نام پژوهشگر: پرویز شیشهبر
ندا سرادارزاده فرحان کچیلی
کنه نیشکر oligonychus sacchari mc.g یکی از آفات مهم نیشکر در خوزستان می باشد.طی دو سال مطالعه (87-1386)بیولوژی کنـه نیشـکر روی سـه واریتـه تجاری 103-48 cp ،614-57 cp و 1062-69 cp تحت شرایط آزمـایشگاهـی(دمـای 1±30 درجه سـانتـی گراد،رطوبت نسبـی5±60 درصـد و دوره نـوری (l:d)16:8ساعت)مـورد بررسـی قـرار گـرفت.همچـنین بیولـوژی تریـپس شکـارگـرscolothrips latipennis priesnerتحـت شرایـط آزمـایشگاهـی (دمای1±26 و 1±30 درجه سـانتـی گراد،رطوبت نسبی5±60 درصد و دوره نوری (l:d)16:8سـاعت) مطالعه گردید.جداول زندگی و پارامترهای رشد جمعیت کنه نیشـکر و تریپـس شکارگـربا استفاده از روش جک نایـف محاسبه گردید.نتایج نشان داد که نرخ ذاتی افزایش جمعیت(rm) ،نرخ خالص تولید مثل(ro)،میانگـین طـول یک نسل (t)،نـرخ مـتناهـی افزایش جمعیـت(rm)و زمـان دو برابر شـدن جمـعیت (dt)کنه نیشـکر بر روی واریتـه 103-48 cp بـه تـرتیـب بـرابـر بـا 0/253، 22/02 ،12/2 روز،1/3و2/73 روز و روی واریـته 614-57 cp 0/23،9/7 ،9/95 روز،1/3 و3/03 روز و روی واریتـه 1062-69 cp 0/172 ،8/25 ،12/25 روز،1/2 و4/02 روز بودنـد.طول عـمر کنـه بالـغ ماده روی سـه واریـتـه تـجـاری 103-48 cp ،614-57 cp و 1062-69 cp به ترتیـب برابر با 14/7،18 18/75روز بـود کـه از نظر آماری اختلاف معنی داری داشتند.میانگین کل میزان تخم تولید شده توسط کنه نیشکر روی سه واریـته فوق بـه تـرتیـب 41/9 ،20/1 و16/45 عدد بـود کـه اختـلاف معنـی داری داشتنـد. نرخ ذاتـی افزایـش جمعیـت (rm)تریپـس s. latipennis در دو دمای1±26 و 1±30 درجه سانتی گراد به ترتیب 0/203 و0/299 بود که اختلاف معنی داری نشان ندادند.همچـنین متوسط طـول یک نسل(t) و زمـان دو برابر شـدن جمـعیت (dt) در دو دمـای فـوق بـه تـرتیـب 16/03 و12/31 روز و3/41 و2/31 روز بـود که از نظـر آماری اختلاف معنـی داری را نشان دادند.طول عمر تریپس بالغ ماده در دو دمای1±26 و 1±30 درجه سانتی گراد به ترتیب 21/42 و16/6روز بود.میانگین کل تخم تولیـد شده تریپس در دو دمای فوق به ترتـیب 42/66 و 55/75 عدد بـود که اختلاف معـنی داری داشتند.واکنش تابعی تمام مراحل رشدی تریپس شکارگر s. latipennisنسبت به تراکم های مخـتلف کنه بالغ ماده از نـوع دوم هولیـنگ بود.
مژده آکنده پرویز شیشه بر
زیست شناسی کفشدوزک خربزه ، epilachna chrysomelina ( f. ) روی چهار میزبان هندوانه رقم چارلستون گری ، خیار چنبر ، خیار سبز رقم سوپر دومینوس و خربزه رقم شاه آبادی در دمای 30 درجه سانتی گراد ، رطوبت نسبی 5 ±60 درصد و دوره روشنایی : تاریکی 10:14 ساعت در آزمایشگاه مورد بررسی قرار گرفت . در این شرایط میانگین طول دوره رشد پیش از بلوغ کفشدوزک ماده و نر روی چهار میزبان هندوانه ، خیار چنبر ، خیار سبز و خربزه به ترتیب برابر با 21/3 ،21/7 ، 26 ،21/3 و 21/5 ،21/4 ، 26 ، 21/9 روز به دست آمد . همچنین میزان مرگ ومیر پیش از بلوغ کفشدوزک خربزه روی میزبان های مذکور به ترتیب 70/12 ، 77 ، 76/99 ، 79/89 درصد بود. میانگین طول عمر کفشدوزک های ماده و نر در دمای 30 درجه سانتی گراد روی چهار میزبان هندوانه ، خیار چنبر، خیار سبز و خربزه به ترتیب 28/77 ، 48 ، 38/55 ، 28/36 و 29/16،52/46 ،42/25 و 39/45 روز محاسبه شد. میانگین میزان تخم روزانه برابر با 6/21 ، 8/51 ،3/05 ،6/41 ؛ باروری کل برابر با 212/9 ، 377/85 ، 168، 194 عدد تخم ؛ نسبت جنسی (درصد ماده ) برابر با 56/16 ، 47/44 ، 52/38 ،49/33 درصد و نرخ ذاتی رشد برابر با 0/095 ، 0/103 ،0/073 ، 0/077 بود. همچنین ترجیح میزبانی این کفشدوزک روی میزبان های هندوانه، خیار سبز ، خیار چنبر و خربزه و کدو مسمایی نیز مورد بررسی قرار گرفت . کفشدوزک خربزه ، خیار سبز را بر سایر میزبان ها ترجیح داد. نوع میزبان کفشدوزک در دوران پیش از بلوغ روی انتخاب میزبان در دوره بلوغ تأثیری نداشت . دینامیسم فصلی جمعیت این کفشدوزک در مزرعه روی کدو مسمایی ( کشت بهاره ) در اهواز در سال 1388 بررسی شد . فعالیت مراحل مختلف رشدی این کفشدوزک از اوایل اردیبهشت ماه آغاز گردید . اوج جمعیت مراحل تخم ، لارو و حشره بالغ کفشدوزک به ترتیب در اواخر اردیبهشت ماه (36 عدد تخم در هر بوته ) ، اواخر خرداد ( 12 عدد لارو در هر بوته ) و اواخر خرداد ( 0/75 عدد بالغ در هر بوته ) مشاهده شد .
امیر خادم پور پرویز شیشه بر
سفیدبالک نیشکر neomaskellia andropogonis corbett یکی از آفات مهم نیشکر در خوزستان محسوب می شود. گونه زنبور eretmocerus sp. به عنوان یکی از دشمنان طبیعی فعال این آفت در خوزستان فعالیت دارد. اهداف این مطالعه شناسایی گونه ی زنبور .eretmocerus sp ، بررسی ترجیح سنی میزبان برای این زنبور پارازیتوئید و سپس بررسی اثر چهار دمای 20، 25، 30 و 32 درجه سانتی گراد بر پارامترهای زیستی و جدول زندگی آن در شرایط آزمایشگاهی بود. هم چنین واکنش تابعی و عددی این پارازیتوئید نیز محاسبه گردید.گونه ی این زنبور eretmocerus dehiensis mani مشخص شد. نتایج نشان داد که این پارازیتوئید سن سوم پورگی میزبان خود یعنی n. andropogonis را نسبت به دیگر سنین ترجیح داد. میانگین کل دوره پیش از بلوغ زنبور پارازیتوئید در چهار دمای مذکور به ترتیب برابر 24.2، 16.9، 13.8 و 10.17 روز بود. طول عمر زنبورهای بالغ ماده در چهار دمای مذکور به ترتیب برابر با 23.8، 17.3، 6.6 و 4.4 روز بود. میانگین کل تخم e. delhiensis در دماهای فوق به ترتیب برابر 65.66، 82.8، 18.93 و 8.46 عدد محاسبه شد. نرخ ذاتی رشد این زنبور در دماهای ذکر شده به ترتیب 0.15، 0.23، 0.20 و 0.18 و نرخ خالص تولید مثل آن به ترتیب 54.29، 69.04، 14.84 و 6.21 محاسبه گردید. آزمایشات نشان دادند که بهترین دما برای پرورش این زنبور 25 درجه سانتی گراد بود. واکنش تابعی وعددی پارازیتوئید e. delhiensis روی تراکم 5، 10، 20، 40، 60 و 100 عدد پوره (سن سوم) n. andropogonis در دمای 25 درجه سانتی گراد و رطوبت نسبی 5 ±55% در آزمایشگاه ارزیابی گردید. متوسط میزان تخم پارازیتوئید در مدت 24 ساعت در تراکم های مذکور به ترتیب برابر با 4.7، 6.9، 12.3، 17.5، 20.8 و 25.7 عدد تخم بود. واکنش تابعی این پارازیتوئید از نوع دوم هولینگ بود. نرخ جستجو و زمان دستیابی این پارازیتوئید به ترتیب 0.06 و 0.76 ساعت محاسبه گردید. واکنش عددی پارازیتوئید e. delhiensis روی تراکم های فوق الذکر نشان داد که با افزایش تراکم پوره ها، تعداد کل پوره های پارازیته شده افزایش یافت. میانگین میزان تخم کل پارازیتوئید در تراکم های مذکور به ترتیب برابر با 21.1، 31.2، 63.7، 76.4، 85.2 و 101.4 عدد تخم بود.
لیلا عادلی محمدسعید مصدق
سخت بالپوشان خانواده carabidae یا سوسک های زمینی یکی از شناخته شده ترین خانواده های سخت بالپوشان هستند. بسیاری ازآنهاشکارگران قابل توجهی برای آفات عمومی انواع محصولات هستند. باتوجه به وسعت و تنوع طبیعی شهرستان جیرفت به خصوص مناطق کشاورزی، در این تحقیق فون سخت بالپوشان carabidae در مناطق مختلف کشاورزی شهرستان جیرفت بررسی شد. به این منظور از روش های مختلفی از قبیل جمع آوری با دست، تله گودالی و تله نوری استفاده شد. در مجموع 30 گونه و زیرگونه از 21 جنس و 10 زیرخانواده از سخت بالپوشان carabidae در این شهرستان جمع آوری گردید. اکثر گونه ها توسط تله گودالی جمع آوری شدند. در این بین یک گونه از جنس acinopus برای دنیا جدید بود. گونه های شناسایی شده به شرح زیر بوده و گونه های جدید برای استان کرمان با یک ستاره مشخص هستند. subfamily carabinae: calosoma (caminara) olivieri dejean, 1831, calosoma (campalita) maderae fabricius, 1775*; subfamily cicindelinae: lophyra (lophyra) histrio tschitscherine, 1903, myriochila (myriochila) melancholica fabricius, 1798*; subfamily scaritinae: scarites (distichus) planus bonelli, 1813, scarites (scarites) proceruseurytus fischer von waldheim, 1828, scarites (parallelomorphus) terricola bonelli, 1813*; subfamily trechinae: trechus (trechus) quadristriatus schrank, 1781*, bembidion (ocydromus) atlanticum megaspilum walker, 1871*, bembidion (synechostictus) moschatum peyron, 1858*, bembidion (bembidionetolitzkya) peliopterum chaudoir, 1850*, tachyura frischi coulon & felix, 2009*; subfamily brachininae: brachinus (cnecostolus) bagdatensis pic, 1902*, pheropsophus (stenaptinus) arabicus arrow, 1901; subfamily pterostichinae: poecilus (ancholeus) wollastoni wollaston, 1854*, amara (bradytus) apricaria paykull, 1790*; subfamily callistinae: chlaenius (amblygenius) dimidiatus chaudoir, 1842*; subfamily harpalinae: harpalus (pseudoophonus) rufipes degeer, 1774, harpalus (cryptophonus) tenebrosus dejean, 1829*, harpalus (harpalus) metallinus menetries, 1836*, acinopus sp.*, ophonus sp.*; subfamily platyninae: calathus (neocalathus) cinctus motschulsky, 1850, calathus (calathus) syriacus chaudoir, 1863*; subfamily lebiinae: lebia (lamprias) festiva faldermann, 1836*, platytarus faminii dejean, 1826*, apristus reticulatus schaum, 1857*, syntomus fuscomaculatus motschulsky, 1844*, syntomus lateralis motschulsky, 1855*, tetragonoderus (tetragonoderus) intermedius solsky, 1874*. نمونه برداری در دو منطقه دشت گرمسیر جیرفت و کوهستان سردسیر ساردوئیه در شهرستان جیرفت انجام شد و در کل تنوع گونه ای این دو منطقه با فاصله 75 کلیومتر با هم متفاوت بود. از بین همه گونه-هاpheropsophus (stenaptinus) arabicus دارای بالاترین تراکم در جمع آوری ها بود. در باغ خرماو پرتقال در جیرفت بیشترین تعداد گونه جمع آوری شد.درساردوییه نیز بیشترین تعداد گونه درباغ گیلاس و زردالو جمع آوری شد. گونه های s.planus،c.olivieri و h. rufipes جمع آوری شده در این تحقیق، در بیشتر تحقیقات فونستیک که درایران روی خانواده carabidae انجام شده نیز گزارش شده است. از آنجا که مدیریت زیستگاه نقش مهمی را در حفاظت سوسک های زمینی ایفا می کند، ایجاد پناهگاه مناسب در مزرعه برای این گونه حشرات و سم پاشی نکردن این پناهگاهها جهت افزایش تنوع زیستی و حفاظت گونه ها در برابر شرایط محیطی پیشنهاد می شود.
لیدا فکرت پرویز شیشه بر
تریپس پیاز، thrips tabaci lindeman یکی از آفات مهم محصولات کشاورزی بوده و به طور گسترده در تمام نقاط دنیا انتشار دارد. با توجه به تنوع میزبانی، پراکنش وسیع جغرافیایی و مقاومت رو به رشد نسبت به سموم این آفت این امکان وجود دارد که در مناطق مختلف ایران زیرگونهها یا بیوتیپهای مختلفی از این حشره وجود داشته باشد. جهت بررسی این امکان مطالعات مورفومتریکی و مولکولی روی جمعیتهای مختلف این آفت انجام شد. برای انجام این مطالعات 22 جمعیت تریپس پیاز از روی توتون و پیاز در 17 استان کشور جمعآوری شد. برای انجام بررسیهای مورفومتریکی در مجموع 631 اسلاید میکروسکوپی از افراد ماده تهیه گردید. سپس با اندازهگیری 24 کاراکتر پیوسته برای هر فرد، بررسی تفاوت بین جمعیتهای مختلف با انجام آنالیزهای تجزیه به مولفههای اصلی و آنالیز تابع تشخیصی انجام شد. با انجام آنالیز روی دادههای خام، میزان واریانس محاسبه شده برای مولفههای اول و دوم 98/73 درصد مجموع واریانسها بود. مقادیر ویژه برای این دو مولفه به ترتیب برابر 814/15 و 203/1 بود. کاراکتر طول بند چهارم شاخک به طول بند هفتم با ضریب 930/0 بیشترین نقش را در تفکیک افراد حول محور مولفه اول داشت. در آنالیز تابع تشخیصی، میزان واریانس محاسبه شده برای دو تابع تشخیصی اول و دوم، 100 درصد مجموع واریانسها بود. به طور کلی، افراد جمعیتها علیرغم وجود مقداری همپوشانی، به دو گروه مجزا تقسیم شدند و جمعیتهای جمعآوری شده از روی توتون از جمعیتهای جمعآوری شده از روی پیاز تفکیک گردیدند. قسمت اعظم همپوشانی مشاهده شده مربوط به تریپسهای جمعآوری شده از روی توتون در استان گلستان بود. به منظور بررسی تنوع ژنتیکی درونگونهای این آفت، dna ژنومی از هر فرد ماده با استفاده از کیت استخراج dneasy tissue and blood kit (quiagene) و با خراش دادن و قرار دادن نمونه در طول شب در دمای 56 درجه سانتیگراد در داخل proteinase k، در 30 میکرولیتر آب دو بار تقطیر و استریلیزه استخراج گردید. واکنش زنجیره پلیمراز در حجم 25 میکرولیتر انجام و ژن میتوکندریایی سیتوکروم اکسیداز، زیر واحد یک با استفاده از پرایمرهای c1-j-1751 و c1-n-2191 تکثیر شد و توالیهای به دست آمده مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. آنالیز حداکثر پارسیمونی با استفاده از نرمافزار کامپیوتری paup*4.b10 انجام شد.مشخصات تبارنمای حاصل به این شرح بود: طول= 164، شاخص پایداری= 8598/0 و شاخص نگهداری= 9129/0. کلیه تبارنماهای حاصل از سه روش بیشینه پارسیمونی، بیشینه احتمال و nj نشانگر دو گروه بودند: یک گروه تریپسهای جمعآوری شده از روی توتون (گروه تک نیا) و گروه دیگر تریپسهای جمعآوری شده از روی پیاز؛ با این استثنا که یکی از جمعیتهای جمعآوری شده از روی توتون (جمعیت گلستان) با جمعیتهای مربوط به پیاز همگروه بود. به عبارت دیگر، جمعیت تریپس جمعآوری شده از روی توتون استان گلستان هم از لحاظ مولکولی و هم از لحاظ مورفومتریکی خصوصیاتی شبیه به تریپسهای جمعآوری شده از روی پیاز را نشان داد. برای تأئید نتایج به دست آمده از مطالعات مولکولی و مورفومتریکی، آزمایش دیگری طراحی شد تا رشد و نمو، تولیدمثل و پارامترهای جدول زندگی سه جمعیت از تریپهای پیاز (یک جمعیت جمعآوری شده از روی پیاز مربوط به استان خراسان، دو جمعیت جمعآوری شده از روی توتون مربوط به استانهای مازندران و گلستان) روی پیاز و توتون مطالعه گردید. کلیه آزمایشات در دمای 25 درجه سانتیگراد، رطوبت نسبی 50 درصد و طول دوره روشنایی به تاریکی 16 به 8 ساعت انجام شد. طول دوره رشدی از تخم تا بلوغ در جمعیتهای خراسان رضوی، گلستان و مازندران به ترتیب برابر با 22/15، 66/14 و82/17 روز بود. مرگ و میر پیش از بلوغ در این سه جمعیت به ترتیب برابر با 30، 38 و 58 درصد بود. افراد ماده جمعیتهای خراسان رضوی، گلستان و مازندران به ترتیب میانگین تخمی برابر با 5/29، 7/27 و 3/26 عدد تخم و میانگین طول عمری برابر با 18، 17/78 و 19/07 روز داشتند. نرخ خالص تولیدمثل (r0) در جمعیتهای فوقالذکر بهترتیب برابر با 19/75، 18/48 و 10/84 و نرخ ذاتی رشد (rm) به ترتیب برابر با 0/143، 0/141، 0/096 بود. جمعیتهای خراسان رضوی و گلستان (هر دو روی پیاز) دوره رشدی، مرگ و میر و پارامترهای جدول زندگی مشابهی داشتند، در حالیکه جمعیت مازندران (روی توتون) از نظر ویژگیهای فوق اختلافات معنیداری با دو جمعیت قبلی داشت. نتایج حاصل از بررسیهای بیولوژیکی تأئیدی بر نتایج حاصل از مطالعات مولکولی و مورفومتریکی بود. بطور کلی، نتایج حاصل از هر سه مطالعه بیانگر هتروژن بودن تریپس پیاز و وجود حداقل دو بیوتیپ از این گونه روی میزبانهای مذکور بود.