نام پژوهشگر: سیما صابر
سیما صابر نرگس نظرنژاد
ماهیت تجربه دینی و ارزش معرفت شناختی آن از موضوعات مهم معرفت شناسی دینی است که مورد توجه بسیاری از فیلسوفان دین قرار گرفته است. اقبال لاهوری و جان هیک از جمله متفکران معاصری هستند که به این موضوع پرداخته اند. ما در این رساله ابتدا ماهیت تجربه دینی، ارزش معرفت شناختی و ارتباط آن را با باور دینی از دیدگاه این دو متفکر بررسی کرده و در ادامه نقاط اشتراک، افتراق و نقدهای وارد شده بر هر یک را بیان می¬کنیم. اقبال تجربه دینی را نوعی بینش درونی می داند و آن را همانند تجربه حسّی امری کاملاً واقعی تلقی می¬کند. در عین حال او معتقد است که تجربه دینی حقایقی را بر افراد آشکار می¬سازد که تجربه حسّی از درک آن¬ها عاجز است. هیک نیز ماهیت تجربه دینی را از سنخ تجربه حسّی محسوب می¬کند، اما دینی بودن آن را حاصل وساطت مفاهیم دینی، می¬داند. در باب اعتبار تجربه دینی، هردو متفکر، آن¬را برای افراد مدرِک معتبر دانسته¬اند و در خصوص افراد شنونده اقبال برخلاف هیک با ذکر دو معیار عقلی و عملی نشان داده است که تجربه دینی می¬تواند برای این گونه از افراد نیز معتبر باشد. هم¬چنین هردو اندیشمند تجربه دینی را تقویت کننده و موجّه کننده باورهای دینی می-دانند.