن است دچار زردی نشده و علایم آنها با سرماخوردگی اشتباه شود. آنزیمهای کبدی 15-20 برابر افزایش می یابد. معمولا پس از 6-8 هفته هیپربیلی روبینمی برطرف شده و ترانس آمینازها به حد نرمال می رسد. بهبودی در بیشتر موارد هپاتیتهای حاد ویروسی یک قانون کلی است . هر چند احتمال خطر هپاتیت مزمن (در مورد hbv,hcv)، حالت حامل و کار سینوم سلول کبدی به ویژه در مورد hbv مطرح است . روشهای عمده پیش گیری از ابتلا به هپاتیت a و b ایمونیزاسیون پاسیو و رعایت بهداشت شخصی و شغلی است . کار تحقیقاتی که در پیش رو دارید در جهت پیدا کردن توزیع پراکندگی اندیکسهای ذیل گام برداشته است که قسمتی از نتایج آن به طور خلاصه عبارتند از: توزیع پراکندگی موارد مثبت هپاتیت a در جمعیت مورد مطالعه 49/1 درصد توزیع پراکندگی موارد مثبت هپاتیت b در جمعیت مورد مطالعه 1/2 درصد توزیع پراکندگی موارد جنسی هپاتیت a در جمعیت مورد مطالعه 58/4 درصد پسر، 41/6 درصد دختر توزیع پراکندگی موارد جنسی هپاتیت b در جمعیت مورد مطالعه 60 درصد پسر و 40 درصد دختر جداول و نمودارهای متغیرهای فوق الذکر بعلاوه متغیرهایی از جمله، توزیع پراکندگی موارد هپاتیت a درفصول بهار تابستان، پاییز و زمستان توزیع پراکندگی موارد مثبت هپاتیت b در فصول بهار تابستان، پاییز و زمستان توزیع پراکندگی موارد جنسی هپاتیت a در فصول بهار تابستان، پاییز و زمستان توزیع پراکندگی موارد جنسی هپاتیت b در فصول بهار تابستان، پاییز و زمستان توزیع پراکندگی سنی موارد هپاتیت a در جمعیت مورد مطالعه توزیع پراکندگی سنی موارد هپاتیت b در جمعیت مورد مطالعه در فصل دوم این کار تحقیقاتی آورده شده است .
مهدی هاشمی عبدالمجید یعقوب پور
منطقه آستانه در 3 کیلومتری جنوب غرب آستانه و 43 کیلومتری جنوب غرب اراک در استان مرکزی قرار گرفته است . مهمترین واحد رخنمون دار در منطقه ، گرانیت آستانه به سن اواخر کرتاسه تحتانی ( آلبین پسین ) است که در سنگهای رسوبی دگرگون شده شیل ، ماسه سنگ تریاس فوقانی - ژوراسیک نفوذ کرده و در حاشیه خود هورنفلس ایجاد کرده است . احتمالا بعد از ائوسن تحتانی ، گرانودیوریت ( شیرمزد) در گرانیت آستانه نفوذ کرده است و سپس دایکهای میکروگرانودیوریتی نیز در گرانودیوریت ( شیرمزد ) نفوذ کرده اند. انواع کانی سازی های منطقه آستانه شامل کانی سازی رگه ای ( رگه های کوارتز - سولفیدی ) ، کانی سازی پراکنده بصورت دگرسانی در گرانودیوریت و دایکهای میکروگرانودیوریتی و همچنین بصورت استوک ورک می باشد . منطقه کانی سازی اصلی در کوه شیرمزد قرار گرفته است . کانه های موجود در کانی سازی آستانه شامل کالکوپیریت ، پیریت ، پیروتیت ، بورنیت ، آرسنوپیریت ، طلا ، اسفالریت ، گالن ، ایلمنیت ، روتیل ، شیلیت ، مولیبدنیت ، مارکاسیت ، دیجنیت - کولین - کالکوسیت ، مالاکیت ، آزوریت ، گوتیت ، لپیدوکرسیت ، هماتیت ، تنوریت ، اسکوردیت هستند . کانی باطله اصلی کوارتز است . امتداد اصلی کانی سازی طلا در آستانه شمال شرق - جنوب غرب است و بالاترین مقادیر عیارهای طلای اندازه گیری شده منطبق بر رگه های کوارتز - سولفیدی است . دگرسانی گرمابی فراگیر در منطقه سریسیتی شدن هست . دگرسانیهای دیگر شناخته شده در منطقه شامل کلریتی شدن ، سیلیسی شدن ، کربناتی شدن ، آرژیلیتی شدن هستند. دگرسانی پتاسیمی شدن نیز وجود دارد ولی با کانی سازی مرتبط نیست. براساس پردازش داده های ژئوشیمیایی منطقه ، دوفاز کانی سازی در منطقه رخ داده است . کانی سازی تنگستن در فاز اول و کانی سازی مس ، طلا ، نقره ، آرسنیک و آنتیموان در فاز دوم رخ داده است . از آرسنیک می توان بعنوان یک عنصر ردیاب برای اکتشاف طلا در منطقه استفاده کرد. براساس همراهی طلا با سولفیدهای مختلف و ماهیت سیالات کانه ساز تصور می شود که بخش عمده طلا در منطقه آستانه بصورت کمپلکس بی سولفیدی انتقال یافته باشد و احتمالا عواملی مانند کاهش فعالیت گوگرد و همچنین اکسیداسیون و بمقدار کمتر عامل افزایش ph باعث ته نشست طلا در دمای بین 220 - 320 درجه سانتیگراد شده اند. کانی سازی مرتبط با سیالات تاخیری ماگمایی که به سمت بالا حرکت می کرده اند در مسیر خود با آبهای جوی اختلاط پیدا کرده اند. ( بدیهی است که اختلاط محلول های ماگمایی با آبهای جوی یک فرض محتمل است و نیاز به بررسی گسترده تری دارد ) سپس سیالات کانه ساز باعث تشکیل رگه های کوارتز - سولفیدی و همچنین دگر سانی دایکهای میکروگرانودیوریتی و گرانودیوریت شیر مزد (سنگ میزبان کانی سازی ) شده اند. بنابراین کانی سازی بعد از جایگیری دایکهای میکروگرانودیوریتی رخ داده است. مقایسه کانی سازی طلای آستانه با تیپهای شناخته شده کانی سازی طلا ، نشانگر تشابه آن با ذخایر اپی ترمالی است که سنگ میزبان آنها نفوذی است و در نهایت می توان کانی سازی طلای آستانه را یک ذخیره اپی ترمال ، سولفیدی زاسیون پائین نامید.