نام پژوهشگر: آزاده ملکزاده شفارودی
آزاده ملک زاده شفارودی محمدحسن کریم پور
مناطق اکتشافی ماهرآباد و خوپیک با فاصله هوایی حدود 10 کیلومتر از یکدیگر در 70 کیلومتری جنوب غربی شهرستان بیرجند در استان خراسان جنوبی واقع شده اند. هر دو منطقه در شرق بلوک لوت قرار گرفته اند. مناطق اکتشافی ماهرآباد و خوپیک اولین کانسارهای مس- طلا پورفیری شرق ایران هستند که مورد مطالعات دقیق و تفصیلی در این رساله قرار گرفته و معرفی شده اند. توده های شناسایی شده منشاء کانی سازی در منطقه ماهرآباد شامل مونزونیت پورفیری، هورنبلند مونزونیت پورفیری، بیوتیت مونزونیت پورفیری، هورنبلند کوارتز مونزونیت پورفیری، هورنبلند بیوتیت مونزونیت پورفیری و بیوتیت هورنبلند مونزونیت پورفیری و در منطقه خوپیک شامل بیوتیت هورنبلند کوارتز مونزودیوریت تا مونزونیت پورفیری، هورنبلند کوارتز مونزونیت، هورنبلند مونزودیوریت تا مونزونیت پورفیری و مونزونیت پورفیری هستند. توده های نفوذی مرتبط با کانی سازی از نوع سری i، متاآلومـینوس و کالک آلکالن پتاسیم بالا تا شوشونیتی هستند که در محیط زون فرورانش جزایر قوسی تشکیل شده اند. نتایج سن سنجی توده های مونزونیتی به روش u-pb بر روی کانی زیرکان سن 39 میلیون سال را نشان می دهد. بر این اساس کانی سازی در ائوسن میانی (آشکوب بارتونین) تشکیل شده است.مقادیر نسبتهای 87sr/86sr اولیه و 143nd/144nd اولیه براساس سن 39 میلیون سال محاسبه شد. مقدار نسبت 87sr/86sr اولیه توده هورنبلند مونزونیت پورفیری، 0/7047 تا 0/7048 و مقدار نسبت 143nd/144nd اولیه 0/512694 تا 0/512713 است. مقدار εnd بین 1/45 تا 1/81 می باشد. این مقادیر نشاندهنده ماگمای مشتق شده از ذوب اسلب اقیانوسی فرورانش یافته هستند. منشاء توده های نفوذی مرتبط با کانی سازی نتیجه ذوب بخشی درجه بالای (بیش از 30 درصد) آمفیبولیت با ده درصد گارنت یا آمفیبولیت بدون گارنت و بدون حضور پلاژیوکلاز، به عنوان کانی باقیمانده بوده است. این ماگما بدلیل داشتن پتاسیم بالا و شوشونیتی بودن می تواند از یک گوشته هیبرید شده تشکیل شده باشد و یا در مسیر خود با ماگماهای پتاسیک مشتق شده از گوشته آغشتگی پیدا کرده باشد.پذیرفتاری مغناطیسی توده ها ( si5-10*300) و ترکیب کانی شناسی آنها شامل مگنتیت، هورنبلند، پیروکسن و بیوتیت نشان می دهد که آنها متعلق به سری مگنتیت (گرانیتوئیدهای اکسیدان) هستند. زون های آلتراسیون بسیار گسترده بوده و در ارتباط مستقیم با توده های نفوذی می باشند. پردازش داده های ماهواره ای به روشهای مختلف، آلتراسیون وسیع منطقه را به خوبی بارزسازی می کند که از این میان روش طبقه-بندی نظارت شده و آنالیز مولفه های اصلی به روش انتخابی بهترند. زون های آلتراسیون که در سطح و عمق تشخیص داده شده اند، در هر دو منطقه شامل زون های پتاسیک، سرسیتیک- پتاسیک، کوارتز- سرسیت- کربنات- پیریت، کوارتز- کربنات- پیریت، سیلیسی- پروپلیتیک، سیلیسی، پروپلیتیک و کربناته بوده که در مطالعات سطحی و زیرسطحی مشخص شده است. آلتراسیون کوارتز- سرسیت- کربنات- پیریت در سطح زمین توسط یک زون آرژیلیک سوپرژن پوشیده شده است. کلسیت کانی اصلی در اغلب آلتراسیون ها است. رابطه نزدیکی بین کانی سازی، آلتراسیون و توده های مونزونیتی دیده می شود. کانی سازی اولیه به 4 شکل مختلف دیده می شود که عبارتند از: 1- استوک ورک، 2- افشان، 3- برش های هیدروترمالی و 4- کانی سازی رگه ای. تراکم بالای رگچه ها در منطقه اکتشافی ماهرآباد (حداکثر تا 60 رگچه در مترمربع) (محدوده ma-i) و در خوپیک (بیش از 30 عدد در مترمربع) (زون پتاسیک) نقشه برداری شد. کم بودن تراکم رگچه ها در منطقه اکتشافی خوپیک به علت پایین تر بودن سطح فرسایشی است. برش های هیدروترمالی در هر دو منطقه سه مرحله کانی سازی را نشان می دهند: 1- کانی سازی قبل از تشکیل برش، 2- کانی سازی همزمان با تشکیل برش و 3- کانی سازی بعد از تشکیل برش. مجموعه پاراژنز کانیهای فلزی هیپوژن در هر دو منطقه شامل پیریت، کالکوپیریت، بورنیت، مگنتیت، اسفالریت و گالن است. مگنتیت در رگچه های زون پتاسیک و سیلیسی- پروپلیتیک در ماهرآباد و در رگچه های زون پتاسیک، سرسیتیک- پتاسیک، کوارتز- سرسیت- کربنات- پیریت، کوارتز-کربنات- پیریت و سیلیسی- پروپلیتیک در خوپیک حضور دارد. بورنیت و اسفالریت فقط به صورت همرشدی با کالکوپیریت دیده می شوند که همزمانی تشکیل این کانیها را نشان می دهد. در منطقه اکتشافی خوپیک بافت ust در آلتراسیون پتاسیک در سطح زمین پیدا شد. این بافت نشاندهنده جدایش مواد فرار و بخارات از محلول ماگمایی بوده و معمولاً در بخش فوقانی توده های نفوذی و قبل از مرحله اصلی تشکیل استوک ورک ها در کانسارهای مس پورفیری بوجود می آید. دیده شدن این بافت در سطح زمین نشانه از بین رفتن بخش اعظم رگچه های سولفیددار در اثر فرسایش است. مراحل اولیه کانی سازی با حضور مقداری پیریت و کالکوپیریت به صورت همرشدی با کوارتز در این لایه ها دیده می شود.دامنه تغییرات عناصر در ماهرآباد به صورت زیر است: مس 22 تا 6830 گرم در تن، طلا 16 تا 1174 میلی گرم در تن، مولیبدن عمدتاً کمتر از 100 گرم در تن، روی 50 تا 2000 گرم در تن، سرب 14 تا 851 گرم در تن، آرسنیک 8 تا 182 گرم در تن و آنتیموان کمتر از 9 گرم در تن. همچنین دامنه تغییرات عناصر در خوپیک به صورت زیر است: مس 30 تا 8747 گرم در تن، طلا 20 تا 2063 میلی گرم در تن، مولیبدن عمدتاً کمتر از 50 گرم در تن، روی کمتر از 50 تا 2806 گرم در تن، سرب عمدتاً کمتر از 50 گرم در تن، آرسنیک کمتر از 50 تا 300 گرم در تن و آنتیموان عمدتاً کمتر از 25 گرم در تن. بیشترین میزان مس و طلا در محل بیشترین تراکم رگچه و در زون های کوارتز- سرسیت- کربنات- پیریت و پتاسیک دیده می شود. مطالعات ژئوفیزیک هوایی ناهنجاری بالای مغناطیسی (در نقاط خاصی که توده ها کمتر آلتره شده اند و یا زون های آلتراسیون مگنتیت دار مثل پتاسیک، سیلیسی- پروپلیتیک و پروپلیتیک حضور دارند)، پتاسیم، رادیم و توریم را در هر دو ناحیه نشان می دهد. ناهنجاری مغناطیسی در زون کوارتز- سرسیت- کربنات- پیریت بسیار پایین است. برداشتهای ip و rs و مغناطیس سنجی در محدوده ماهرآباد گسترش کانیهای سولفیدی و همچنین زون پتاسیک را در منطقه اکتشافی ماهرآباد نشان داده است. مغناطیس سنجی زمینی در منطقه اکتشافی خوپیک بیانگر ناهنجاریهای بالایی در بخشهای زون پتاسیک و پروپلیتیک بوده که منبع آن، کانی سازی مگنتیت در رگچه هاست. سیالات درگیر بسیار متنوعی در هر دو ناحیه دیده می شود. دماسنجی و تعیین شوری سیالات درگیر در منطقه اکتشافی ماهرآباد نتایج زیر را نشان می دهد: - زون کوارتز- سرسیت- کربنات- پیریت بین 250 تا بیش از 600 درجه سانتیگراد و شوری از 20 تا بیش از 74 درصد وزنی با میانگین حدود 55 درصد نمک - زون سیلیسی- پروپلیتیک بین 221 تا 371 درجه سانتیگراد و شوری 14 تا 51 درصد وزنی همچنین دماسنجی و تعیین شوری در منطقه اکتشافی خوپیک شرایط تشکیل بافت ust و آلتراسیون ها را به صورت زیر مشخص می کند: - بافت ust بین 325 تا بیش از 600 درجه سانتیگراد و شوری از 40 تا بیش از 75 درصد وزنی با میانگین حدود 62 درصد نمک - زون پتاسیک بین 289 تا 385 درجه سانتیگراد و شوری از 30 تا بیش از 74 درصد وزنی با میانگین حدود 48 درصد نمک - زون کوارتز- سرسیت- کربنات- پیریت بین 224 تا 322 درجه سانتیگراد و شوری کمتر از 40 درصد وزنی در منطقه اکتشافی ماهرآباد، کاهش محسوسی در دما و شوری محلول کانه دار از مرکز سیستم (زون پتاسیک) به اطراف مشاهده می گردد که نتیجه اختلاط آبهای جوی است. در منطقه اکتشافی خوپیک نیز تغییر کاملاً واضحی از نظر دما و شوری از بافت ust در سقف اتاقک ماگمایی به سمت آلتراسیون پتاسیک و بعد کوارتز- سرسیت- کربنات- پیریت دیده می شود. مرحله اصلی کانی سازی را در عمق حدود یک کیلومتری (براساس فشار لیتواستاتیک فرض شده) تشکیل شده است. مقدار δ18oh2o در بافت ust بین 5/75 تا 7/44 در هزار و در رگچه های زون پتاسیک بین 5/07 تا 5/75 در هزار است، بنابراین آنها از آب ماگمایی تشکیل شده اند، مقدار δ18oh2o در رگچه آلتراسیون کوارتز- سرسیت- کربنات- پیریت 3/33 در هزار بوده و از آب جوی تشکیل شده است. براساس پاراژنز مینرالی (کالکوپیریت، مگنتیت و بورنیت) و مقدار شوری آب ماگمایی، مس و طلا توسط کمپلکس کلریدی و در شرایط اکسیدان حمل شده اند. براساس پاراژنز مینرالی و دمای متوسط تشکیل، شیمی محلول کانه دار در زون های آلتراسیون منطقه اکتشافی ماهرآباد به شرح زیر است: - زون کوارتز- سرسیت- کربنات- پیریت: logfo2= (-25)- (-30), ph=4.5-8, logfs2= (-5)- (-7) - زون سیلیسی- پروپلیتیک: logfo2= (-34)- (-37), ph=7-9, logas2= (-13)- (-10) بر همین اساس شیمی محلول کانه دار در زون های آلتراسیون منطقه اکتشافی خوپیک به صورت زیر می باشد: - زون پتاسیک: logfo2= (-26)- (-30), ph=5.5-8.5, logfs2= (-4)- (-8) - زون کوارتز- سرسیت- کربنات- پیریت: logfo2= (-33)- (-37), ph=4-7.5, logas2= (-13)- (-11) شواهد آلتراسیون، کانی سازی، ژئوشیمی، ژئوفیزیک و دماسنجی نشان می دهد که مرکز کانی سازی در منطقه اکتشافی ماهرآباد در محدوده ma-i و ma-ii و دشت بین آنها و در منطقه اکتشافی خوپیک در نیمه شرقی منطقه است.در ماهرآباد قسمت فوقانی سیستم فرسایش پیدا کرده و قسمت مرکزی ذخیره در سطح زمین رخنمون دارد. در منطقه اکتشافی خوپیک بخشهای زیادی از کانی سازی در اثر فرسایش از بین رفته و زون پتاسیک دیده می شود. مناطق اکتشافی ماهرآباد و خوپیک از نوع مس- طلا پورفیری هستند. در مقایسه با کانسارهای مس پورفیری ارومیه- دختر، ماهرآباد و خوپیک نوع غنی از طلا هستند.همچنین با توجه به سن ائوسن میانی که برای مس- طلا پورفیری ماهرآباد بدست آمده، این سن می تواند مشخص کننده سن متالوژنی پورفیری های شرق ایران باشد.
مجتبی حیدری آزاده ملک زاده شفارودی
کانسار سنگ آهن سنگان خواف در فاصله 300 کیلومتری جنوب شرقی مشهد واقع شده است. محدوده مورد مطالعه در بخش آنومالی غربی معدن سنگان (á) قرار گرفته است. بر اساس مطالعات صحرایی و آزمایشگاهی واحدهای تفکیک شده در بخش سطحی و زیرسطحی شامل واحدهای رسوبی، آتشفشانی، توده-های نفوذی عمیق تا نیمه عمیق که قدیمی تر از کانی سازی هستند و از لحاظ ترکیب در محدوده دیوریت تا سینوگرانیت قرار می گیرند، واحدهای منشا که ترکیب سینیتی دارند، واحد اسکارنی و کانی سازی مگنتیت می باشند. بافت غالب توده ها پورفیری است و بافت های هیپیدومورف گرانولار، گرافیکی و میرمکیتی نیز حضور دارند. توده های منشا در مجاورت زون اسکارنی دما بالا قرار گرفته و شواهد اندواسکارن به ضخامت 5/0 متر قابل مشاهده است. تاثیر سیال کانه دار بر روی توده های موجود موجب تشکیل آلتراسیون های نوع کربناتی، پروپلیتیک، آرژیلیک، سیلیسی و سرسیتیک شده است.زون اسکارنی به دو بخش دما بالا و دما پایین تقسیم می شود. گارنت اسکارن شاخص دما بالا بوده و در محدوده وسیعی از سطح تا عمق گسترش دارد. گارنت نوع آندرادیت، پیروکسن نوع کلینوفروسیلیت و جوهانسنیت، ولاستونیت و کلسیت این مجموعه را همراهی می-کنند. حضور گارنت در دو حالت همسانگرد و ناهمسانگرد و تغییر در اندازه دانه های تشکیل شده احتمالا نشان دهنده دو مرحله اسکارنی شدن در بخش پیش رونده است که مرحله اول منطبق بر زمان جایگیری توده نفوذی و مرحله دوم همزمان با تکامل سیالات هیدروترمال و نفوذ آنها به درون سنگ درونگیر آغاز شده است. گارنت های تشکیل شده در مرحله اخیر دانه درشت تر از زیرمرحله قبلی می باشد. مرحله پس رونده با میزان ورود آب های جوی و کاهش دما دنبال می شود. در منطقه تپه قرمز فراوان ترین کانی های تشکیل شده در این مرحله کانی های گروه آمفیبول هستند. این مجموعه مینرالی از آلتراسیون کانی های کالک سیلیکاته بی آب تشکیل شده در مراحل قبل تشکیل شده اند. انتهایی ترین عضو این مرحله کلریت است. در این مرحله کالک-سیلیکات های آب دار و بدون آب تشکیل شده در مراحل قبلی اسکارن زایی، توسط سیالات دما پایین متحمل دگرسانی شده و مجموعه کلریت، کلسیت و کوارتز را تشکیل داده اند. بر اساس همیافتی کانی های موجود و دیاگرام پایداری کانی های اسکارنی دمای تشکیل زون اسکارنی دما بالا بیش از 500 درجه سانتی گراد است. اسکارن تشکیل شده در این مرحله مجاورتی و کلسیم دار است.مهم ترین و فراوان ترین کانی فلزی موجود در بخش سطحی و زیرسطحی منطقه تپه قرمز مگنتیت است. مگنتیت حدود 15 درصد بخش سطحی و بیش از 30 درصد گمانه های مطالعه شده زیرسطحی از مجموع 1647 متر با عیار 23/52 درصد را به خود اختصاص می دهد.کانی سازی سولفیدی در نسل های مختلف همزمان با کانی سازی اصلی و بعد از آن تشکیل شده اند و شامل پیریت، کالکوپیریت و پیروتیت اند. میزان متوسط گوگرد در گمانه های مطالعه شده معادل 319/1 درصد می باشد. مطالعات مغناطیس سنجی در محدوده ی مورد مطالعه آنومالی های مغناطیسی بزرگی را نشان می دهد. به منظور آماده سازی نقشه ها از فیلترهای حذف نویز و تابع درجه اول جهت حذف اثرات ناحیه-ای استفاده گردید. شدت میدان مغناطیسی دو قطبی ها در بخش مرکزی تا جنوبی به بیشترین میزان خود می رسد. لازم به ذکر است محدوده ی زیر پوشش آنومالی های مغناطیسی انطباق کاملی با زون گارنت اسکارن در منطقه دارد. فیلتر مشتق اول قائم تطابق خوبی با نقشه زمین شناسی منطقه به منظور آنومالی های سطحی مگنتیت دارد. در نقشه های فراسو اثر آنومالی های کوچک بخش جنوبی در عمق 40 متری و آنومالی های بخش شمالی در اعماق بیشتر از 80 متری تضعیف شده اند. آنومالی بخش مرکزی که مهم ترین آنومالی نیز می باشد همچنان باقی مانده و اثر آن با افزایش عمق از سمت شمال کاسته شده و در بخش مرکزی تا جنوبی ادامه دارد. اختلاف بین دو قطب مغناطیسی در عمق 200 متر به بیش از 6000 گاما می رسد. بنابراین اثرات آنومالی های مغناطیسی در بخش مرکزی تا این عمق می تواند ادامه داشته باشد. شدت بالای آنومالی مغناطیسی در گمانه tp-18 به دلیل حضور کانی سازی در عمق کم برای این گمانه است. ضمن آنکه پروفیل ها و نقشه های مغناطیسی و شرایط زمین شناسی ادامه کانی سازی در عمقی بیشتر از عمق حفر شده برای این گمانه را تایید می کنند. گمانه ی tp-20 از لحاظ پارامترهای حفاری و شدت میدان مشابه گمانه های tp-17 و tp-5 است. اما این گمانه در نزدیکی مرز توده حاوی کانی سازی قرار گرفته است لذا ضخامت زون مگنتیتی در آن کمتر است. در صورتیکه این گمانه در راستای جنوب با شیب تقریبی 80 درجه حفاری می شد می-توانست ضخامت بیشتری داشته باشد. دو گمانه tp-24 و bh-55 در نقشه های گرادیان افقی و عمودی دقیقا در مرز توده ی کانی سازی قرار گرفته اند. گمانه tp-24 می بایستی در راستای شرق و گمانه bh-55 در راستای جنوب حفاری می شده است. تطابق پروفیل شمالی- جنوبی در نقشه برگردان به قطب که از گمانه های شماره 17، 18 و 20 می گذرد با ویژگیهای کانی سازی در این گمانه ها نشان دهنده ی عمق بیشتر کانی سازی و یا ضخامت بیشتر در بخش سطحی از گمانه ی tp-18 با یک کاهش تدریجی به طرف گمانه یtp-17 است. بنابراین در فاصله ی 40 متری جنوبی گمانه ی tp-18 می توان بیشترین احتمال حضور کانی سازی را داد.
عطیه قائم مقامی نژاد آزاده ملک زاده شفارودی
منطقه اکتشافی کوه¬سربی در استان خراسان رضوی و 20 کیلومتری شمال¬غرب شهرستان باخرز واقع شده و در منتهی الیه شرقی بلوک سبزوار قرار دارد. زمین¬شناسی منطقه شامل سنگ آهک تبلور مجدد یافته با میان لایه¬هایی از اسلیت، ماسه سنگ اندکی دگرگون شده (metasandstone) و ماسه سنگ آهکی اندکی دگرگون شده (calcareousmetasandstone) است. این توالی رسوبی متعلق به سازند نایند با سن تریاس پسین (نورین- رتین) می¬باشد. خصوصیات سنگ¬شناسی منطقه کوه¬سربی مشابه ویژگیهای عضو انتهایی سازند نایبند، عضو حوض خان، است. آلتراسیون¬های منطقه شامل زونهای باریتی، کلسیتی، دولومیتی و سیلیسی می¬باشد. کانی¬سازی به حالت جانشینی و رگه¬ای در سنگ میزبان کربناته تشکیل شده است. سه رگه کانی سازی با ضخامتهای متغیراز 10 تا 15 متر وجود دارند. امتداد عمومی این رگه¬هاnw-se و شیب آن¬ها بین 65 تا 75 درجه تغییر می¬کند. کانی¬سازی شامل باریت (به میزان حدود 90 درصد) و گالن (در حدود 10درصد) همراه با مقدار اندکی کالکوپیریت (1-5 درصد) و پیریت (1-3 درصد) است. بافت¬های مشاهده شده شامل تیغه¬¬ای و شعاعی در کانی باریت،لایه¬ای، توده¬ای و پراکنده در کانی گالن، و پراکنده در پیریت و کالکوپیریت است. کانی¬های ثانویه در این منطقه شامل مالاکیت، سروزیت، انگلزیت، گوتیت و هماتیت است. زون گوسان در این منطقه بسیار کم توسعه یافته است که نشانه میزان اندک کانی¬سازی سولفیدی است. دامنه تغییرات عناصر در نمونه¬های رگه¬ها عبارت است از: باریم 43/53 درصد تا 9 ppm، سرب 8/5 درصد تا زیر حد آشکارسازی، مس 9700 ppm تا زیر حد آشکارسازی، روی 389 تا 10ppm، آنتیموان 288 تا 21ppm و نقره 108 تا 2ppm. روابط مستقیم میان عناصر کلسیم و سیلیسیم و کلسیم و منیزیم نشاندهنده، کاهش کلسیم سنگ کربناته و جایگزینی سیلیسیم و منیزیم به جای آن و تشکیل آلتراسیون سیلیسی و دولومیتی است.کلسیم در نهایت به شکل رگچه¬های ثانویه کلسیت تشکیل شده است. جایگزینی سیلیسیم و منیزیم به جای کلسیم، سنگ میزبان را برای فرآیند جانشینی عناصر کانه¬ساز آماده می¬کند.رابطه مستقیم میان باریم و سرب مبین نزدیک بودن خواص و رفتار شیمیایی این دو است که سبب جانشینی آنها در سنگ میزبان در شرایط تقریبا یکسان و مشابه با هم شده است. شیمی گالن نشان دهنده دامنه تغییرات عناصر به این شرح است: نقره از 15 تا 175ppm، بیسموت از 42 تا 101ppm، مس از 143ppm تا 4/0 درصد، آهن از 234 ppm تا 7/0 درصد، سرب از 55 درصد تا 70 درصد، آنتیموان از 137 تا 270ppm و روی از 6 تا 143ppm. محاسبه نسبت sb/bi برای گالن بین 25/2 تا 63/5 می¬باشد که نشان دهنده تشکیل گالن در دمای متوسط است. نمودار سه تاییag-sb-bi نشان می¬دهد که گالن از نوع غنی ازsb است. در محدوده اکتشافی کوه¬سربی سیالات درگیر اولیه در باریت عمدتا از نوع lv و تک فاز غنی از مایع هستند. اندازه آن¬ها از 4 تا 10 میکرون متغیر است. دماسنجی انجام شده بر روی سیالات درگیر اولیه بیانگر متوسط دمای همگن شدن330 درجه سانتی¬گراد است.اندازه¬گیری اولین نقطه ذوب برای سیالات درگیر دمای تقریبی 55- درجه سانتی¬گراد را نشان می¬دهد که آشکار کننده سیستم نمک h2o-nac-cacl2 درمحلول کانه¬دار است. میانگین آخرین نقطه ذوب برای سیالات درگیر 7/3- درجه سانتی¬گراد است. محاسبه شوری با توجه مقادیر فوق الذکر دارای میانگین 1/1 درصد است. با توجه به شکل کانی¬سازی، نوع و گسترش آلتراسیون، نتایج ژئوشیمیایی و بالاخص نتایج مطالعات سیالات درگیر، نوع کانی¬سازی باریت-گالن منطقه اکتشافی کوه¬سربی مشخص نیست. به منظور تعیین دقیق نوع کانی¬سازی به مطالعات ایزوتوپ پایدار، سن سنجی کانی¬سازی و بررسی¬های تفضیلی تر نیاز است.
آرزو زارعی آزاده ملک زاده شفارودی
منطقه ی اکتشافی خانلق، یک کانی سازی اکسید آهن- آپاتیت است که در استان خراسان رضوی، در 35 کیلومتری شمال غربی نیشابور و 10 کیلومتری شمال شهر فیروزه واقع شده است. توده های نفوذی نیمه عمیق الیگوسن با ترکیب گرانودیوریت و کوارتزمونزودیوریت در سنگ های آتشفشانی داسیتی و توف نفوذ کرده اند. آلتراسیون های موجود در منطقه شامل پروپلیتیک، کربناته، سیلیسی و آرژیلیکی می باشد؛ که پروپلیتیک و کربناته از وسعت و شدت بیشتری برخوردارند و تمامی واحدهای موجود در منطقه را تحت تاثیر قرار داده اند. رخداد کانه زایی در خانلق از ساختارهای خطی پیروی می کند و در بخش های شمالی و غربی منطقه در درز و شکستگی واحدهای هورنبلند کوارتز مونزودیوریت پورفیری و هورنبلند گرانودیوریت پورفیری مشاهده می شوند. روند عمومی رگه و رگچه ها شمال غربی- جنوب شرقی با شیب بین 25 تا 45 درجه به سمت شمال شرقی است. کانی های مهم موجود در منطقه ی اکتشافی خانلق مگنتیت و آپاتیت است که با باطله های کلسیت، کوارتز، اپیدوت، پیروکسن و کلریت همراهی می شود. همراهی آپاتیت و مگنتیت در تمام منطقه ی اکتشافی وجود دارد. کانی های سولفیدی پیریت و کالکوپیریت تنها در یک نمونه و به صورت بسیار ریز شناسایی شد. کانی های ثانویه نیز شامل هماتیت و بسیار کمتر مالاکیت است. بافت های مشاهده شده در این منطقه ی اکتشافی رگچه ای، برشی، توده ای، پرکننده ی فضای خالی و رشته ای می باشد. مگنتیت ها به صورت کاملا شکلدار و یا بی شکل و توده ای مشاهده می شوند. آنالیز دانه های مگنتیت نشان داد که مقدار تیتانیم بین 0/8 – 0/1 درصد، مقدار گوگرد 0/70 – 0/40> درصد و فسفر نیز بین 0/18 – 0/004 درصد می باشد؛ که از این لحاظ جزء مگنتیت های کم تیتان، کم گوگرد و کم فسفر محسوب می شوند. محتوای ree در مگنتیت ها بین ppm 131 – 4 می باشد. مگنتیت ها با مقدار ree بالاتر احتمالا محتوی انکلزیون هایی از آپاتیت هستند. نسبت (la/yb)n بین 34/3-3/4 می باشد. دیاگرام عنکبوتی مربوط به نمونه های مگنتیت، جدایش متوسط تا نسبتا شدید lree/hree را نشان می دهد. بلورهای آپاتیت به صورت منشورهای شش گوشی و کاملا شکل دار هستند. آنالیزهای نمونه های آپاتیت نشان می دهد که مقدار ree بین ppm 10942 – 8057 متغیر است و نسبت (la/yb)n بین 3/54-31 می باشد. دیاگرام عنکبوتی مربوط به نمونه های آپاتیت، جدایش قوی lree/hree و آنومالی منفی eu را نشان می دهد. بالاترین ناهنجاری مغناطیسی در نقشه rtp در جنوب غربی منطقه قرار دارد که بر زون کانی سازی اصلی منطبق است. نقشه های فراسو به سمت بالا وجود آنومالی را از سطح تا عمق 40 متر پیش-بینی می کنند. این آنومالی احتمالا با توده های نفوذی منشا در عمق ارتباط دارد. در جنوب محدوده، توده ی گرانودیوریت پورفیری که از سری مگنتیت است؛ دارای کمترین ناهنجاری مغناطیسی می باشد. کانی سازی اکسید آهن- آپاتیت خانلق با سایر کانسارهای اکسید آهن- آپاتیت در سوئد، ایران مرکزی و منطقه زنجان در شمال غربی ایران مقایسه شد. در نمودارهای ژئوشیمیایی ni / (cr + mn) در برابر ti + v و al+mn در برابر ti+v، نمونه-های مگنتیت خانلق در گستره ذخایر نوع کایرونا قرار گرفت. همچنین الگوی ree در مگنتیت های خانلق با ذخایر نوع کایرونا مشابه است. مطالعات ژئوشیمیایی بر روی آپاتیت ها نشان داد که در نمودارهای (ce / yb)n دربرابر مجموع ree، sr در برابرy، sr در برابر mn، y در برابر eu / eu*، این نمونه ها در گستره کانسارهای نوع کایرونا قرار می گیرند. همچنین بررسی الگوی ree در آپاتیت ها با ذخایر نوع کایرونا نشان میدهد که این دو الگو مشابه یکدیگرند. آنومالی منفی eu و غنی شدگی در lree کاملا مشهود است. در نهایت می توان گفت که کانی سازی مگنتیت- آپاتیت خانلق به لحاظ جایگاه تکتونیکی، ماهیت ماگماتیسم منطقه، نوع سنگ میزبان، ساخت و بافت، پاراژنز کانیایی، ترکیب کانی شناسی، آلتراسیون و بررسی های ژئوشیمیایی شباهت زیادی با ذخایر نوع اکسید آهن- آپاتیت کایرونا (ioa) دارد و بنابراین به عنوان اولین کانی سازی شناخته شده ی نوع کایرونا در شمال شرق ایران معرفی می شود.