نام پژوهشگر: علیاصغر انواری رستمی
علی صیادی سومار علی اصغر انواری رستمی
هدف از تحقیق، بررسی این موضوع است که آیا توانایی مدیران بر تجدید ارائه صورت های مالی موثر است و اینکه هنگامی که تجدید ارائه با اهداف فرصت طلبانه صورت می گیرد با زمانی که اهداف غیر فرصت طلبانه مطرح می باشد ،متفاوت است؟ با استفاده از نمونه ای متشکل از شرکت هایی که اقدام به تجدید ارائه نموده اند و بکارگیری مدل دستیابی به اهداف تعیین شده برای طبقه بندی شرکت ها، 87 شرکت (بالغ بر 119 مشاهده شرکت- سال) در نمونه فرصت طلبانه و 224 شرکت (بالغ بر 732 مشاهده شرکت- سال) در نمونه غیر فرصت طلبانه به عنوان نمونه نهایی انتخاب گردید و به منظور آزمون فرضیه ها، دوره زمانی 10 ساله (1381- 1391) برای تحقیق انتخاب شد؛ و با بکارگیری رگرسیون tobitبرای محاسبه توانایی مدیریت ورگرسیون چندگانه برای بررسی رابطه بین متغیرها،نتایج حکایت از آن دارد که، فقط هنگامی بین توانایی مدیریت با تجدید ارائه صورت های مالی رابطه معناداری وجود دارد که نوع رفتار، فرصت طلبانه باشد و در انواع مختلف رفتارغیرفرصت طلبانه (غیر فرصت طلبانه افزایشی و غیر فرصت طلبانه کاهشی) رابطه معنی داری وجود ندارد.
عبدالرضا صبور علی اصغر انواری رستمی
در اقتصاد جهانی و رقابتی امروز دنیا، ارزیابی میزان کارآیی در هر سازمان از اصول غیر قابل اغماض کسب و کار به شمار می آید. کمبود منابع، قیمت های رقابتی و حفظ حاشیه سود قابل اطمینان همگی دلایل مکفی بر لزوم این امر می باشند. صنایع سیمان در ایران، از اهمیت خاصی برخوردار بوده اند؛ چنانچه اولین آن در دهه ی سی شمسی تأسیس شده و تا کنون روند تأسیس این دسته کارخانجات در نقاط مختلف ایران ادامه دارد. با این وجود هنوز در میان این تعداد کارخانه تولیدی، یک مدل کامل، که هم از یک سو ارزیابی کننده ی کارآیی آنها و هم از سوی دیگر توان تحلیل توان رقابتی آنها را داشته باشد، مطرح و مورد استفاده قرار نگرفته است. تکنیک تحلیل پوششی داده ها به ما این امکان را می دهد، که بتوان کارخانجات داخلی را با یکدیگر وارد یک مدل ارزیابی کارآیی یک پارچه کرده، به ارزیابی و مقایسه ی آنها پرداخته و واحدهای الگو را از میان آنها شناسایی کرد. در این تحقیق، چهار مدل مختلف از تحلیل پوششی داده ها، بر روی 27 شرکت تولیدی سیمان در ایران، به اجرا در آمده است: ccr (i&o)، bcc(i&o)، additive و andersen-petersen. به کمک نتایج این مدل ها و تحلیل آنها، در نهایت به محاسبه ی یک امتیاز دهی کلی برای هر واحد تولیدی دست یافته و از آن برای تحلیل های آماریِ میزان تأثیر تغییرات حجم تولید و نوع تکنولوژی در میزان کارآیی واحدهای تولیدی بهره گیری شده است.