نام پژوهشگر: مولود رادفر
مولود رادفر فضل الله احمدی
چکیده مقدمه: زندگی با بیمار افسرده بسیار استرس زا بوده و منبعی از سوتفاهم و کشمکش است. در این شرایط خانواده برای سازگاری نیاز به حمایت پرسنل بهداشتی دارد. از آنجایی که سازگاری در بستر اجتماعی-فرهنگی رخ می دهد لذا لازم است که روان پرستار از فرآیند سازگاری در خانواده آگاهی داشته و بر مبنای مدل های زمینه ای، مداخلات خود را انجام دهند. مطالعه حاضر با هدف تبیین فرآیند سازگاری در خانواده بیماران افسرده و ارائه مدل مراقبتی انجام می شود. روش: این مطالعه با رویکرد کیفی و با تمرکز بر نظریه زمینه ای انجام شده است. جمع آوری داده ها ابتدا به صورت هدفمند از آبان ماه 1389 در درمانگاه مرکز آموزشی درمانی روان پزشکی رازی تهران آغاز شد و سپس به صورت نظری از طریق 39 مصاحبه بدون ساختار و عمیق با 30 مشارکت کننده از اعضای مختلف خانواده بیماران افسرده تا اسفند1390 و رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. تحلیل به روش مقایسه همزمان با رویکرد اشتراس و کوربین (کدگذاری باز، محوری، و انتخابی) انجام شد. بعد از ظهور متغیر مرکزی و نظریه مرتبط با مطالعه، مدل مراقبتی سازگاری برای خانواده بیماران افسرده با استفاده از روش ساخت نظریه واکر و اوانت طراحی گردید. یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد که مهم ترین دغدغه مشارکت کنندگان «تهدید آرامش خاطر بیمار و خانواده» می باشد. راهبرد اصلی مشارکت کنندگان برای حل این دغدغه «تاب آوری صبورانه» بود که به عنوان متغیر مرکزی مطالعه ظاهر شد. «زندگی ملتهب» باعث اتخاذ تاب آوری صبورانه می گردید. «تکیه گاه های متزلزل» سبب بغرنج و پیچیده شدن موقعیت می شود در حالیکه بهره مندی از پشتوانه های اثر بخش می تواند تسهیل کننده باشد و چگونگی تاب آوری صبورانه را تحت تأثیر قرار دهد. تعامل بین این متغیرها منجر به «عادی سازی ناپایدار زندگی» می شود. بعد از ظهور نظریه زمینه ای، بر اساس مفهوم مرکزی و با استفاده از مدل های «سازگاری با استرس استوارت»، «فرآیند استرس» و «چارچوب نحوه مدیریت خانواده» مدل «پایداری تطابقی» طراحی گردید. نتیجه گیری: نتایج مطالعه نشان داد عوامل تعاملی مختلفی وجود دارد که بر سازگاری خانواده بیماران افسرده تأثیر می گذارد که محوریت آن با مفهوم مرکزی « تاب آوری صبورانه» می باشد. کاربرد مدل پیشنهاد شده در این مطالعه می تواند به روان پرستاران در بکارگیری یک رویکرد خانواده محور به منظور مراقبت سازگارانه ازخانواده در این موقعیت کمک نماید. علاوه بر آن کاربرد این مدل به خانواده ها کمک می کند تا به حداکثر سازگاری ممکن برسند.
مولود رادفر زهرا کاشانی نیا
این پژوهش یک مطالعه توصیفی-تحلیلی از نوع مقایسه ای است که برای بررسی مقایسه ای رفتارهای بهداشتی دوران عادت ماهیانه دختران نوجوان (18-11 ساله) تحت سرپرستی مراکز شبانه روزی بهزیستی با دختران تحت سرپرستی خانواده در شهر تهران سال 1375 انجام شده است. در این پژوهش واحدهای مورد تحقیق 116 دختر نوجوان بودند که 60 نفر آنها تحت سرپرستی مراکز شبانه روزی بهزیستی تهران و 56 نفر آنها تحت سرپرستی خانواده بودند که با واحدهای گروه اول در یک مدرسه تحصیل می کردند جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه و چک لیست که توسط پژوهشگر تهیه شده بود استفاده گردید. آمار توصیفی و استنباطی، برای تجزیه و تحلیل یافته ها مورد استفاده قرار گرفته است. برای بررسی ارتباط متغیرها با نمره رفتار بهداشتی از آزمون کای-اسکور و ضریب همبستگی پیرسون و آزمون t استفاده شده است. نتایج نشان داد که بیشترین درصد واحدها در محدوده سنی 15-13 سال و در مقطع تحصیلی راهنمایی بودند. اکثریت واحدهای تحت سرپرستی مراکز شبانه روزی قبل از ورود به مرکز در خانواده زندگی می کردند. اکثریت آنها در مراکز ملاقاتی داشتند و بیشتر پدرانشان با فاصله زیاد به دیدنشان می آمد. ولی اکثریت واحدها جهت دیدن اقوام خود از مرکز خارج نمی شدند، بیشتر این واحدها با مربیان مرکز ارتباط خوبی داشتند. در واحدهای تحت سرپرستی خانواده ها بیشترین آنها دختر خانواده بودند و نزد پدر و مادرانشان زندگی می کردند. تحصیلات پدر و مادر اکثریت واحدها دیپلم و بالاتر بود و مادران اکثر واحدها خانه دار بودند. نتایج نشان داد که تفاوت معنی داری بین دو گروه از نظر سن شروع عادت ماهیانه، منظم بون عادت ماهیانه و میانگین سن دریافت آموزش وجود دارد.