نام پژوهشگر: فرشته سجادی
فرزانه اماده سید حسین هاشمی
در این مطالعه پالینولوژی رسوبات دونین و پرمین در برش چینه شناسی زیرسطحی شماره 1 میدان نفتی سلمان (جنوب باختر خلیج فارس) بررسی شده است. رسوبات دونین و پرمین در برش چینه شناسی مذکور شامل 540 متر تناوب ماسه سنگ، شیل و ماسه سنگ رسی است. در پالینوفلورای مورد مطالعه شش گروه از پالینومورف ها شامل میوسپورها، آکریتارک ها، پراسینوفیت ها، کیتینوزوآ ها، و اسکلوکودنت ها وجود دارند. در این مطالعه 43 گونه (19 جنس) از میکروفیتوپلانکتون های دریایی (8 گونه متعلق به پرازینوفیت ها، 35 گونه از آکریتارک ها)، 39 گونه (19 جنس) از اسپور ها، 19 گونه (8 جنس) از پولن ها، 3 گونه (3 جنس) از کریپتوسپورها شناسایی و بر اساس گسترش چینه شناسی فرم های مذکور سه بایوزون غیر رسمی معرفی شد. با توجه به وجود میکروفیتوپلانکتون های دارای گسترش چینه شناسی محدود و گسترش جغرافیایی وسیع مانند:cymatiosphaera perimembrana, chomotriletes vedugensis, gorgonisphaeridium ohioense, g. plerispinosum, g. tabasense, papulogabata annulata ، سن اوایل دونین پسین (فرازنین) برای رسوبات سازند زکین در برش چینه شناسی زیر سطحی مورد نظر پیشنهاد می شود. علاوه بر این، با حضور گونه هایpotonieisporites neglectus, potonieisporites granulates, nuskoisporites rotatus, hamiapollenites perisporites, vittatina lata, cycadopites cymbatus, و با توجه به اینکه در دوره پرمین اسپورها فراوانی و تنوع کمتری نسبت به پولن ها دارند، سن پرمین پیشین برای رسوبات سازند فراقان در برش چینه شناسی زیر سطحی مورد نظر پیشنهاد می شود. بنابر این شواهد پالینولوژی حاکی از آن است که نهشته های اواخر دونین بالایی (فامنین) و دوره کربونیفر در برش چینه شناسی مذکور وجود ندارند. محیط تشکیل سازند های مورد نظر یک محیط دریایی کم عمق نزدیک به ساحل است با این تفاوت که دریای دونین نسبت به پرمین عمق بیشتری داشته است. وفور بیش از حد اکریتارک ها، کیتینوزوا و اسکلوکودونت (عناصر دریایی) در زمان دونین پسین و از طرفی افزایش بیش از حد پولن و اسپور (عناصر خشکی) و تعداد کم اسکلوکودونت (عناصر دریایی) در پرمین پیشین تاییدی بر این ادعاست. در زمان تشکیل رسوبات سازند زکین در برش چینه شناسی مورد مطالعه، در خشکی های اطراف حوضه رسوبی گیاهان منتسب بهrhyniopsida, zosterophyllopsida, lycopsida, barinophytopsida, equisetopsida, progymnospermopsida, filicopsida, cycadopsida, ginkgoopsida تنوع قابل ملاحظه ای داشتند و در پرمین پیشین در خشکی های اطراف حوضه گیاهان متعلق به رده هایginkgoopsida, coniferopsida, cycadopsida, equisetopsida, progymnospermopsida, filicopsida, lycopsida فراوان بودند. این نتیجه گیری نشان دهنده آن است که ترکیب پوشش گیاهی در اطراف محیط رسوبی در پالئوزوئیک پسین تغییرات قابل توجهی داشته است.
فرشته علیشیری حسین هاشمی
بیوستراتیگرافی و پالئواکولوژی سازند سروک (943 متر) در برش چینه¬شناسی کوه¬سفید غرب خرم¬آباد مورد بررسی قرار گرفت. لیتولوژی این سازند عمدتا شامل سنگ¬آهک¬های ستبر به همراه میان ¬لایه¬های چرتی می¬باشد. مرز زیرین سازند سروک در این برش چینه¬شناسی احتمالا گسله و مرز بالایی آن با سازند ایلام پیوسته می¬باشد. مطالعه 170 نمونه مقطع نازک برداشت شده از این برش چینه¬شناسی منجر به شناسایی 50 گونه (متعلق به 36 جنس) از فرامینیفرهای بنتیک و پلانکتیک و 7 گونه (متعلق به 4 جنس) از الیگوستیژیندها شد. در 98 متر اولیه برش چینه شناسی مطالعه شده گونه¬های فرامینیفر وجود ندارند درنتیجه این بخش به صورت no foraminifera-based biozone معرفی شد، اما به دلیل همراهی رخساره¬های radiolaria flood zone و oligostegina facies سن این قسمت آلبین بالایی در نظر گرفته شده است. در ادامه این برش چینه¬شناسی نیز به علت فقدان فرم¬های شاخص، صرفا معرفی بیوزون¬های محلی امکان پذیر است. بر اساس گسترش چینه شناسی فرامینیفرهای شناسایی شده در نهشته¬های مورد مطالعه بیوزون های پیشنهادی برای برش چینه شناسی مطالعه شده عبارتند از: ammodiscus sp.- lenticulina sp. interval biozone به ضخامت 37 متر در بخش زیرین سازند سروک (آلبین پسین)، lenticulina sp. range biozone به ضخامت 480 متر (آلبین پسین- سنومانین) و lenticulina sp.- nezzazata gyra interval biozone به ضخامت 328 متر و سن سنومانین. با توجه به گسترش چینه¬شناسی فرم¬های شناسایی شده، سن نهشته¬های سازند سروک در برش چینه شناسی مطالعه شده، آلبین پسین- سنومانین در نظر گرفته شد. همچنین براساس گسترش چینه¬شناسی قابل توجه رادیولاریا و الیگوستژینیدها در رسوبات مورد مطالعه، رخساره¬های زیستی radiolaria flood zone (آلبین پسین) و oligostegina facies (آلبین پسین- سنومانین) معرفی شده-اند. نسبت فرامینیفرهای پلانکتیک به بنتیک (b/p ratio) در این برش چینه¬شناسی متغیر و فرامینیفرهای بنتیک غالب می¬باشند. بررسی نسبت فرامینیفرهای بنتیک سطح¬زی به درون¬زی (e/i ratio) نشان می¬دهد محیط کم اکسیژن است. همچنین فراوانی قابل توجه miliolids و textulariacea در نهشته¬های مورد مطالعه به ترتیب نشانگر محیط¬های بسیار کم عمق فوق شور تا نسبتا شور و آبهای نسبتا کم عمق می¬باشند، البته هر دو گروه با فراوانی نسبی کمتر در اعماق زیاد نیز دیده می¬شوند. با در نظر گرفتن مجموعه فسیلی همراه (الیگوستژینیدها، رادیولرها و خار اسفنج¬ها) و وجود سایر گونه¬های فرامینیفر بنتیک و پلانکتیک، محیط دیرینه یک شلف عمیق در نظر گرفته شده است. البته می¬توان قسمتی از نهشته¬های این برش چینه¬شناسی که در آن قطعات نرمتنان (به خصوص رودیست¬ها) و فرامینیفرهای متعلق به محیط¬های کم عمق فراوان¬ترند را به محیط¬های کم عمق و بخشی از یک ریف نسبت داد.
ایوب بازوند حسین هاشمی
چکیده سازند آسماری در یال جنوبی تاقدیس سرکان، در بیست کیلومتری شمال شرق پلدختر و در حاشیه جاده اصلی پلدختر-خرم آباد، با ناپیوستگی فرسایشی روی سازند شهبازان و به صورت هم شیب و تدریجی زیر سازند گچساران قرار دارد. این واحد سنگی در برش چینه شناسی مورد مطالعه شامل 132 متر آهک دولومیتی، دولومیت، و سنگ آهک می باشد که بر اساس تغییرات سنگ شناسی به طور غیر رسمی به سه واحد سنگی تقسیم شده است. واحد سنگی شماره 1 شامل 5/75 دولومیت و آهک دولومیتی متوسط تا ضخیم لایه به رنگ کرم تا خاکستری روشن، واحد سنگی شماره 2 شامل 5/24 متر آهک دولومیتی ضخیم لایه به رنگ خاکستری روشن، و واحد سنگی شماره 3 شامل 32 متر آهک و آهک های دولومیتی ضخیم لایه ستیغ ساز به رنگ خاکستری روشن می باشد. مطالعه 83 نمونه از سازند آسماری در برش چینه شناسی مورد مطالعه منجر به شناسایی 33 گونه (متعلق به 23 جنس) از فرامینیفرای بنتونیک و دو گونه (مربوط به دو جنس) از جلبک های قرمز شد. در 32 متر قسمت فوقانی این واحد سنگی در برش چینه شناسی مورد مطالعه، علاوه بر افزایش تنوع فرامینیفرا، ماکروفسیل ها از جمله شکم پایان، دوکفه ای ها، و سایر آثار زیستی نیز فراوان می شوند. بر اساس گسترش چینه شناسی فرامینیفرای شناسایی شده به خصوص فرم های شاخصی مانند borelis melo curdica، meandropsina iranica و borelis melo melo بیوزن هایpseudolituonella reicheli - bigenerina sp. - chilostomella sp. assemblage zone و borelis melo curdica – borelis melo melo assemblage zone در نهشته های مورد مطالعه شناسایی شده اند. براساس پراکندگی چینه شناسی فرم های مورد مطالعه، نهشته های سازند آسماری در برش چینه شناسی یال جنوبی تاقدیس سرکان به میوسن پیشین (آکیتانین-بوردیگالین) نسبت داده می شوند. مقایسه رسوبات سازند آسماری در برش چینه شناسی سرکان با نهشته های این واحد سنگی در برش های چینه شناسی همجوار مانند ماله کوه (شمال پلدختر) و گازرده (شمال شرق پلدختر) حاکی از آن است که علیرغم وجود لیتولوژی مشابه، از نظر ضخامت و سن نسبی سازند آسماری تغییراتی دیده می شود. به این ترتیب که سازند آسماری در برش چینه شناسی سرکان کمترین ضخامت را داشته و در برش چینه شناسی گازرده فقط مربوط به بوردیگالین می باشد. برای رسوبات مورد مطالعه تجمع نوع فورامل (foramol) و محیط رسوبی رمپ داخلی (لاگون) با ویژگی آب های گرم الیگوتروف تا مزوتروف، عمق کم، شوری بالا (به دلیل فراوانی فرامینیفرهای با دیواره پورسلانوز) و شرایط نفوذ نور یوفوتیک (به دلیل حضور فرامینیفرهای پورسلانوز بزرگ و کوچک فاقد منفذ) در نظر گرفته شده است.
شهرزاد سپیده دم سید حسین هاشمی
. در نمونه های مطالعه شده سازند شیشتو انواع مختلف پالینومورف ها شامل میکروفیتوپلانکتون های دریایی (آکریتارک ها و پرازینوفیت ها)، اسپور ها، اسکلوکودونت ها، و کیتینوزوآ ها با حفظ شدگی ضعیف تا متوسط وجود دارد. در پالینوفلورای مذکور 10 گونه (مربوط به 4 جنس) از میکروفیتوپلانکتون های دریایی (2 گونه متعلق به 1 جنس از پرازینوفیت ها و 8 گونه متعلق به 3 جنس از آکریتارک ها) و ?? گونه (متعلق به 21 جنس) از اسپور ها شناسایی شده است. با توجه به وجود فرم هایی از اسپورهای دارای ارزش چینه شناسی نظیر cristatisporites triangulatus, geminospora lemurata و retispora lepidophyta، نهشته های سازند شیشتو در برش چینه شناسی مورد مطالعه به دونین پسین (فرازنین- فامنین) نسبت داده می شوند.
سلمان ولایتی محمدرضا شهیدا
چکیده ندارد.
سلمان ولایتی محمدرضا شهیدا
چکیده ندارد.
یاسر رضازاده فرشته سجادی
چکیده ندارد.
فیروزه هاشمی یزدی حسین هاشمی
پالینوفلورای متنوعی، شامل میوسپورها، سیست دینوفلاژله ها، پوسته داخلی فرامینیفرها، و آکریتارک ها با حفظ شدگی خوب در نهشته های سازند دلیچای در برش چینه شناسی بلو، شمال سمنان، وجود دارد. اسپورهای ترایلت، پولن ها به ویژه پولن corollina، فرم های دو باله، یک باله، و اسپورهای مونولت، به ترتیب، فراوان ترین پالینومورف های موجود در رسوبات مذکور می باشند. در پالینوفلورای مورد مطالعه 82 گونه اسپور (متعلق به 30 جنس) و 21 گونه پولن (منتسب به 8 جنس) شناسایی شد. بر اساس پراکندگی چینه شناسی تقریباً یکنواخت میوسپورها در نهشته های سازند دلیچای و همچنین با توجه به فراوانی قابل توجه klukisporites variegatus بیوزون klukisporites variegatus abundance zone در این رسوبات معرفی شد. با توجه به گسترش چینه شناسی شناخته شده میوسپورهایی مانند klukisporites variegatus, concavissimisporites verrucosus, converrucosisporites pricei, sellaspora asperata, contignisporites burgeri, osmundacidites senectus, striatella spp. سن سازند دلیچای در برش مورد مطالعه به ژوراسیک میانی نسبت داده شد که با داده های مربوط به آمونیت ها در این برش هماهنگی دارد. مقایسه میوسپورهای سازند دلیچای در این برش چینه شناسی با پالینومورف های معرفی شده از رسوبات تقریبا هم زمان در ایران (ایران مرکزی، البرز، کپه داغ)، مصر، استرالیا، هندوستان، و افغانستان حکایت از شباهت قابل توجه آنها دارد. بنابراین، می توان نتیجه گرفت که در ژوراسیک میانی پوشش گیاهی نسبتا یکنواختی در این مناطق وجود داشته است. با توجه به قرابت میوسپورهای شناخته شده در رسوبات مورد مطالعه، در پوشش گیاهی اطراف محیط رسوبی سازند دلیچای به ترتیب فراوانی سرخس ها (ferns)، بازدانگان (gymnosperms) مانند مخروطیان (coniferophytes)، ژینکوفیت ها (ginkgophytes)، بریوفیت ها (bryophytes)، لیکوفیت ها (lycophytes)، و اسفنوفیت ها (sphenophytes) وجود داشتند. با توجه به فراوانی اسپورهای منتسب به سرخس ها نظیر klukisporites, dictyophyllidites, gleicheniidites, cyathidites osmundacidites, و todisporites و همچنین با در نظر گرفتن شرایط محیط زندگی نمونه های امروزی گیاهان مذکور، می توان نتیجه گرفت که در زمان تشکیل رسوبات مورد مطالعه آب و هوا گرم و مرطوب بود. وجود دینوفلاژله های شاخص آب های گرم مانند systematophora penicillata و endoscrinium luridum و همچنین حضور اسپور قارچ ها در پالینوفلورای مذکور، شرایط آب و هوای گرم و مرطوب در زمان تشکیل این رسوبات را تایید می کنند. محیط دیرینه این سازند با استفاده از پالینومورفها و مواد ارگانیکی مورد مطالعه قرار گرفت. اسلایدهای تهیه شده از این برش، حاوی گروههای مختلف پالینومورف با حفظ شدگی خوب شامل اسپور، پولن، داینوسیست، آکریتارک، پوسته داخلی فرامینیفرا، خرده های چوب و همچنین مواد ارگانیکی بی شکل (aom) می باشد. حضور فراوان aom شفاف، محیط کم اکسیژن با سرعت رسوبگذاری پایین را نشان می دهد. بررسی نسبت پالینوماسرالهای اپک تیغه ای شکل به هم بعد و نسبت aomبه پالینومورفهای دریایی نیز حکایت از یک محیط ساحلی کم عمق، کم اکسیژن با سرعت رسوبگذاری پایین می نماید. همچنین تفکیک سه نوع پالینوفاسیس (vi, iv, ii) مربوط به ستون چینه شناسی بلو، موید یک محیط ساحلی کم عمق، کم اکسیژن با سرعت رسوبگذاری پایین می باشد که با توجه به افزایش تعداد و تنوع داینوسیست های کوریت در دو محدوده از ستون چینه شناسی، شاهد پیشروی کوتاه مدت دریا و افزایش عمق حوضه رسوبی در این فواصل می باشیم.
زینب رضایی ابراهیم قاسمی نژاد
سازند آب تلخ یکی از سازند های کرتاسه فوقانی حوضه رسوبی کپه داغ در شمال شرق ایران می باشد. ضخامت این سازند در برش مزدوران 950 متر و لیتولوژی آن شامل شیل های آهکی خاکستری مایل به آبی با میان لایه های فرعی و جزیی مارن است. این سازند با ناپیوستگی هم شیب بر روی سازند شیلی آب دراز قرار می گیرد و حد فوقانی آن با ماسه سنگ ضخیم و صخره ساز سازند نیزار بر اساس شواهد لیتولوژی و فسیلی به صورت گذری تدریجی، پیوسته و هم شیب است. در مطالعه حاضر با استفاده از 195 اسلاید پالینولوژیکی مربوط به 42 نمونه برداشت شده از این برش، در مجموع 91 گونه و 54 جنس داینوفلاژله، تعدادی اسپور و پولن و گونه هایی از آکر یتارک و اسکلوکودونت شناسایی گردید.درمبحث پالینوفاسیس، سه گروه اصلی عناصر پالینولوژیکی شامل پالینوماسرال ها، پالینومرف ها و مواد ارگانیکی فاقد ساختمان شناسایی و پس از تعیین در صد این سه گروه و انتقال آن به نمودار سه گانه tyson، سه پالینوفاسیس برای سازند آب تلخ تفکیک گردید. به کمک تفسیر این رخساره های پالینولوژیکی و تعیین نسبت داینوفلاژله های محیط نرتیک خارجی به نرتیک داخلی و برخی جنس و گونه هایی که شاخص های محیطی مناسبی را ارائه می دهند، محیط غالب بر سازند proximal shelf تا marginal basin تعیین گردید که به عنوان بخش inner neritic از open marine با شرایط انرژی متوسط تا بالا و تکرار چرخه های هوازی– غیر هوازی تفسیر گردید.همچنین با تعیین فاکتورهای مختلف فسیل شناسی از قبیل نسبت های عناصر اصلی مواد آلی و پالینوفاسیس مربوط به هر نمونه و با تلفیق داده های به دست آمده، سه سکانس رسوبی درجه سه با مرزهای سکانسی نوع دوم تعیین گردید. به منظور تایید صحت این روش، از روش حساسیت مغناطیسی (magnetic susceptibility)نیز برای بررسی تغییرات سطح آب دریا استفاده شد. در این روش با محاسبه میانگین حساسیت مغناطیسی در طول توالی، می توان وضعیت سطح آب دریا را مشخص نمود. بدین منظور متوسط مقدار حساسیت مغناطیسی از هریک از داده ها تفریق شده است، مقادیر مثبت نشان دهنده پایین افتادن سطح آب دریا و مقادیر منفی نمایانگر بالا آمدن سطح آب دریا می باشند. تشابه زیادی که بین پارامترهای فسیل شناسی و حساسیت مغناطیسی وجود دارد نشان می دهد که استفاده از آزمایش حساسیت مغناطیسی روش مناسبی برای بررسی تغییرات سطح آب دریا می باشد. نتایج حاصل از مطالعات آماری بر روی فاکتورهایی مثل نسبت aom شفاف به aom تیره، نسبت پالینوماسرال قهوه ای به پالینوماسرال اپک lability) )، نسبت داینوفلاژله های حساس به غیر حساس و نسبت aomبه پالینومرف دریایی نشان می دهد که نرخ رسوبگذاری و میزان اکسیژن در طی انبایش سازند متغیر بوده است، در ابتدای سازند تا بخش میانی با وجود شرایط نیمه اکسیژن دار (پائین بودن نسبیaom شفاف به aomتیره، وجود پوسته داخلی فرامینیفر) به دلیل نرخ رسوبگذاری بالا، lability پائین و حفظ شدگی پالینومرف ها بالاست، سپس با وجود کاهش اکسیژن و افزایش lability از قسمت های میانی تا بخش انتهایی حفظ شدگی پالینومرف های در یایی کاهش می یابد، از دلایل آن ریتم رسوبگذاری کند و افزایش میزان کربنات کلسیم در محیط رسوبگذاری سازند است. نتایج به دست آمده با توجه به بررسی و مقایسه پارامترهای پیرولیز راک– ایول و تعیین میزان بلوغ حرارتی با توجه به رنگ اسپور و پولن نشان می دهد که به طور کلی سازند آب تلخ در برش الگو از نظر توان هیدروکربن زایی سنگ منشا دارای پتانسیل تولید ضعیف می باشد. کروژن غالباً از نوع iii است (در برخی از موارد نوع ii)، توان تولید گاز خشک را دارد ولی نمونه های مورد نظر به مرحله کاتاژنز (tmax بالاتر از 435 درجه سانتیگراد) نرسیده و لذا به مرحله بلوغ نرسیده اند (برخی از نمونه ها در مرز بین بالغ و نابالغ قرار می گیرند).
محمدهادی حبی ابراهیم قاسمی نژاد
سازند گورپی یکی از سازندهای مهم در حوضه زاگرس محسوب می گردد و اهمیت آن به این دلیل است که این سازند به عنوان سنگ منشا source rock برای هیدروکربورها محسوب می شود.
مهدی نوروزی فرشته سجادی
سازند آهکی - مارنی ، مارنی و شیلی گورپی به سن کرتاسه بالایی از دو رخساره عمیق و کم عمق تشکیل یافته است . گسترش چینه ای این سازند بسیار وسیع بوده و علاوه بر خوزستان در لرستان نیز مشاهده می شود. مطالعه میکروبیواستراتیگرافی این سازند در این دو منطقه بطور جداگانه و به صورت سطح الارضی و تحت الارضی انجام گرفته است. اولین مقطع سطح الارضی در شمال شرقی خوزستان در برش نمونه سازند گورپی در تنگ پابده و دومین مقطع سطح الارضی در شال شهر پلدختر لرستان در برش کوه سلطان واقع شده است. علاوه بر دو مقطع سطح الارضی سه مقطع تحت الارضی نیز مورد مطالعه قرار گرفته است که شامل میادین نفتی قلعه ناز 2 ، لب سفید 1 و لالی 2 می باشد. سازند گورپی در محل برش نمونه بیشتر شامل آهک های مارنی - مارن های زیتونی و شیل های آبی تا سیاه رنگ در قسمت های فوقانی است. حد تحتانی آن با یک ناپیوستگی فرسایشی بر روی آهک های سازند ایلام قرار دارد که با یک زون هوازده اکسید آهن مشخص می شود و حد فوقانی آن با سازند پابده ظاهرا تدریجی است . مطالعه میکروبیواستراتیگرافی این سازند در برش نمونه بیانگر این واقعیت است که مرز بین کرتاسه و ترسیر یا در واقع مرز بین مزوزوئیک و سنوزوئیک با توجه به فرامینیفر شاخص و بدست آمده abathomphalus mayaroensis د داخل شیل های آبی تا سیاه رنگ از بالاترین قسمت سازند گورپی واقع شده است. همچنین ممبرهای آهکی امام حسن و سیمره در برش این نمونه سازند وجود ندارد. اما در لرستان در برش کوه سلطان مرز زیرین سازند گورپی با یک ناپیوستگی فرسایشی که همان زون خفیف اکسید آهن است با آهک های متبلور شده و سفید رنگ سازند ایلام در تماس است و بخش فوقانی آن برخلاف خوزستان با شبه فلیش های سازند امیران پوشیده می شود. در لرستان ممبر آهکی امام حسن به طور بارزی در درون مارن های نخودی رنگ سازند گورپی ظاهر می ود. اما ممبر آهکی سیمره در روی زمین رخنمون ندارد و صرفا در مطالعات صحرایی تعدادی نمونهه ای لوفا از داخ مارن های سازند گورپی بدست آمده است.