نام پژوهشگر: ایماناله بیگدلی
راحله یونسیان شاهرخ مکوند حسینی
بیماریهای مزمن و ناتوان کننده، پیامدهای روانپزشکی متعددی دارند. بیماریهای سیستم کلیوی و به دنبال آن دیالیز ، به شدت بر سلامت جسمانی و روانی افراد اثر میگذارند. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مدیریت استرس به شیوه شناختی-رفتاری بر درد روانی بیماران همودیالیزی، انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه بیماران همودیالیزی شهرستان شاهرود بود. در یک طرح نیمه آزمایشی،20 شرکت کننده به صورت در دسترس از بیماران تحت درمان دیالیز انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه مداخله و گواه تقسیم شدند. ارزیابی روانی شامل تکمیل پرسشنامه درد روانی انجام شد. شاخص های پرسشنامه درد روانی در دو مقطع قبل از مداخله و بعد از مداخله گردآوری شدند. داده ها به کمک آماره های توصیفی و آزمون تحلیل کواریانس چند متغیری تحلیل شد. یافته های پژوهش کاهش معناداری را در در نمره کلی درد روانی بیماران همودیالیزی و در دو شاخص آزمون درد روانی ( شاخص برجای ماندگی و زخم های خودشیفتگی) پس از مداخله مدیریت استرس به شیوه شناختی- رفتاری نشان داد. نتایج پژوهش حاکی از اثربخشی مدیریت استرس به شیوه ی شناختی-رفتاری بر درد روانی بیماران همودیالیزی می باشد، لذا توجه جدی به درمان های روانشناختی در این بیماران مفید به نظر می رسد.
جواد غلامی ایمان اله بیگدلی
از آنجا که کودکان بی سرپرست و بدسرپرست به دلیل محرومیت از خانواده در معرض چالش ها و آسیب های روان شناختی و هیجانی بسیاری هستنند، پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر بخشی قصه درمانی گروهی بر خود پنداره، حل مسأله و پرخاشگری کودکان مقیم مراکز شبه خانواده انجام شد. در این طرح پژوهشی شبه آزمایشی با پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل،24 کودک پسر مقطع ابتدایی از دو مرکز شبه خانواده با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش 10 جلسه، به مدت دو بار در هفته در جلسات قصه درمانی گروهی شرکت نمودند و تمامی آزمودنی ها به سه پرسشنامه خود پنداره کودکان پیرس –هریس، پرسشنامه تجدید نظر شده حل مسئله اجتماعی و پرخاشگری کودکان در جلسات پیش آزمون و پس آزمون پاسخ دادند.باتوجه به یافته های به دست آمده ازتحلیل واریانس، قصه درمانی گروهی، سطح خود پنداره و حل مسأله اجتماعی کلی گروه آزمایش را نسبت به گروه کنترل از مرحله پیش آزمون تا پس آزمون به طور معناداری افزایش داده است و میانگین نمرات پرخاشگری گروه آزمایش را نسبت به گروه کنترل از مرحله پیش آزمون تا پس آزمون به طور معنا داری کاهش داده است.