نام پژوهشگر: مجید صالحینیا
حسن رجبعلی مجید صالحی نیا
معماری و شهرسازی ایران در دو دوره قاجاریه و پهلوی اول دچار دگرگونیهای زیادی شد و به تبع آن معماری خانه نیز دستخوش تحولات گوناگونی گردید، که باید بدانها پرداخته شود. همانند سایر نقاط ایران معماری شهر گرگان نیز دچار تحولات زیادی در این دو دوره تاریخی شد، این تحولات معماری خانههای تاریخی این منطقه را متاثر از خود قرار دادند. در این پژوهش به بررسی و مقایسه ویژگیهای معماری خانههای گرگان در دو دوره تاریخی قاجاریه و پهلوی اول پرداخته و این خانهها با هم مقایسه شدهاند. سوال اصلی پژوهش عبارت است از: ویژگیهای معماری (کالبدی-فضایی) و روند تحول خانههای دو دوره قاجاریه و پهلوی اول گرگان چگونه بوده است و دارای چه نقاط اشتراک و افتراقی میباشند؟روش تحقیق توصیفی – تحلیلی و در آن از استدلال منطقی در فرایند گونهشناسی و روند تحولی خانهها در دو دوره قاجاریه و پهلوی اول استفاده شده است. شناخت الگوهای معماری هر منطقه از این حیث حائز اهمیت است که نخست: آشنایی با معماری تاریخی هر منطقهای به عنوان بخشی از هویت فرهنگ مردم آن سرزمین الزامی است ثانیاً ضروری است که ویژگیها و مفاهیم نهفته در معماری خانههای گرگان را در دو دوره تاریخی حساس قاجاریه و پهلوی اول، مورد کنکاش و بررسی موشکافانه علمی قرارداد، تا از نتایج این پژوهش، طراحان حرفهای خانههای امروزی شهر و منطقه و یا دانشجویان معماری و سازمانهای تصمیم گیر در امر خانهسازی در سطح منطقه و استان بتوانند استفاده نمایند. بررسی کمی و کیفی معماری خانههای گرگان و روند تحول آنها از قاجاریه به پهلوی اول از طریق سه روش انجام شد ا- گونهشناسی چند شاخصهای راپاپورت جهت شناسایی و گونهشناسی اجزاء معماری 2- نگرش تاریخی تکاملی وگونهشناسی پایه موراتوریها جهت گونهشناسی خانههای گرگان و روند تاریخی تکاملی از الگوی پایه و دوره قاجاریه تا پهلوی اول3- روش چیدمان فضای معماری که در آن به چگونگی کارکرد اجتماعی عرصه های مختلف خانه نظیر فضای خصوصی، عمومی و خدماتی و تغییر کارکرد آنها در دو دوره قاجاریه و پهلوی اول توسط نرمافزار تحلیلی depth map پرداخته میشود. در روند تحولی خانههای گرگان در دو دوره قاجاریه و پهلوی اول سه گونه خانه شناسایی شد. خانه گونه نخست مربوط به دوره قاجاریه به صورت حیاط مرکزی است گونه دوم مربوط به خانههای دوره گذار از قاجاریه به پهلوی اول میباشد که تحت عنوان الگوی خطی نام گذاری شدند.گونه سوم خانههای دوره پهلوی اول هستند. این خانه ها به دو گونه کوچکتر تحت عنوان خانه باغ و خانه های برونگرا رو به معبر شهری تفکیک شدند. پس از گونهشناسی خانه های تاریخی، گونههای طبقهبندی شده از طریق نرم افزار نحو فضا مورد سنجش و ارزیابی قرار گرفته و نتایج مشخصی از میزان تحول در ساختار پیکرهبندی خانهها از لحاظ محرمیت، اولویتهای فضایی، تفکیک عرصههای خصوصی، عمومی و خدماتی از هم بدست آمد. این تحولات از طریق شاخصههایی به نام همپیوندی، قابلیت کنترل بصری، همپیوندی بصری، عمق و اتصال سنجیده شدهاند.
محمد حسینیان احمد امین پور
مسکن نهادی است که در راستای یک رشته مقاصد پیچیده به وجود آمده است، که این مقاصد با توجه به نیازهای بیشمار انسان پدید آمده است. اگر قرار باشد مسکن پاسخگو به نیازهای کاربر باشد، باید با توجه به متغیر بودن بعضی از نیازها، معماری مسکن هم خود را با نیاز های جدید و متغیر ،وفق دهد. این پاسخگویی به نیاز استفاده کنندگان و متغیر بودن این نیاز ها ، لزوم توجه به انعطاف پذیری در مسکن را افزایش می دهد. اما به دلیل توجه نا کافی به کیفیت های محیط سکونت معاصر در ایران، خانه¬¬های امروزی پاسخگو به نیازهای کاربران خود نیستند و این مفهوم وکیفیت فضایی محجور مانده است. انعطاف پذیری کیفیت فضایی¬ای بوده است که در معماری خانه های سنتی ایران وجود داشته و معمار ایرانی از آن بهره می¬برده است. با توجه به این پیشینه تاریخی و لزوم بهره برداری از این مفهوم در معماری مسکن امروزی، این الزام به وجود می آید که این پژوهش و طرح، با توجه به تعاریفی از مسکن و پرداختن به مسکن سنتی ایران و دیدگاه¬های نظری در خصوص انعطاف¬پذیری مسکن در جهان، انواع انعطاف پذیری را بیان کند و تأثیر انعطاف پذیری را درکیفیت فضاهای مسکونی، موردتحلیل و بررسی قرار دهد. سپس راهبردهای کالبدی-فضایی انعطاف پذیری در مسکن را شناسایی نموده و در انتها این یافته¬ها در طراحی یک الگوی مسکن انعطاف پذیر در شاهرود، مورد بهره برداری واقع شود. تطبیق¬پذیری(جابجایی روزانه و فصلی)، تنوع¬پذیری( فضای چند عملکردی) و تغییر¬پذیری( تفکیک و تجمیع) مفاهیم و مصداق-های دستیابی به انعطاف¬پذیری در مسکن می¬باشند. در طراحی الگوی مسکن، از هر سه این شاخصه¬ها بهره¬برداری شد که تنوع-پذیری و تغییر پذیری بیشترین بهره¬برداری صورت پذیرفت.