نام پژوهشگر: زیبا شکورصفت صدیفی

بررسی مقایسه ای سبکهای فرزندپروری و سبکهای دفاعی در مادران کودکان درخودمانده و عادی
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد شاهرود - دانشکده علوم انسانی 1392
  زیبا شکورصفت صدیفی   پرویز شریفی درآمدی

وجود کودک درخودمانده مشکلاتی را برای والدین فراهم میآورد که هرگز والدی که دارای کودکی عادی است نمیتواند تصور آن فضا را داشته باشد. این کودکان تاثیرات بیشماری بر رفتارها و عملکرد والدین خود گذاشته و موجب میگردند که والدین بخصوص مادران در اتخاذ سبک¬های فرزندپروری و سبک¬های دفاعی خود مانند والدین¬ای که دارای کودکان عادی هستند، همانند نباشند. سبک¬های مقتدرانه و مکانیزم-های رشد یافته اغلب در خانواده های کودکان درخودمانده دیده نمی¬شود. هدف اصلی این پژوهش بررسی مقایسه¬ای سبکهای فرزندپروری و سبکهای دفاعی در مادران کودکان درخودمانده و عادی بوده است. تحقیق حاضرپژوهشی بنیادی و ازنوع پس رویدادی بوده که روش نمونه گیری آن تصادفی و به شناسایی سبکهای اتخاذ شده فرزند پروری و مکانیسم های دفاعی در مادران کودکان درخودمانده و عادی و در نهایت مقایسه هر دو سبک در هر دو متغیر می¬پردازد. این تحقیق نظری بوده و از روش های استدلال و تحلیل عقلانی استفاده کرده و بر پایه¬ی مطالعات کتابخانه ای ، مصاحبه و پرسشنامه می¬باشد که در سال 1392 انجام شده است. برای شیوه¬های فرزند¬پروری از جامعه آماری شامل 52 مادر دارای کودک عادی و 53 مادر دارای کودک درخودمانده استفاده شده است. برای مکانیسم¬های دفاعی از دو پرسشنامه¬ی حسن عبدالله زاده وdsq استفاده شده است که برای پرسشنامه عبدالله زاده از جامعه آماری 42 مادر دارای کودک عادی و 40 مادر دارای کودک درخودمانده و برای پرسشنامه dsq از 37 مادر دارای کودک عادی و 50 مادر دارای کودک درخودمانده که از شهر تهران بطور تصادفی ودر دسترس انتخاب شده بودند، استفاده شده است. سپس کلیه اطلاعات در دو بخش روش¬های توصیفی و روش¬های استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. در تجزیه و تحلیل توصیفی شاخص¬های آماری مربوط به نمرات متغیرها با استفاده از نرم افزار spssمحاسبه گردیده و نمودارهای مربوطه ترسیم شده است. شاخص¬های آماری که در تجزیه و تحلیل توصیفی استفاده شده است شامل : شاخص¬های گرایش مرکزی و انحرافی نظیر میانگین، واریانس و انحراف استاندارد می¬باشد. در بخش روش¬های استنباطی از آزمون تحلیل واریانس استفاده شده است. نتایج نشان داد که میانگین نمرات مکانیزم¬های دفاعی نوروتیک و رشد نایافته در مادران کودکان درخود مانده نسبت به مادران کودکان عادی بیشتر است ، بدین معنا که مادران کودکان درخودمانده در مقایسه با مادران کودکان عادی بیشتر از مکانیزمهای دفاعی نوروتیک استفاده می¬کنند. تحلیل ها نشان دادند که بین انواع مکانیزم¬های دفاعی در مادران دارای کودکان عادی و درخودمانده نیز تفاوت معنادار وجود دارد. جدول تحلیل واریانس بیانگر آن است که در بین مکانیزم¬های دفاعی مکانیزم¬های واپس رانی، جبران و دلیل تراشی در بین دو گروه تفاوت معناداری داشته و در سایر مکانیزم¬های دفاعی بین مادران کودکان عادی و درخودمانده تفاوت معناداری گزارش نشده است. علاه براین نتایج نشان داد دربین سبک¬های فرزندپروری، سبک مستبدانه در بین دو گروه تفاوت معناداری داشته است .بدین معنا که مادران کودکان درخودمانده در مقایسه با مادران کودکان عادی بیشتر از سبک مستبدانه استفاده می¬کنند. اما در سبک مقتدرانه میانگین نمرات مادران کودکان عادی بیشتر است. با این حال در سبک سهل¬گیر تفاوت محسوسی بین دو گروه مشاهده نمی¬شود. در خاتمه پیشنهاد می¬شود با توجه به میانگین بالاتر از حد متوسط در مورد میزان سبکهای فرزندپروری مستبدانه در میان مادران کودکان درخودمانده و مکانیز¬های دفاعی نوروتیک (روان آزرده) و رشد نایافته نیاز مبرم به افزایش توجه مسئولین امر به وضعیت درمانی – روانی خانوادگی و اجتماعی این گروه از مادران وجود دارد. ضمنا"پیشنهاد می¬شود مراکز بیشتری با هزینه¬های کمتر در اختیار خانواده¬هایی که دارای کودکان درخودمانده هستند، ابداع ومعلمان و دست اندرکاران بیشتری جهت کمک و آموزش به این گروه از کودکان تعلیم و تربیت داده شوند.