نام پژوهشگر: علیاکبر ناجیمیدانی
نوا رمضانیان باجگیران مصطفی سلیمی فر
بر اساس نظریات رشد درون¬زا، دانش، نوآوری و تکنولوژی از مهم¬ترین عوامل تأثیر گذار بر رشد اقتصادی محسوب می¬شوند. از طرفی این دیدگاه وجود دارد که با افزایش رشد اقتصادی امکانات و منابع مالی بیشتری در اختیار کارآفرینان قرار می¬گیرد و این می¬تواند به نوبه¬ی خود ابداعات و نوآوری را گسترش دهد. در واقع، ممکن است یک جریان دایره وار بین نوآوری و رشد اقتصادی وجود داشته¬باشد؛ به¬طوری¬که نوآوری، رشد اقتصادی را افزایش داده و رشد اقتصادی خود می¬تواند به افزایش نوآوری منجر شود. علی¬رغم اهمیت عامل نوآوری در فرآیند رشد اقتصادی، به لحاظ تجربی مطالعات اندکی در این زمینه خصوصاً در مورد کشورهای در حال توسعه صورت گرفته¬است. از این¬رو، هدف طراحی شده برای این پژوهش، بررسی رابطه¬ی علّی میان نوآوری و رشد اقتصادی در گروهی از کشورهای منتخب منا می¬باشد. بدین منظور، پس از مرور مبانی نظری و مطالعات انجام¬شده در این زمینه، با استفاده از اقتصاد سنجی داده¬های تابلویی و آزمون¬های علّیت، رابطه¬ی علّیت میان نوآوری و رشد اقتصادی و هم¬چنین نحوه¬ی تأثیرگذاری نوآوری بر رشد اقتصادی در 22 کشور منتخب منا طی سال¬های 1995 تا 2011 مورد بحث و بررسی قرار گرفته¬است. یافته¬ها نشان می¬دهد که یک رابطه¬ی علّیت یک طرفه از سمت نوآوری به رشد اقتصادی هم در کوتاه¬مدت و هم در بلند¬مدت وجود دارد. هم¬چنین، در گروه کشورهای مورد مطالعه، ارتباط مثبت و معناداری میان نوآوری و رشد اقتصادی وجود دارد. در حالی که، هیچ گونه ارتباطی میان صادرات کالاهای با فناوری برتر با رشد اقتصادی وجود ندارد. هم¬چنین، متغیرهای سرمایه¬گذاری مستقیم خارجی و تشکیل سرمایه ناخالص بر خلاف متغیر مخارج دولت، رابطه¬ی مثبت و معنی¬داری با رشد اقتصادی دارند.
مریم ذبیحی علی اکبر ناجی میدانی
طی دو دهه اخیر، اقتصاد ایران شاهد پرنوسانترین تغییرات در قیمت مسکن بوده است، به طوری که نوسانات شدید و پیدایش رکود و رونق در اقتصاد مسکن، اثرات زیان آوری بر بخش مسکن و سایر بخش های مرتبط برجای گذاشته است. بنابراین، این نیاز بیش از پیش احساس می شود که تحقیقی تحت عنوان تأثیر پویای عوامل کلان اقتصادی بر نوسانات قیمت مسکن انجام گیرد. هدف از انجام تحقیق، بررسی تأثیر پویای عوامل عمده کلان اقتصادی و تعیین سهم و اهمیت نسبی این عوامل درایجاد نوسانات قیمت مسکن است. با توجه به تغییر مداوم شاخص های کلان اقتصادی، مایل به دانستن اثر تغییر این شاخص ها بر قیمت مسکن در ایران هستیم. در این مطالعه سعی شده ارتباط بلندمدت و کوتاه مدت بین شاخص قیمت مسکن و متغیرهای کلان اقتصادی موثر بر آن بررسی شود. در این راستا از متغیرهای تولید ناخالص داخلی، شاخص قیمت مصرف کننده، درآمدهای نفتی، شاخص قیمت کالاهای وارداتی، نرخ ارز و شاخص بهای خدمات ساختمانی به عنوان متغیرهای توضیحی برای متغیر وابسته شاخص قیمت مسکن، استفاده گردید. برآورد مدل با استفاده از داده های فصلی سال های 1367- 1385 اقتصاد ایران، و با به کارگیری آزمون همجمعی یوهانسن- جوسلیوس و مکانیسم تصحیح خطا انجام شد. در روش یوهانسن روابط تعادلی بلندمدت بر اساس یک الگوی خودرگرسیون برداری یا var استخراج می شوند، به دلیل فصلی بودن داده ها از متغیرهای مجازی فصلی یا sc برای کنترل اثرات فصلی استفاده شده است. به کمک روش یوهانسن مشخص شد که دو بردار همگرایی بلندمدت بین متغیرها وجود دارد. نتایج حاصل از تخمین بیانگر این واقعیت است که، رابطه بین متغیرهای تولید ناخالص داخلی و شاخص قیمت کالاهای وارداتی با شاخص قیمت مسکن معنادار و منفی است و متغیرهای شاخص قیمت مصرف کننده و درآمدهای نفتی با قیمت مسکن رابطه معنادار و مثبت دارند. تجزیه واریانس خطای پیش بینی نیز نشان می دهد که سهم زیادی از تغییرات قیمت مسکن توسط خود این متغیر و شاخص قیمت مصرف کننده توجیه می شود و بقیه متغیرها سهم کمتری در توجیه این تغییرات داشته اند.