نام پژوهشگر: علی قلیپور قادی کلاهی
علی قلی پور قادی کلاهی فرهاد مهندس پور
گسترش بوروکراسی همگام با تکوین دولت مطلقه در عصر پهلوی دوم، موجب شده تا برنامه ریزی برای امور هنری، به عنوان بخشی از سیاست گذاری فرهنگی در دهه های 1340 و 1350 واجد ویژگی هایی باشد که آن را از سایر ادوار تاریخی ایران متمایز می کند. یکی از این ویژگی ها، تاثیرپذیری سیاست گذاری فرهنگی از برنامه های عمرانی چهارم و پنجم است که در آن ردیف بودجه ای برای «فرهنگ و هنر» در نظر گرفته و در جزئیات آن به هنر ملی و هویت ملی تاکید می کنند. دومین ویژگی ورود قشری تازه از اعضای طبقه متوسط جدید به بدنه دولت است که با دولتمردان عصر پهلوی اول تفاوت دارند. این قشر که از آن با عنوان روشنفکران حرفه ای بوروکراتیک یاد می کنند، با ورودشان به عرصه برنامه ریزی برای امور هنری، تمایزی را میان سلیقه هنری کارگزاران فرهنگی و سلیقه هنری بدنه جامعه ایجاد می کنند که سرانجام به شکل گیری گفتمانی مسلط در سیاست گذاری فرهنگی می انجامد که در این رساله از آن با عنوان «تربیت زیباشناسانه مخاطب عامِ» هنرها یاد می شود. این تمایز طی افزایش بودجه سالیانه هنرها و نیز افزایش بودجه هنر و متعاقب آن تاسیس نهادهای متعدد سیاست گذاری تشدید می شود. اما علی رغم هزینه های دولت و برنامه ریزی کارگزارن فرهنگی برای حمایت از هنرها با اتکا به افزایش درآمد نفت، سیاست گذاریِ فرهنگیِ نخبه گرایانه ی دولت در برابر و صنعتِ فرهنگِ بخش خصوصی شکست می خورد. با توجه به این مقدمات طرح سه پرسش در این رساله مورد توجه قرار می گیرد، نخست این که رشد اقتصادی ایران در برنامه های عمرانی، چگونه به رشد بوروکراسی در عرصه فرهنگی انجامید و این بوروکراسی فرهنگی چه تاثیری بر تولید آثار هنری داشت؟ دوم، گسترش بوروکراسی به عنوان ضرورتی سیاسی برای تکوین دولت مطلقه در دهه های چهل و پنجاه چگونه با ایده های هنری کارگزاران فرهنگی همسان شده و پیامد این همسانی چیست؟ سوم، نوسازی چگونه منجر به بحران هویت شده و سیاست گذاری فرهنگی چگونه در برابر فرهنگ عامه پسند شکست می خورد؟ فرضیه اصلی در پاسخ به این پرسش ها در گفتمان مسلط سیاست گذاری فرهنگی دولت خلاصه می شود که با تاسیس نهادهای هنری گوناگون، برگزاری جشنواره ها، حمایت از خلق آثار هنری در پی جذب انبوه مخاطبان صنعت سرگرمی و تحقق برنامه «تربیت زیباشناسانه» مخاطب بود.