نام پژوهشگر: اکبر علیوردی‌نیا

تأثیر برچسب زنی بر گرایش دانشجویان دانشگاه مازندران نسبت به رفتارهای انحرافی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه مازندران - دانشکده علوم انسانی و اجتماعی 1388
  رقیه توحیدیان   اکبر علیوردی نیا

دوره ی دانشجویی یکی از مهمترین دورانی است که برای اکثر جوانان دختر و پسر در کشور ما به وجود می آید. این دوره به دلیل گذر از دوره ی نوجوانی و وارد شدن به جوانی، نقش مهمی در شکل گیری زندگی شغلی و اجتماعی آتی ایفا می کند. شیوع رفتار های انحرافی در دانشجویان یکی از معضلاتی است که جامعه با آن روبرو می باشد. با توجه به مطالعات جامعه شناسی ریشه های اجتماعی انحراف را می توان در گروه های زیر طبقه بندی کرد:1- دگرگونی هنجارها و بی هنجاری 2- تضاد و برخورد ارزش ها 3- ارائه تعاریف جدید از چیز ها 4- ضایعات اجتماعی 5-عدم دسترسی به افراد 6-تضاد میان هدف ها و وسایل 7-عدم صمیمیت و دورویی 6- انعطاف جامعه در مقابل مجرمین یقه سپید (محسنی،1375: 169). هر کدام از عوامل ذکر شده ی بالا به تنهایی می تواند راه را برای گرایش افراد به رفتارهای انحرافی باز کند مخصوصًا دو گزینه ی اول، چرا که جوانان با ورود به یک دنیای جدید در معرض افکار عقاید و ارزش های متفاوت و متضاد قرار می گیرند. سردرگمی دانشجویان در تشخیص ارزش ها و هنجار های متعارف و همراه شدن این افراد با گروه همسالان می تواند زمینه ای برای گرایش این افراد به رفتار های انحرافی باشد. اگر رفتار های انحرافی در معرض دریافت بر چسب رسمی و غیر رسمی از سوی جامعه و مراجع ذیربط قرار بگیرد ممکن است فرد را به یک منحرف دایمی تبدیل کندکه در آینده نیز به رفتار هایش ادامه خواهد داد. فرضیه برچسب زنی از جامعه می پرسد که آیا به رفتار کجرو واکنش نشان می دهد یا به تعریف خود از کجروی. این اندیشه که کجروی محصول برخی فرایند های تعاملی است که به آنجا خواهد انجامید که ما به یکدیگر انگ بزنیم، توجه را به این نکته معطوف می کند که ممکن است انگ های به کار رفته، دقیق نباشد. بیان اینکه کجروی با برچسب زنی به وجود می آید، طرح این موضوع است که برچسب ها احتمالاً نا مناسب بوده اند و هم چنین طرح این سوال که آیا ما بیشتر به کاری که فرد انجام داده واکنش نشان می دهیم یا به تصویری که از او داریم(رابینگتن و واینبرگ،1382:). تحقیق حاضر به تاثیر برچسب زنی بر گرایش دانشجویان دانشگاه مازندران به رفتار های انحرافی پرداخته است. این تحقیق در قالب 7 فصل مجزا ارایه گردیده است. در فصل اول تحت عنوان" کلیات تحقیق" به بیان مسأله پرداخته شده است و در ادامه اهمیت و ضرورت تحقیق و هم چنین اهداف اصلی و سوالات تحقیق ذکر شده است. فصل دوم مربوط به " پیشینه ی تحقیق" می باشد که به صورت پیشینه ی تاریخی و پیشینه ی تجربی دسته بندی گردیده است. در قسمت پیشینه ی تاریخی به روند شکل گیری این نظریه از کنش متقابل نمادین به برچسب زنی اشاره شده است. پیشینه ی تجربی به دو قسمت تحقیقات داخلی و تحقیقات خارجی آورده شده است. در قسمت پیشینه ی تجربی تحقیقات داخلی، چندین تحقیق در رابطه با رفتار های انحرافی دانشجویان که از سال 1378 تا سال 1387 انجام گرفته به طور مختصر توضیح داده شده اند. در بخش تحقیقات خارجی نیز چندین تحقیق که به آزمون تجربی نظریه برچسب پرداخته بودند از سال 1972 تا سال 2007 ذکر شده اند. فصل سوم به" چهار چوب" نظری تحقیق اختصاص دارد که بعد از بیان آرای صاحبنظران، فرضیات تحقیق بیان شده اند فصل چهارم تحت عنوان" روش شناسی " فصل تعریف نظری و عملیاتی مفاهیم ،توضیح جامعه و نمونه آماری، اعتبار و روایی ابزار تحقیق و همچنین فرایند گرد آوری داده ها است. فصل پنجم با عنوان " توصیف داده ها" به توصیف متغیر های زمینه ای، متغیر های مستقل (عوامل کنترل اجتماعی، سابقه ی رفتار انحرافی، ارزیابی والدین از فرد، ارزیابی اساتید از فرد، ارزیابی دوستان از فرد و اررزیابی فرد از خود) و متغیر وابسته(گرایش به رفتار انحرافی)پرداخته است. فصل ششم تحت عنوان"تجزیه و تحلیل داده ها"به بررسی آزمون های معنا داری بر حسب متغیر های زمینه ای و آزمون های روابط بین متغیر های مستقل و وابسته و تحلیل رگرسیونی متغیر ها اختصاص یافته است. در فصل هفتم"جمع بندی و نتیجه گیری آورده" شده است،که به مهمترین یافته های تحقیق اشاره دارد.

تحلیل اجتماعی مزاحمت های خیابانی نسبت به زنان (مطالعه موردی دانشجویان دختر دانشگاه مازندران)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه مازندران - پژوهشکده علوم انسانی و اجتماعی 1393
  طاهره لطفی خاچکی   محمداسماعیل ریاحی

ایجاد مزاحمت های خیابانی برای زنان، یکی از اشکال شایع خشونت علیه زنان در محیط خارج خانه است. این نوع از خشونت، می تواند پیامدهای منفی متعددی هم برای زنان قربانی (به شکل افزایش آسیب ها و اختلالات جسمی و روانی)، و هم برای جامعه (به شکل محروم شدن از فعالیت های اجتماعی زنان) به همراه داشته باشد. از این رو، پژوهش حاضر با هدف شناسایی میزان مزاحمت های خیابانی و به ویژه تحلیل اجتماعی واکنش زنان قربانی نسبت به این مزاحمت ها، صورت گرفته است. در پژوهش حاضر، از نظریه های فمنیستی رادیکال، جامعه پذیری جنسیتی و یادگیری اجتماعی، به عنوان چارچوب نظری استفاده شده است. این تحقیق به صورت پیمایشی و با ابزار پرسشنامه در بین 362 نفر از دانشجویان دختر دانشگاه مازندران، انجام شده است. متغیرهای مستقل مدل تحلیلی که در پی تبیین متغیر وابسته اصلی تحقیق (واکنش انفعالی نسبت به مزاحمت های خیابانی) بوده اند، عبارت اند از پذیرش ارزش های مردسالارانه، پذیرش کلیشه های نقش جنسیتی، یادگیری اجتماعی واکنش های انفعالی،میزان مورد مزاحمت خیابانی قرار گرفتن و دینداری. نتایج توصیفی این تحقیق نشان می دهد 97.4 درصد از پاسخگویان، طی شش ماه گذشته، حداقل یک بار مورد مزاحمت خیابانی قرار گرفته اند. همچنین بیش ترین نحوه واکنش نسبت به مزاحمت های خیابانی در میان پاسخگویان، به شکل "به راه خود ادامه دادن و وانمود به ندیدن کردن" با میزان 95.3 درصد است. نتایج تحلیل رگرسیونی حاکی از آن است که پذیرش ارزش های مردسالاری بالاترین اثر کل(0.231) (به صورت فزاینده) را بر متغیر واکنش انفعالی نسبت به مزاحمت های خیابانی داشته است. پس از آن متغیر میزان مورد مزاحمت قرار گرفتن با اثر کل (0/198)، بر متغیر وابسته اصلی این تحقیق تأثیر داشته است. از سوی دیگر، متغیر پذیرش کلیشه های نقش جنسیتی (0.215-) بر متغیر میزان مورد مزاحمت قرار گرفتن تأثیر منفی داشته است. همچنین، هیچ یک از متغیرهای پذیرش ارزش های مردسالاری و یادگیری اجتماعیِ واکنش های انفعالی، تأثیر معناداری بر متغیر میزان مورد مزاحمت قرار گرفتن نداشته اند.