نام پژوهشگر: مصطفی یوسفالهی
زهرا حسینی نژاد سربنانی مصطفی یوسف الهی
این پژوهش به منظور تعیین ارزش غذایی، ترکیبات شیمیایی و قابلیت هضم هفت گونه از گیاهان منطقه سیستان به نام های بونی (aeluropus logopoidies)، پنجه مرغی (cynodon dactylon)، دم روباهی کوتاه (alopecurus textilis)، سیاه شور (suaeda vermiculata)، علف شور (salsola griffithii)، سلمه تره (chenopodium album) و ازمک (cararia draba) انجام شد. پس از جمع آوری نمونه های گیاهی و آسیاب آن ها طبق روش های استاندارد، ترکیبات شیمیایی آن ها از جمله ماده خشک (dm)، ماده آلی (om)، پروتئین (cp)، چربی (ee)، کربوهیدرات (wsc)، خاکستر (ash)، دیواره سلولی (ndf) و دیواره سلولی بدون همی سلولز (adf) تعیین شدند. به منظور اندازه گیری میزان تجزیه پذیری ماده خشک نمونه های گیاهی مورد مطالعه از تکنیک کیسه های نایلونی و قابلیت هضم ماده آلی (omd) و انرژی قابل متابولیسم (me) با استفاده از تکنیک تولید گاز (in vitro) و همچنین، روش دو مرحله ای (تری و تیلی) بر روی سه بز نژاد پاکستانی استفاده گردید. نتایج مربوط به ترکیبات شیمیایی نشان داد که گونه سلمه تره بیشترین میزان پروتئین خام (14/73 درصد) و گونه پنجه مرغی بیشترین میزان ndf (70/96 درصد) و گونه دم روباهی کوتاه بیشترین میزان adf (41/46 درصد) را دارا می باشد. در آزمایش کیسه های نایلونی علف شور> ازمک> سیاه شور> سلمه تره> دم روباهی> بونی> پنجه مرغی بیشترین تا کمترین درصد تجزیه پذیری را به خود اختصاص دادند. همچنین، این روند در نتایج بدست آمده از روش آزمایشگاهی دو مرحله ای نیز همین گونه می باشد. در آزمایش تولید گاز دم روباهی کوتاه> پنجه مرغی> ازمک> بونی> سلمه تره> سیاه شور> علف شور بیشترین تا کمترین تولید گاز را نشان دادند. بررسی نتایج نشان می دهد که بین نتایج به دست آمده برای آزمایشات in situ و in vitro با مقدار cp همبستگی مثبت و با مقدار adf و ndf همبستگی منفی وجود دارد. اما در روش تولید گاز بین پارامترهای مورد مطالعه همبستگی مشاهده نشد. دلیل این امر را می توان به وجود لیگنین و ترکیبات ضد مغذی و برخی ترکیبات ثانویه در برخی از این گیاهان مرتبط دانست که به علت بسته و کوچک بودن محیط کشت تولید گاز نسبت به محیط شکمبه اثر این ترکیبات بیشتر نمود کرده است. در مجموع گیاهان مورد مطالعه ارزش غذایی قابل قبولی از نظر ترکیبات شیمیایی و قابلیت هضم دارند و می توان استفاده از آنها را به عنوان بخشی از علوفه مورد نیاز در جیره دام ها توصیه نمود.
شیرین نخعی مقدم محمدرضا دهقانی
این پژوهش به منظور بررسی بهبود ارزش غذایی علوفه نی انجام گرفت. بدین منظور قارچ صدفی گونه pleurotus ostreatus روی علوفه ی نی کشت داده شد. آزمایش در قالب یک طرح کاملاً تصادفی با 4 تیمار: 1) علوفه نی٬ 2) علوفه نی عمل آوری شده پس از رشد میسلیوم قارچ٬ 3) علوفه نی باقیمانده پس از برداشت محصول اول قارچ٬ 4) علوفه نی باقیمانده پس از برداشت محصول دوم قارچ٬ هر کدام در 3 تکرار انجام شد. ترکیبات شیمیایی و گوارش پذیری آزمایشگاهی و تجزیه پذیری نمونه های هر واحد آزمایشی تعیین شد. سپس با استفاده از داده های بدست آمده٬ شاخص ارزشیابی غذایی تیمارها برآورد گردید و با هم مقایسه شدند. نتایج نشان داد که در اثر کشت قارچ روی علوفه نی٬ میزان پروتئین خام و گوارش پذیری آزمایشگاهی افزایش یافت در حالیکه بخش دیواره سلولی کاهش نشان داد (p<0.01). گوارش پذیری برون تنی ماده خشک و ماده آلی روند افزایشی داشت (p<0.01). بالاترین شاخص ارزش غذایی٬ مربوط به تیمار علوفه نی باقیمانده پس از برداشت محصول دوم قارچ و پایین ترین آن مربوط به علوفه نی شاهد به دست آمد. بر اساس یافته های بدست آمده چنین می توان نتیجه گیری نمود که٬ عمل آوری علوفه نی با استفاده از قارچ صدفی پلوروتوس اوستراتوس پس از مرحله میوه دهی دوم قارچ٬ سبب بهبود ارزش غذایی می شود.
مریم زمانپور ابراهیم علیزاده دوغیکلائی
از جمله افزودنی هایی که برای فرآوری ماهی به کار می رود، مواد ضد میکروبی از جمله انواع نمک ها می باشند که جهت جلوگیری از رشد میکروبی و بهبود زمان ماندگاری مورد استفاده قرار می گیرد. هدف از این تحقیق، بررسی تاثیر پیش تیمار زمان غوطه وری با غلظت های مختلف کلریدسدیم، روی ماندگاری فیله کپور نقره ای هنگام نگهداری در یخچال (4 درجه سانتی گراد) می باشد. فیله ها در محلول کلریدسدیم با غلظت های 2/5 و 5% نمک برای مدت صفر، 5 و 10 دقیقه غوطه ور شدند و پس از گرفتن آب، بسته بندی و در یخچال قرار گرفتند. فراسنجه های فیزیکی (آبچلینگ و ph)، میکروبی (ptc و tvc) و شیمیایی (tvb-n, tba و pv) در روزهای صفر، 3، 6، 9، 12، 15 اندازه گیری شد. آبچلینگ در غلظت 5 درصد نمک، نسبت به شاهد و غلظت 2/5 درصد، مقدار کمتری داشت. بین میزان tvb-n نمونه ها در روزصفر تفاوت معنی دار(0/05≥p) مشاهده نشد. اما در روز 15 تیمارهای 5درصد-5دقیقه و 2/5 درصد-5 دقیقه دارای کمترین میزان tvb-n بودند. pv برای شاهد در روز 15 به مقدار13/84میلی اکی والان پراکسید بر کیلوگرم چربی رسید، در حالی که برای تیمار5 دقیقه- 5 درصد 36/ 9 میلی اکی والان پراکسید بر کیلوگرم چربی بود. ابتدا شاهد و سپس نمونه های غوطه ورشده با زمان10دقیقه دارای بیشترین میزان pv بودند. tba در غلظت های 5 درصد نمک نسبت به 2/5 درصد، مقدار کمتری داشت. فراسنجه های میکروبی( ptcوtvc ) برای غلظت 5 درصد نسبت به 2/5 درصد مقدار کمتری داشتند و تیمار5 درصد- 5 دقیقه بهترین نتیجه را داشت. گروه شاهد در روز 9 و تیمار5 دقیقه- 5 درصد در روز 12 فاسد شدند. با مقایسه نتایج به دست آمده از تیمارها، بهترین زمان، 5 دقیقه و مناسب ترین غلظت، 5 درصد انتخاب شد.