نام پژوهشگر: محمدامیر عبیدینیا
موسی رضایی محمدامیر عبیدی نیا
سبک هندی نمونه ای از سرایش شعر در ادبیات فارسی است که از قرن نهم هجری به بعد به وجود آمد. این سبک تقریباً از قرن نهم تا سیزدهم هجری ادامه داشت. بیدل دهلوی یکی از سرآمد ترین شاعران اواخر این سبک به شمار می آید. از ویژگی های این سبک، تعبیرات و تشبیهات و کنایات ظریف و دقیق و باریک و ترکیبات و معانی پیچیده و دشوار را می توان نام برد. دراین پایان نامه، به بررسی لفظ حباب در دیوان بیدل دهلوی پرداخته می شود. با یک نگاه اجمالی به شعر شاعران قبل از بیدل، این نکته به خوبی روشن می شود که شاعران در شعرشان تا چه حد از این لفظ برای بیان مفاهیم ومضامین خود بهره برده اند. این عنصر در شعر بیدل دهلوی با بسامد بسیار بالایی به کار رفته است و این نشان دهنده علاقه و دلبستگی شاعر به این واژه می باشد. در این پایان نامه، ابتدا پیشینه ای از حباب در شعر شاعران قبل از بیدل ذکر شده است، سپس با توجه به بسامد کاربرد این لفظ در مضامین مختلف طبقه بندی گردیده است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که بیدل وقتی حباب را در خصوص مضامین و مفاهیم عرفانی به کارمی برد، استفاده وی از حباب بالاتر است. از نمونه های پر بسامد این مضمون در شعر بیدل می توان به:خاموشی، ناپایداری، آیینه و کوتاهی عمر اشاره کرد.
علی دلائی میلان محمدامیر عبیدی نیا
عرفان و تصوّف از لحاظ تنوع آبشخورهای فکری، ذوقی و معنوی بسیار غنی است. در بطن عرفان و تصوّف، از علوم مختلف و همچنین فرهنگ¬ها و زبان¬های دیگر نشانه¬ها و تأثیرات زیادی دیده می¬شود. یکی از این علوم که با رگ و ریشه¬های عرفان و تصوّف پیوند خورده است، علم کلام اسلامی است. اندیشه¬های کلامی در داخل متون عرفانی گاه یکسان و گاه متفاوت وارد شده¬اند. صوفیّه اندیشه¬های کلامی را با زبانی هنری و عرفانی بیان داشته¬اند و به آنها صبغه¬ای ادبی و متفاوت بخشیده¬اند. اندیشه¬های کلامی از طریق متون صوفیّه به حیات جدیدی دست یافته¬اند. بسیاری از اندیشه¬های کلامی با عقاید اصلی صوفیّه و اساس اندیشه¬های آنها یکی و همسو می¬باشد. این امر نگاه مشترک آنها به خداشناسی را نشان می-دهد که از بطن دیانت اسلام برخاسته است. در این تحقیق جهت بررسی ارتباط عرفان و تصوّف با علم کلام، به بررسی اندیشه¬های کلامی که در منظومه¬های عرفانی سنایی: حدیقة الحقیقة، سیر العباد الی المعاد، عطار: اسرارنامه، الهی¬نامه، مصیبت نامه و منطق الطیر، و مولوی: مثنوی، وارد شده است، پرداخته شده است. سنایی، عطار و مولوی، در منظومه¬های عرفانی خود، به اندازۀ زیادی به اندیشه¬های کلامی توجه نموده¬اند و باورهای کلامی¬شان را در ضمن عقاید عرفانی¬شان نشان داده¬اند. بر اساس اندیشه¬های کلامی به کار رفته شده در منظومه¬های عرفانی این سه عارف گران قدر، این تحقیق به هشت فصل: عقل، ذات و صفات، رؤیت خداوند، علّیت، جبر و اختیار، خیر و شر و نظام احسن، ایمان و عمل، و امامت و ولایت، تقسیم شده است.