نام پژوهشگر: مجید نصیرینسب
مجید نصیری نسب محمدجواد رنجکش
هدف این پژوهش شناسایی ابعاد مختلف سیاست خارجی ایران با روش تحلیل گفتمان است. برای این منظور سه دوره زمانی برجسته در تاریخ معاصر ایران، مورد توجه واقع شده است. سیاست خارجی محمد مصدق از اردیبهشت سال 1320 تا مرداد 1332، سیاست خارجی محمدرضا پهلوی از سال 1342 تا 1357 و سیاست خارجی امام خمینی از سال 1357 تا 1368. رویکرد برگزیده شده توسط این پژوهش، تحلیل گفتمان بر اساس رهیافت ارنستو لاکلو و شانتال موف می باشد. سوال اصلی این پژوهش بر این پایه است که، گفتمان های محمد مصدق (1332 – 1330)، پهلوی دوم (1357-1342) و امام خمینی (1368 – 1357)، در قبال غرب در سیاست خارجی ایران چه همانندی ها و ناهمانندی هایی داشته اند؟ و فرضیه نیز بدین طریق صورت بندی شده است : به نظر می رسد گره گاه های گفتمانی، در گفتمان های رویکرد به غرب در هر یک از دوره های محمد مصدق (1332 – 1330)، پهلوی دوم (1357- 1342) و امام خمینی (1368 – 1357)، با بر ساختن معناهای مورد نظر خود باعث طرد و به حاشیه راندن سایر گفتمان های ممکن در سیاست خارجی ایران شدند. بر این اساس : الف) همانندی گفتمان های مذکور به حاشیه راندن سایر گفتمان هاست. ب) ناهمانندی این گفتمان ها در این است که : 1. در دروان نخست وزیری مصدق گفتمان ملی گرایی وی که در بستر آن رویکرد استقلال خواهی (موازنه منفی) در برابر غرب به اجرا درآمد، مبنای سیاست خارجی او بود. 2. گفتمان جهان گرایی شاه که بر اساس آن سیاست شباهت با غرب پیگیری می شد مبنای سیاست خارجی شاه را تشکیل داد. 3. پس از پیروزی انقلاب اسلامی گفتمان تقابل با غرب امام خمینی که بر پایه آن سیاست ضدیت با غرب و قدرت های بزرگ اجرا گشت به عنوان چارچوب سیاست خارجی مطرح شد. یافته ها حاکی از آن است که هریک از گفتمان های سه گانه فوق در دوره های ذکر شده، با استفاده از ابزارهای زبانی و غیرزبانی و مبتنی بر مفاهیم ارائه شده از سوی نظریه گفتمان لاکلو و موف یعنی دسترسی، اعتبار، عاملان سیاسی، و طرد و برجسته سازی توانستند خود را به عنوان گفتمان حاکم و هژمون مطرح و بدین سبب سایر گفتمان ها را در سیاست داخلی و سیاست خارجی به حاشیه برانند.