نام پژوهشگر: احمد میرهای
سعیده حاتمی احمد میره ای
در سال های اخیر تلاش های زیادی برای استفاده بهینه از منابع انرژی تجدیدناپذیر صورت گرفته است. در بین منابع انرژی تجدیدپذیر، خورشید به عنوان یک منبع انرژی دردسترس و پاکیزه در کشور ما در کلیه علوم از اهمیت ویژه ای برخوردار است. خشک کردن محصولات کشاورزی یکی از روش های نگهداری آن ها برای طولانی مدت است. برای خشک کردن محصولات کشاورزی روش های متعددی وجود دارد. خشک کردن به روش سنتی خورشیدی از دیرباز مورد استفاده تولیدکنندگان و مصرف کنندگان محصولات خشک بوده است. اما امروزه خشک کن های خورشیدی جهت افزایش کیفیت و بهداشت مواد خشک به جای روش سنتی مورد استفاده قرار می گیرد. تحلیل ترمودینامیکی روشی است که برای تعیین راندمان دمایی سیستم های گرمایی به کار برده می شود. بررسی راندمان حرارتی سیستم در کنار تعیین پارامترهای کیفی محصول می تواند به بهینه سازی یک خشک کن خورشیدی کمک کند. بنابراین هدف این تحقیق بررسی تحلیل ترمودینامیکی یک خشک کن خورشیدی با جریان همرفت اجباری در کنار تعیین پارامترهای کیفی محصول خشک است. برای تحقق این هدف سه دبی جرمی هوای 0/016، 0/041، 0/082 کیلوگرم برثانیه به عنوان همرفت طبیعی، جریان با سرعت کم و جریان با سرعت بالا مد نظر قرار گرفت و تحلیل انرژی و اگزرژی در خشک کردن ورقه های نازک محصول موز مورد بررسی قرار گرفت. در تحلیل انرژی بهره وری انرژی در خشک کردن محصول و در تحلیل اگزرژی بهره وری اگزرژی سیستم و مقدار برگشت ناپذیری اگزرژی مورد محاسبه قرار گرفت. نتایج نشان داد که بهره روی انرژی از دبی جرمی جریان مستقل و با افت رطوبت یک روند نزولی دارد. در حالیکه بیشترین بهره وری اگزرژی در جریان همرفت طبیعی مشاهده شد. همچنین بهترین بهره وری از سیستم در نزدیک رطوبت بحرانی محصول مشاهده شد.برای تعیین پارامترهای کیفی محصول خشک دو پارامتر تغییر رنگ و چروکیدگی محصول به صورت سینتیکی در طول خشک شدن با روش آنالیز تصویر مورد مطالعه و تحلیل قرار گرفت. تحلیل چروکیدگی از دو لحاظ تغییر سطح مقطع محصول و تغییر حجم محصول مورد مطالعه قرار گرفت و برای تعیین تغییر رنگ محصول دو پارامتر تغییر رنگ کلی و شاخص قهوه ای شدن محصول در سیستم رنگی cie l* a* b* اندازه گیری شد. نتایج حاصل از پارمترهای کیفی نشان داد که تغییر سطح و حجم موز وابسته به مقدار رطوبت آن است و از دبی جرمی و دمای هوای محفظه مستقل است در حالیکه تغییر رنگ با تغییر دبی جرمی تغییر می کند. کمترین قهوه ای شدن در دبی جرمی 0/041 کیلوگرم هوای خشک بر ثانیه مشاهده شد. همچنین تغییر حجم محصول در رطوبت های بیشتر از رطوبت بحرانی از حجم رطوبت تبخیر شده بیشتر و در رطوبت های پایین تر از رطوبت بحرانی با حجم آب تبخیر شده از محصول برابر است. مطالعه تغییر رنگ همچنین نشان داد که تأثیر سرعت هوا و دمای محفظه در رطوبت های پایین بیشتر است. پارامتر ظرفیت جذب نهایی آب نیز به عنوان پارامتر دیگری در تعیین کیفیت محصول در نظر گرفته شد و بین سه دبی جرمی تفاوت معنی داری در سطح احتمال 0/95 مشاهده نشد.
مهدی ذوالفقاری جلیل رضوی
میوه سیب یک محصول معطر بوده و دارای ارزش غذایی بالایی (دارا بودن مواد آنتی اکسیدانی، ویتامین ب و همچنین آهن، پتاسیم و ید) است. همچنین مصرف سیب، در دفع سنگ کیسه صفرا و کلیه ها مفید است. خشک کردن یکی از مهمترین عملیات های واحد در فناوری پس از برداشت محصولات کشاورزی است. این فرآیند نه تنها عمر ماندگاری مواد غذایی را افزایش می دهد، بلکه در بسیاری از موارد به عنوان اولین مرحله در تولید یک محصول فرآوری شده با ارزش افزوده از اهمیت خاصی برخوردار است. با توجه به تولید بالا و متنوع بودن ارقام سیب در ایران، ضرورت تولید چای سیب به عنوان یک محصول جانبی با هدف جلوگیری از ضایعات پس از برداشت احساس می شود. در این تحقیق، نمونه های سیب رقم گلدن دلیشز با محتوای رطوبتی اولیه حدود 84 درصد (بر پایه تر) به شکل مکعب هایی با ابعاد 4 میلی متر با سه روش بستر ثابت، نیمه شناور و شناور در دماهای 50، 60 و 70 درجه سلسیوس و با هدف تولید چای از محصول نهایی خشک شدند. با توجه به چسبندگی و توده ای شدن قطعات محصول و مسئله شناور شدن آن ها در روش بستر شناور، از یک سیستم ارتعاشی (با دامنه 3 میلیمتر و فرکانس 80 هرتز) در 20 دقیقه اول فرآیند استفاده شد. سینتیک خشک شدن، شاخص های رنگ l، aو b، ظرفیت جذب آب و درصد چروکیدگی مطالعه و در روش های مختلف با هم مقایسه شدند. در پایان عملیات، از نمونه های خشک شده نوشیدنی مورد نظر تهیه و از لحاظ رنگ و مزه با استفاده از ارزیابی حسی مقایسه شدند. در هیچ یک از تیمارها به استثنای روش بستر ثابت در دمای 60 درجه سلسیوس آهنگ ثابت خشک شدن مشاهده نشد و آهنگ خشک شدن از ابتدا تا انتها به صورت نزولی بود. به منظور مدل سازی تجربی فرآیند از 9 مدل تجربی و نیمه تجربی استفاده شد. بر اساس نتایج مدل دو جمله ای برای تمام سطوح دمایی روش بستر شناور و دماهای 60 و 70 درجه سلسیوس در روش بستر نیمه شناور، مدل لگاریتمی برای روش بستر نیمه شناور در دمای 50 درجه سلسیوس، مدل نومهورن و ورما برای دماهای 60 و 70 درجه سلسیوس در روش بستر ثابت و مدل هندرسون و پابیس اصلاح شده برای دمای 50 درجه سلسیوس در روش بستر ثابت به عنوان بهترین مدل توصیف سینتیک افت رطوبت انتخاب شدند. روش خشک کردن و دما تأثیر معنی داری بر زمان خشک شدن نمونه های سیب داشتند، اما اثر متقابل آن ها معنی دار نبود. به طوری که، روش بستر ثابت در دمای 50 درجه سلسیوس با زمان 120 دقیقه و روش بستر شناور در دمای 70 درجه سلسیوس با زمان 65 دقیقه به ترتیب بیشترین و کمترین مدت خشک شدن را به خود اختصاص دادند. همچنین اثر روش خشک کردن و اثر متقابل آن با سطوح دمایی بر چروکیدگی محصول معنی دار بود، اما اثر دما بر این پارامتر معنی دار نشان نداد. از سوی دیگر، اثر روش خشک کردن و اثر متقابل آن با سطوح دمایی بر ظرفیت جذب آب معنی دار نشد، در حالی که اثر دما بر آن معنی دار بود و کمترین مقدار جذب آب مربوط به دمای 50 درجه سلسیوس بود. شاخص رنگ l تنها به صورت معنی داری با روش خشک کردن تغییر پیدا کرد و اثر دیگر عوامل بر شاخص های رنگ l، a و b معنی دار نبود. نمونه های خشک شده در روش های بستر شناور و نیمه شناور با دمای 70 درجه سلسیوس به دلیل کمترین تغییرات رنگ نسبت به نمونه تازه دارای بالاترین کیفیت و نمونه های خشک شده در روش های بستر ثابت با دمای 70 درجه سلسیوس و بستر شناور با دمای 50 درجه سلسیوس کمترین کیفیت رنگ را دارا بودند. در ارزیابی حسی نیز از بین 5 نوشیدنی تهیه شده، نمونه های خشک شده در روش بستر شناور در دمای 70 درجه سلسیوس و روش آون در دمای 105 درجه سلسیوس از نظر طعم به ترتیب رتبه های اول و دوم را به خود اختصاص دادند. از نظر رنگ نیز نوشیدنی تهیه شده در نمونه خشک شده با روش آون رتبه اول و نمونه بدست آمده از روش بستر شناور رتبه دوم را کسب کرد.
رحمت اله باقری آبچویه احمد میره ای
در این تحقیق، توانایی روش دی الکتریک با صفحات موازی در تخمین غیرمخرب مقدار رطوبت خرما مورد ارزیابی قرار گرفت. ابتدا با استفاده از یک خازن با صفحات موازی از جنس آلومینیوم، ولتاژ متناوب سینوسی از طریق یک دستگاه مولد تابع به نمونه های خرما اعمال و با استفاده از یک دستگاه اسپکتروم آنالایزر پاسخ سیگنال خروجی مدار در محدوده فرکانسی 1 تا mhz 100 اندازه گیری گردید. سپس ارتباط مقادیر توان مصرفی خازن در فرکانس های مختلف با رطوبت نمونه ها مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج نشان داد که در یک رطوبت معین، با افزایش فرکانس، توان مصرفی افزایش می یابد. هم چنین مقادیر توان مصرفی در طول رسیدگی و همزمان با کاهش رطوبت کاهش می یابد. در مرحله دوم، از مدل های رگرسیون خطی چندمتغیره به منظور استخراج رابطه بین رطوبت و مقادیر توان در فرکانس های مختلف استفاده شد. نتایج مدلسازی با استفاده از کل محدوده فرکانس اعمالی نشان داد که درصد رطوبت با ضریب تبیین پیشگویی برابر 96/0، ریشه میانگین مربعات خطای 28/5% و نسبت انحراف استاندارد 97/2 قابل پیش بینی می باشد. پس از بررسی ضرایب رگرسیون بدست آمده، تعداد شش فرکانس موثر در مدلسازی رطوبت خرما تعیین شدند. این فرکانس ها عبارت بودند از 4، 14، 20، 40، 60 و 90 مگاهرتز. نتایج مدلسازی رطوبت با استفاده از شش فرکانس، مشابه نتایج بدست آمده از کل محدوده فرکانسی با ضریب تبیین پیشگویی برابر 89/0، ریشه میانگین مربعات خطای 25/5% و نسبت انحراف استاندارد 99/2 ارزیابی شد. در مرحله سوم، به منظور محاسبه ضریب دی الکتریک خرما، ابتدا نمونه های خرما به صورت یک استوانه هم حجم بیضی گون سه محوری شبیه سازی شده و از طریق آن حجم هوای محصور بین خرما و صفحات موازی بدست آمد. سپس با کمک روابط الکتریکی و با در نظر گرفتن توان مصرفی خازن در حالت بدون خرما، ضریب دی الکتریک هر نمونه محاسبه گردید. نتایج نشان داد که در نمونه های با رطوبت بالاتر و یا مراحل اولیه رسیدگی خرما، با افزایش فرکانس تا حدود mhz 30، گذردهی ابتدا کاهش یافته و سپس افزایش می یابد. همچنین نرخ افزایش گذردهی نسبت به فرکانس برای رطوبت های بالاتر بیشتر است به نحوی که در فرکانس های نزدیک mhz 100، تغییرات منحنی های ضریب دی الکتریک نسبت به رطوبت و یا رسیدگی خرما بیشتر از فرکانس های پایین تر می باشد. بررسی های بیشتر در مورد مقادیر ضریب گذردهی نشان داد که بین مقادیر لگاریتم دی الکتریک در هر فرکانس با لگاریتم رطوبت یک رابطه کاملاً خطی وجود دارد به نحوی که برای مثال در فرکانس 100 مگاهرتز مقدار ضریب تبیین بین مقادیر یاد شده برابر 83/0 بدست آمد. نتایج مدل سازی mlr با استفاده از داده های ضریب دی الکتریک نشان داد که مقدار رطوبت با ضرایب تبیین 94/0 و 93/0 و ریشه میانگین مربعات خطای 85/3 و 43/4% به ترتیب در مرحله کالیبراسیون و آزمون قابل پیش بینی است که نشان دهنده توانایی مدل برآورد رطوبت از روی داده های دی الکتریک خازن در دامنه 1 تا mhz100 است. هم چنین نتایج بهبود قابل توجه 16% در کاهش مقدار خطای برآورد رطوبت در مرحله آزمون را نسبت به حالت استفاده از داده های توان مصرفی نشان داد. موفقیت این مدل در پیش بینی میزان رطوبت، زمینه ساز طراحی و ساخت سامانه ای گردید که از اهداف آن تخمین رطوبت خرما به صورت میدانی بود. در ساخت این سامانه از قطعات الکترونیکی شامل تراشه، ریزکنترل گر، نوسان ساز، رگولاتور، تقویت کننده، صفحه نمایشگر و غیره به نحوی استفاده شد که عملکردی مشابه روش اول از آن مشاهده شود. خازن مورد استفاده در روش اول، این بار به سامانه جدید متصل گردید و ارتباط ولتاژ مصرفی مدار در شش فرکانس انتخابی از حالت قبل (به استثنای جایگزینی فرکانس 2 با 90 مگاهرتز) با رطوبت نمونه ها بررسی شد. از روش شبکه عصبی مصنوعی به منظور استخراج رابطه بین رطوبت و مقادیر ولتاژ در شش فرکانس انتخابی استفاده شد. نتایج نشان داد در طول رسیدگی و همزمان با کاهش رطوبت نمونه ها، ولتاژ مصرفی افزایش می یابد. نتایج مدلسازی نشان داد که با استفاده از سامانه ساخته شده، رطوبت خرمای مضافتی با ضریب تبیین آزمون 72/0 و ریشه میانگین مربعات خطای پیش بینی 54/3 % قابل تخمین است.
میترا عبودی عباس همت
بیماری های گیاهی در کاهش کمی و کیفی محصولات کشاورزی تاثیر قابل توجهی دارند. ویروس ها به عنوان یکی از مهمترین عوامل بیماری زای گیاهی، باعث خسارت قابل توجهی به محصولات زراعی می شوند. در کدوئیان از جمله خیار، ویروس های متعددی باعث ایجاد بیماری می شوند که اغلب تولید علائم موزاییکی روی برگ و میوه می کنند.یکی از مهمترین ویروس های آلوده کننده کدوئیان،ویروس آبله ای شدن برگ یا به عبارتی بیماری موزاییک خیار با نام علمی cucumber mosaiv virus است که گسترش جهانی و دامنه میزبانی وسیعی دارد. خسارت این بیماری در ایران زیاد است و در مزارع خیار میزان کاهش محصول ناشی از این بیماری را تا یک سوم برآورد نموده اند. استفاده از حشره کش برای محافظت از محصول در مقابل بیماری و آفت نه تنها هزینه تولید محصول را بالا می برد، بلکه خطر باقیماندن سموم در محصولات کشاورزی را افزایش می دهد. تشخیص زود هنگام علائم بیماری یا حضور اولیه ی آفت (شته) یک نقطه کلیدی در زمینه ی مدیریت آفات و کنترل بیماری است. علائم این بیماری، در مراحل اولیه، ظهور لکه های رنگ پریده (لکه های سبز روشن در زمینه سبز تیره یا بلعکس) در سطح برگ می باشد. به علت شرایط دمایی و رطوبتی در گلخانه، تصمیم سریع برای کنترل بیماری و آفات به منظور جلوگیری از انتشار و آلودگی دائمی گلخانه ضروری است. از این رو در پروژه حاضر، اقدام به طراحی، ساخت و ارزیابی یک سیستم متحرک در گلخانه جهت تشخیص علائم موزاییک در خیار و کدو، به کمک عکسبرداری و پردازش تصویر در طیف مرئی شد. برای رسیدن به هدف ابتدا در شرایط کنترل شده گلخانه، گیاهان خیار و کدو کاشته شدند؛ سپس به منظور تولید علائم موزاییکی، از ویروس موزاییک خیار جهت تلقیح گیاهان استفاده شد. بعد از بروز علائم ظاهری، از آن ها به کمک سامانه متحرک در گلخانه، در شرایط نور طبیعی و با دوربین canon s110، عکسبرداری شد. این تصاویر در نرم افزار متلب و به کمک الگوریتم gmr، جهت جداسازی سایه انداز گیاه از پس زمینه (خاک و بقیه اجزای گلخانه)، پردازش شدند و 31 ویژگی رنگی از کلیه تصاویر استخراج شد. به منظور دسته بندی گیاهان سالم از گیاهان دارای علائم موزاییکی، از شبکه عصبی مصنوعی استفاده شد که ورودی آن، ویژگی های استخراج شده از مرحله قبل بود. شبکه بهینه ای که برای دسته بندی گیاهان دارای علائم موزاییکی از گیاهان سالم، انتخاب شد؛ یک شبکه عصبی مصنوعی با اختصاص 70% داده ها به داده های آموزش، 15% به داده های اعتبار سنجی و 15% به داده های تست بود. جهت آموزش شبکه از تابع آموزش trainscg و از تابع آستانه گذاری sigmoid برای لایه میانی و لایه خروجی استفاده شد. شبکه مورد نظر، سه لایه (ورودی، پنهان و خروجی)، با 31 ورودی، 27 نرون در لایه پنهان، یک نرون در لایه خروجی و با توپولوژی 2-27-31 بود. دقت دسته بندی تصاویر گیاهان سالم از گیاهان دارای علائم موزاییک، که توسط سامانه متحرک در گلخانه، تهیه شده بوند با استفاده از شبکه عصبی مورد نظر 100% بود، یعنی هیچ گیاه سالمی به اشتباه بیمار و هیچ گیاه بیماری به اشتباه سالم ارزیابی نشدند.
بهنام پورخاک خسروشاهی احمد میره ای
امروزه روش های جدید و متفاوتی برای ارزیابی غیرمخرب بافت محصولات کشاورزی وجود دارند که در این میان روش های مکانیکی منجر به نتایج خوب و قابل قبولی شده اند، به نحوی که در بسیاری از موارد به حد کاربرد عملی نیز رسیده اند. در این تحقیق از سه روش مختلف مکانیکی شامل ضربه اجباری، سقوط آزاد و صوت استفاده شد و توانایی هرکدام در تخمین شاخص های بافت و همچنین مقدار مواد جامد محلول (ssc) کیوی مورد ارزیابی قرار گرفت. در روش ضربه اجباری میوه بر روی بارسنج ثابت بوده و در اثر برخورد یک ضربه زن سلونوئیدی به یک طرف آن تحریک می شد.ضربه منتقل شده به میوه سپس توسط لودسل مجهز به سامانه ثبت سیگنال لودسل دریافت و بر روی رایانه نمایش داده می شد. در روش سقوط آزاد میوه توسط یک ونتوری متصل به پمپ باد در یک ارتفاع ثابت از صفحه آلومینیومی لودسل نگهداری و سپس بر روی آن رها و سیگنال به دست آمده ذخیره می شد. در روش صوت نیز از یک میکروفون حساس که درست در زیر نمونه و در درون صفحه آلومینیومی لودسل تعبیه شده بود برای ثبت صدای ساطع شده در نمونه در اثر برخورد ضربه زن استفاده می شد. بلافاصله پس از جمع آوری سیگنال های مکانیکی، شاخص های ارزیابی بافت محصول شامل مقادیر مدول الاستیسیته (e) و سفتی (f) و همچنین یک مولفه شیمیایی کیفیت شامل مواد جامد محلول (ssc) با استفاده از روش های مرجع اندازه گیری شدند. برای اندازه گیری e و f به ترتیب از آزمون های فشار صفحات موازی و نفوذ مگنس- تیلور استفاده شد. در نهایت اندازه گیری ssc با عصاره گیری از نمونه و استفاده از یک رفرکتومتر دیجیتال انجام شد. برای تحلیل سیگنال های به دست آمده از سه روش ضربه اجباری، سقوط آزاد و صوت و به منظور ارائه مدل های پیشگو برای پارامترهای اندازه گیری شده کیفیت از سه روش مختلف تحلیل رگرسیونی شامل روش های حداقل مربعات نسبی (pls)، ترکیب تحلیل مولفه های اصلی و شبکه های عصبی مصنوعی (pca-ann) و رگرسیون بردار پشتیبان (svr) استفاده و نتایج آن ها با هم مقایسه گردید. نتایج نشان داد که در بین پارامترهای مختلف کیفیت، مدل های مبتنی بر تخمین e منجر به بهترین نتایج در هر سه روش مختلف جمع آوری سیگنال و مدل سازی شدند. پس از e نتایج مدل های تخمین f نتایج خوب و نزدیکی به e در هر سه روش مختلف جمع آوری سیگنال و مدل سازی به همراه داشت، اما مدل های تخمین ssc منجر به نتایج قابل قبولی در هیچ یک از مدل های ارائه شده نشدند. در بین روش های مختلف جمع آوری سیگنال نیز روش ضربه اجباری منجر به بهترین نتایج در پیش بینی مولفه های کیفیت شد به نحوی که این روش توانست مقادیر e و f را به ترتیب با یک r2p برابر با 0/87، rmsep برابر با 0/072مگاپاسکال و sdr برابر با 2/67 و r2p برابر با 0/81 ، rmsep برابر با 4/60 نیوتن و sdr برابر با 2/37 با استفاده از الگوریتم pca-ann تخمین بزند.. پس از روش ضربه اجباری، روش سقوط آزاد منجر به نتایج خوب در تخمین e و f شد به نحوی که این مقادیر به ترتیب با یک r2p برابر با 0/84، rmsep برابر با 0/98 مگاپاسکال و sdr برابر با 2/43 و r2p برابر با 75/0، rmsep برابر با 52/5 نیوتن و sdr برابر با 1/82با استفاده از الگوریتم pca-ann قابل پیش بینی بودند. در نهایت روش صوت نیز توانست مقادیر e و f را با نتایج قابل قبول r2p برابر با 0/80، rmsep برابر با 0/099 مگاپاسکال و sdr برابر با 2/51 و r2pبرابر 0/74 ، rmsep برابر با 9 نیوتن و sdr برابر با 2/39 پیش بینی کند. در بین روش های مختلف مدل سازی نیز روش های به ترتیب روش های pca-ann، pls و svr منجر به بهترین نتایج شدند.
حامد عباسی مجید ناظری
طی چندین سال گذشته تقاضا برای محصولات کشاورزی با کیفیت به صورت چشمگیری افزایش پیدا کرده است. بنابراین استفاده از روش های کنترل کیفیت محصولات کشاورزی، به ویژه روش های غیرمخرب، بیش از پیش ضروری است. امروزه، روش های مبتنی بر طیف سنجی مختلفی مانند فلورسانس، رامان، بازتابی و غیره به منظور ارزیابی کیفی محصولات کشاورزی مورد استفاده قرار می گیرند. توانایی روش طیف سنجی فلورسانس القایی لیزری در تشخیص برخی از معایب در میوه ها و سبزیجات مانند کوفتگی و قهوه ای شدگی بافت به اثبات رسیده است. همچنین از روش ذکر شده برای تشخیص کم آبی در گیاهان نیز می توان بهره جست. در اکثر اوقات مواردی که باعث کاهش کیفیت محصول می شوند تغییر در ساختار مولکولی کلروفیل موجود در محصول را به همراه دارند که می توانند به عنوان نشانه ی بارزی از کاهش کیفیت محصول تلقی شوند. هدف این پایان نامه ساخت یک سامانه طیف سنجی فلورسانس القایی لیزری برای کنترل کیفی محصولات کشاورزی است. یک سامانه طیف سنجی فلورسانس القایی لیزری شامل دو قسمت طیف سنج حساس و منبع القا مناسب است. در ابتدا یک طیف سنج که با نرم افزار کنترل می شود طراحی و ساخته شده است. این طیف سنج قادر است طیف فلورسانس میوه ها و سبزیجات را مستقیماً در ناحیه دلخواه از سطح محصول اندازه گیری کند. بدین منظور طیف سنج به یک فیبر نوری مناسب مجهز شده است. ارتباط سخت افزاری طیف سنج از طریق درگاه usb صورت می گیرد و طیف سنج از طریق برنامه ای رایانه ای کنترل می شود. برای القای فلورسانس در میوه ها و سبزیجات از منابع گوناگونی می توان استفاده کرد. روشی که در این پایان نامه مورد استفاده قرار گرفته است استفاده از لیزر نیمرسانای فرابنفش و دیود های نور گسیل فرابنفش و آبی با طول موج های مختلف است. در نهایت طیف فلورسانس برخی از میوه ها و سیزیجات با منابع القای مختلف اندازه گیری شد.