نام پژوهشگر: بهرام مدرسی
اعظم نساجیان بهرام مدرسی
در این پژوهش به بررسی مقایسه ای ساخت مجهول در زبانهای فارسی و ایتالیایی پرداخته شده است. در حقیقت هدف پژوهش این است که وجوه اشتراک و افتراق ساخت مجهول در این دو زبان مشخص گردد تا با آگاهی از نحو? به کارگیری مناسب این ساختار، جملات هر دو زبان به راحتی قابل تحلیل، درک و ترجمه باشد. در این تحقیق دو پرسش اصلی مطرح است: آیا نحو? شکل گیری جملات مجهول در زبان فارسی و ایتالیایی مشابه یکدیگر است؟ انواع ساخت مجهول در زبان فارسی و ایتالیایی کدام است؟ پژوهش حاضر به روش توصیفی- تحلیلی صورت گرفته است. در این تحقیق دویست جمل? مجهول فارسی و ایتالیایی از میان جملات مندرج در روزنامه ها، اینترنت و مجلات گوناگون جمع آوری شده و به صورت مقایسه ای و مقابله ای مورد بررسی قرار گرفته اند. با گردآوری داده ها و ترجمه جملات ایتالیایی به صورت آوانویسی به فارسی، به تجزیه و تحلیل داده ها پرداخته شد. در نهایت نیز ساخت مجهول در وجوه و زمانهای مختلف و در قالب جداول مقایسه ای ارائه گردیده است. براساس نتایج بدست آمده از این تحقیق می توان نتیجه گرفت که نحو? شکل گیری ساخت مجهول در هر دو زبان فارسی و ایتالیایی جز در یک مورد (استفاده از ضمیر مجهولی در زبان ایتالیایی) مشابه یکدیگر است. همچنین ساخت مجهول در زبان فارسی سه صورت واقعی، ظاهری و غیرشخصی دارد اما این ساخت در زبان ایتالیایی تنها یک صورت واقعی دارد.
عاطفه رجبی بهجت بهرام مدرسی
چکیده : ازآنجا که تحلیل انتقادی گفتمان شاخه ای از زبان شناسی به شمار می رود که کارکردهای مختلف زبان در جامعه وسیاست را بررسی می کند، لذا تحقیق حاضر درصدد بررسی دواثر ازصادق هدایت –یکی از نویسند گان بزرگ ایرانی- دراین حوزه برآمده است. به راستی تعامل او با مناسبات سیاسی،فرهنگی واجتماعی روزگارش چیست؟آیا آثارش توانسته است بدون درنظرگرفتن اوضاع و احوال فکری و فرهنگی زمانه اش بر صفحات کاغذ نقش ببندد؟ تحقیق حاضرسعی دارد به بررسی آثارهدایت درحوزه تحلیل انتقادی گفتمان بپردازد ودرچارچوب نظریه فرکلاف (1989) عوامل دخیل درتحلیل این آثار را بررسی کند. جمع آوری اطلاعات این تحقیق به روش کتابخانه ای بوده وتحلیل داده ها به صورت توصیفی-تحلیلی انجام گرفته است.داده های تحقیق حاضربیست وپنج پاراگراف ازداستان داش آکل می باشد که درفصل تحلیل داده ها قرارگرفته وده سوال موجود دربخش توصیف نظریه فرکلاف به طورمفصل درآنها بررسی شده است.علاوه برآن پانزده پاراگراف دیگرازداستان حاجی آقا نیزبه صورت جدول هایی تنظیم شده ودرپیوست گنجانده شده است. با توجه به داده های به دست آمده ازاین تحقیق و با فرض اینکه ایدئولوژی و قدرت در آثار هدایت نقش مهمی دارد و ابزارهای نحوی وجهیت، مجهول سازی و اسمی شدگی در بیان سبک و دیدگاه او نقش موثری ایفا می کند، تحلیل داده ها پاسخگوی این سوال ها خواهد بود که در تحلیل انتقادی گفتمان هدایت چه شاخص هایی وجود دارد؟ و در تبیین دیدگاه وی چه ابزارهای نحوی دخالت دارد؟ نتایج تحقیق حاضر نشان می دهد : - نگاه ایدئولوژیکی شخصیت اصلی داستان به روابط موجود در جامعه در شکل گیری روابط قدرت نقش دارد. - وجه خبری بکار گرفته در داستان بیانگر قاطعیت و صراحت نویسنده در بیان وقایع می باشد. - اسمی شدگی در داستان به برجسته سازی عناصر آن پرداخته است. - پنهان سازی عامل به وسیله مجهول شدگی می تواند در بر گیرنده ایدئولوژی خاصی باشد چکیده : ازآنجا که تحلیل انتقادی گفتمان شاخه ای از زبان شناسی به شمار می رود که کارکردهای مختلف زبان در جامعه وسیاست را بررسی می کند، لذا تحقیق حاضر درصدد بررسی دواثر ازصادق هدایت –یکی از نویسند گان بزرگ ایرانی- دراین حوزه برآمده است. به راستی تعامل او با مناسبات سیاسی،فرهنگی واجتماعی روزگارش چیست؟آیا آثارش توانسته است بدون درنظرگرفتن اوضاع و احوال فکری و فرهنگی زمانه اش بر صفحات کاغذ نقش ببندد؟ تحقیق حاضرسعی دارد به بررسی آثارهدایت درحوزه تحلیل انتقادی گفتمان بپردازد ودرچارچوب نظریه فرکلاف (1989) عوامل دخیل درتحلیل این آثار را بررسی کند. جمع آوری اطلاعات این تحقیق به روش کتابخانه ای بوده وتحلیل داده ها به صورت توصیفی-تحلیلی انجام گرفته است.داده های تحقیق حاضربیست وپنج پاراگراف ازداستان داش آکل می باشد که درفصل تحلیل داده ها قرارگرفته وده سوال موجود دربخش توصیف نظریه فرکلاف به طورمفصل درآنها بررسی شده است.علاوه برآن پانزده پاراگراف دیگرازداستان حاجی آقا نیزبه صورت جدول هایی تنظیم شده ودرپیوست گنجانده شده است. با توجه به داده های به دست آمده ازاین تحقیق و با فرض اینکه ایدئولوژی و قدرت در آثار هدایت نقش مهمی دارد و ابزارهای نحوی وجهیت، مجهول سازی و اسمی شدگی در بیان سبک و دیدگاه او نقش موثری ایفا می کند، تحلیل داده ها پاسخگوی این سوال ها خواهد بود که در تحلیل انتقادی گفتمان هدایت چه شاخص هایی وجود دارد؟ و در تبیین دیدگاه وی چه ابزارهای نحوی دخالت دارد؟ نتایج تحقیق حاضر نشان می دهد : - نگاه ایدئولوژیکی شخصیت اصلی داستان به روابط موجود در جامعه در شکل گیری روابط قدرت نقش دارد. - وجه خبری بکار گرفته در داستان بیانگر قاطعیت و صراحت نویسنده در بیان وقایع می باشد. - اسمی شدگی در داستان به برجسته سازی عناصر آن پرداخته است. - پنهان سازی عامل به وسیله مجهول شدگی می تواند در بر گیرنده ایدئولوژی خاصی باشد کلید واژه ها: گفتمان ،تحلیل گفتمان انتقادی ، ارزش تجربی ، ارزش رابطه ای، ارزش بیانی
آمنه مسن آبادی ژینوس شیروان
پژوهش حاضر درباره زبان زندان در حوزه زبان شناسی اجتماعی است.در این پژوهش ضمن بررسی تأثیر محیط زندان بر زبان زندانیان به بررسی نمودهای زبان شناختی در سطوح معنایی، واژی و آوایی تحت تأثیر جامعه زندان پرداخته می شود. پژوهشگر در این پژوهش تا حد امکان واژه های جدیدی که در داخل زندان توسط زندانیان برای مقاصدی به کار برده می شود، جمع آوری نموده و آنها را از لحاظ تغییرات معنایی، واژی و آوایی بررسی کرده است. روش تحقیق در این پژوهش در جمع آوری اطلاعات، میدانی، مشاهده، برقراری ارتباط است. پژوهشگر تأکید خود را بر روی گفتار زندانیانی که به مدتی بیش از 5 سال برای تحمل کیفرشان در زندان های استان های تهران، البرز به سر برده اند، گذارده است. پژوهشگر بعد از تجزیه و تحلیل داده ها به این نتیجه رسید که محیط و شرایط حاکم بر زندان بر گفتار زندانیان تأثیر می گذارد و تغییرات معنایی، واژی و آوایی در گفتار آنها رخ می دهد و راه هایی از جمله استفاده بیشتر از امکانات و اقلام فرهنگی برای جلوگیری از انحراف زبان معیار پیشنهاد شده است.
تینا چهارسوقی امین مریم ایرجی
در این پژوهش به بررسی تاثیر متغیر های اجتماعی همچون جنسیت زبانی و تحصیلات بر کاربرد واژگان عمومی فرهنگستان زبان و ادب فارسی پرداخته شده است .در حقیقت هدف این است که مشخص گردد آیا این دو متغیر اجتماعی در چگونگی کاربرد واژگان مصوب تاثیر دارد یا خیر و اینکه چه جنسی با چه سطح تحصیلی استفاده از کدام یک از این دو گروه ، یعنی واژگان بیگانه وارد شده در زبان فارسی یا واژگان مصوب فرهنگستان ، را برای صحبت کردن می پسندد. این پژوهش تلفیقی از دو روش کتابخانه ای و میدانی بوده است . در بخش کتابخانه ای به گرداوری و بررسی ادبیات نظری و عملی پرداخته شده است و در سطح میدانی نیز داده ها از طریق پرسشنامه و توسط 80 نمونه که شامل 40 زن و 40 مرد می باشند، فراهم آورده شده است . همچنین سطح تحصیلی افراد نیز دارای پراکندگی از دیپلم تا دکتری می باشد. بدین صورت که 114 کلمه بیگانه به همراه واژگان مصوب هرکدام در یک پرسشنامه 7 صفحه ای در اختیار نمونه قرار گرفته و از وی خواسته می شود واژه ای را که معمولاً استفاده می کند را انتخاب و دلیل انتخاب خود یا عدم انتخاب خود را ذکر کند. پس از بررسی داده ای حاصل از این جمعیت نمونه که به صورت تصادفی انتخاب شده اند، به توصیف تک تک این واژگان پرداخته و سرانجام داده ها را به صورت عددی و درصدی از کل در جدول ها به نمایش در آوردیم وسپس برای سهولت بررسی نتایج را در نمودار های ستونی به تصویر کشیدیم.از نتایج بر آمده از دادها این امر روشن شده است که میان زن و مرد در کاربرد واژگان بیگانه یا مصوب تفاوت بارزی به چشم می خورد چراکه زنان در سطح تحصیلی دکتری بیشترین آمار استفاد از واژگان مصوب را دارند. و هرچه سطح تحصیلی پایین می آید تمایل به کاربرد واژه بیگانه برای حفظ پرستیژ اجتماعی به خصوص در زنان بیشتر می شود .همچنین در سطح تحصیلی کارشناسی نیز زنان و مردان به صورت تقریباً مشترک از درصد بالایی از استفاده از واژگان بیگانه برخوردار هستند که علت آن را در زنان حفظ پرستیژ اجتماعی و در مردان انتقال راحت تر معنی می توان نام برد.
مهرنوش باطبی ژینوس شیروان
در این پژوهش، هنجارشکنی در گزینش سبک زبانی، بررسی عوامل موثر بر آن و دلایل رخداد این پدیده مورد بررسی قرار گرفته است. متغیرهای وابسته شامل «سبک زبانی» و «رفتار زبانی» و متغیرهای مستقل شامل «سن»، «جنس»، «طبقه اجتماعی» و «موقعیت جغرافیایی» و ثوابت پژوهش شامل «شغل طرفین گفتگو»، «رابطه طرفین گفتگو»، «موقعیت گفتگو» هستند. تحقیق به روش کتابخانه ای و میدانی بوده، گروه دانش آموزان مقاطع راهنمایی و متوسطه به عنوان جامعه آماری انتخاب شده و شیوه نمونه گیری به روش تصادفی بوده است. از پرسش نامه برای گردآوری داده ها استفاده شده است. داده های بدست آمده به کمک روش های آماری تجزیه و تحلیل شده اند. نتایج بدست آمده نشان دهنده این است که افزایش سن در بازه سنی 12 تا 18 سال، تغییر جنسیت از دختر به پسر، تغییر موقعیت جغرافیایی از محیط سنتی تر به محیط مدرن تر و تغییر طبقه اجتماعی از بالا به پاین منجر به افزایش میزان هنجارشکنی در گزینش سبک زبانی می گردد. همچنین مشخص شد که متغیرها به طور مستقل اثرگذار نبوده و در بررسی هر متغیر، تأثیر عوامل دیگر منجر به تغییر میزان هنجارشکنی می شود. در نهایت، دلایل هنجارشکنی در هر مورد مطابق با نظریه های زبان شناسی و جامعه شناسیِ موجود، تحلیل و ارزیابی شده است.
زهرا ساغری کیوان زاهدی
موضوع مورد بحث این پژوهش وجود عناصری جدا از محمول و موضوع های آن است. افزوده ها عناصری هستند که به لحاظ نحوی در تقابل با موضوع قرار می گیرند و اجباری برای حضور در سطح جمله ندارند. اما بررسی های گوناگون نشان داده است که حتی افزوده ها دارای محدودیت هایی برای حضورند. به عبارت دیگر اگرچه افزوده از لحاظ نحوی مقید نیست اما با توجه به مناسبات معنایی و کلامی جمله به دو دسته ی افزوده ی مقید(اجباری) و افزوده ی غیرمقید (آزاد) تقسیم می گردد. حال این سوال مطرح می شود که «چه عنصری این محدودیت را بر افزوده اعمال می کند؟» مدل نظری این پژوهش دستور نقش و ارجاع است با پژوهش کیفی وتحلیلی- توصیفی انجام شده مشخص شد که عوامل نحوی، معنایی و کاربردشناختی در اجباری یا اختیاری بودن افزوده ها دخیل هستند. مولفه های معنایی هر محمول و ویژگی های ساخت واژگانی آن هم چون وجه، ]±پایان پذیری [، ]±آغازین[، ]±لحظه ای[، شبکه ی تتایی و... در اجباری بودن برخی از افزوده ها دخالت دارند. براساس آزمونهای رایج در دستور نقش و ارجاع هر محمول دسته بندی می شود و چنانچه در سطح جمله یکی از مولفه های معنایی توسط سازه ای اقناع نشود جمله نامعنا خواهد بود. از سوی دیگر عوامل فرامتنی چون ساخت اطلاعی، تأکید، عنوان جدید ومبتدا و... در اجباری شدن افزوده ها دخیل اند. ساخت اطلاعی در این پژوهش با الگوی پرینس و تأکید، عنوان جدید ومبتدا در نظریات لمبرکت بررسی شده است.
سحر محمدیان ژینوس شیروان
در این پایان نامه نگارنده به بررسی کانون سازی با رویکردی کمینه گرا بر پایه ی نظریه ریتزی (1997)، (2001) می پردازد. بر طبق این نظریه مشاهده می شود که در زبان فارسی هنگامی که کانون سازی از نوع تقابلی که به قلمرو سمت راست حرکت کرده است، رخ می دهد. گروه متمم نما به سه گروه توان و کانون و زمان تقسیم می شود. در جایگاه هسته کانون مشخصه u-epp وu-foc (مشخصه ی غیرقابل تعبیر فرافکنی گسترده و کانون) وجود دارد. دراینجا به منظور تطابق ، هسته ی کانون که یک کاوشگر است و به دنبال هدفی می گردد که بتواند مشخصه های غیرقابل تعبیر خود را قابل تعبیر کند. به این منظور با توجه به مقصود گوینده عنصر کانونی به سمت مشخصگر گروه کانون حرکت می کند، مشخصه های غیر قابل تعبیر فرافکنی گسترده و کانون تعبیر می شوند، همگرایی صورت می گیرد و مشخصه های غیر قابل تعبیر وارد نمود معنایی نمی شوند. طبق اصل تسریع این عملیات همزمان با انشقاق صورت می گیرد. این امر نشان می دهد که کانون سازی از نظریه ی ریتزی (1997) پیروی می کند. در ادامه نگارنده به بررسی جایگاه پرسشواژه ی موضوع و افزوده بر پایه ی نظریه ریتزی در زبان فارسی می پردازد. بر طبق نظریه ی ریتزی (1997) پرسش واژه موضوع نمی تواند با عنصر کانون تقابلی در کنار یکدیگر در قلمرو سمت راست قرار گیرند. در زبان فارسی چهار پرسشواژه موضوع کجا، کی (چه موقع)، کی (که)، چی (چه) وجود دارد و مشاهده می شود با توجه به داده های نشان داده شده در زبان فارسی عنصر کانون از نوع تقابلی که در جایگاه سمت راست قرار می گیرد، نمی تواند با این عناصر در قلمرو سمت راست قرار گیرد، در واقع پرسشواژه موضوع و کانون دارای خوانش تقابلی هستند و این امر نظریه ریتزی (1997) را نیز در رابطه با پرسشواژه ی موضوع و گروه کانون در زبان فارسی تایید می کند. در ادامه نگارنده به بررسی جایگاه پرسشواژه افزوده و گروه کانونی بر طبق نظریه ریتزی (2001) می پردازد. بر طبق نظریه ریتزی (2001) پرسشواژه افزوده در جایگاه پرسشی قرار می گیرد و بعد از آن الزاماً گروه کانون قرار می گیرد. با توجه به داده های نشان داده شده در زبان فارسی دو پرسشواژه افزوده (آیا و چرا) وجود دارد، که این دو عنصر در جایگاه پرسشی قرار می گیرند و الزاماً بعد از این دو عنصر، کانون تقابلی قرار می گیرد و این امر نیز به تایید نظریه ریتزی (2001) می پردازد و در نهایت نگارنده به بررسی اجمالی مبتدا با توجه به نظریه ریتزی (1997) می پردازد. در زبان فارسی به تعداد افزودها و متمم فعل می تواند مبتدا وجود داشته باشد. هسته گروه مبتدا دارای مشخصه غیر قابل تعبیر مبتدا و فرافکنی گسترده می باشند از این رو عناصر مبتداسازی شده به سمت مشخصگر گروه مبتدا حرکت می کنند و مشخصه های غیرقابل تعبیر در اثر این حرکت حذف می شوند. و طبق اصل تسریع این عملیات همزمان با اشتقاق صورت می گیرد. درانتها می توان نتیجه گرفت که مبتداسازی نیز در زبان فارسی نیز از نظریه ی ریتزی (1997) پیروی می کند. روش تحقیق توصیفی تحلیلی است و نگارنده در تحلیل داده ها از شم زبانی خود بهره گرفته است و شیوه گردآوری داده ها به صورت کتابخانه ای است. کلید واژه: کانون سازی، برنامه کمینه گرا، ، پرسشواژه موضوع، پرسشواژه افزوده، مبتداسازی.
فاطمه حسن پور عزیزی محمد مهدی اسماعیلی
توصیف دقیق و درست از ساختارهای دستوری از اهمیت بسیار برخوردار است. تحلیل رده شناختی از یک ساخت، نشان می دهد که زبان مورد مطالعه دارای چه ویژگی هایی از لحاظ دارا بودن آن ساخت خاص، در مقایسه با سایر زبانهاست. پژوهش حاضر که نگاهی رده شناختی به نحو زبان فارسی باستان در کتیبه بیستون دارد، این امکان را فراهم می آورد تا بتوان به ویژگی های خاص این زبان دست یافت و به تفاوتها و شباهتهای آن با دیگر دوره های این زبان و نیز زبانهای دیگر پی برد. همچنین این پژوهش بر آن است تا ضمن معرفی حوزه رده شناسی زبان و رویکردهای مطالعاتی آن، با بهره گیری از برخی مثال ها از کتیبه بیستون و تحلیل نحوی آنها، آرایش انواع ساخت های نحوی را در فارسی باستان مشخص سازد. بر اساس تجزیه و تحلیل داده ها و از نتایج بررسی های انجام شده بر روی متن فارسی باستان در کتیبه بیستون، در پاسخ به پرسش اول این پژوهش در ارتباط با آرایش جمله، می توان چنین نتیجه گیری کرد: زبان فارسی باستان، بدلیل تصریفی بودن این زبان، آرایش سازه ای آزاد دارد، اما بر اساس بسامد وقوع و تکرار پذیری ساخت ها، الگوی بنیادین جمله در ساخت های بی نشان،sov است. در بررسی پرسش بعدی این پژوهش، که در مورد تعیین رده زبانی و ویژگی های آن است، بررسی داده ها نشان داده، تعیین رده آرایش برخی سازه ها کار ساده ای نیست و نمی توان فارسی باستان را به یک رده زبانی خاص محدود کرد. بر اساس شواهد موجود، نمودار زیر ویژگی های رده شناختی سازه ها و ساخت های نحوی فارسی باستان را بر مبنای رده های ov / vo نمایش می دهد: نوع سازه vo ov نوع سازه vo ov ساخت جمله ? فعل ربطی ? حرف اضافه ? ادات منفی ساز ? صفت و موصوف ? ? بدل ? اضافه ? عدد ? بند موصولی ? قید ? چنین استنباط می شود؛ که فارسی باستان در کتیبه بیستون، گرایش به رده زبانی ov دارد، در حالیکه فقط در آرایش بدل، بند موصولی و حرف اضافه، ویژگی های رده زبانی vo مشاهده شده است. در آرایش صفت و موصوف نیز ویژگی هر دو رده زبانی، را داراست. آخرین پرسش پژوهش در مورد جایگاه هسته در زبان فارسی باستان بوده، که تحلیل داده ها نشان می دهد؛ جایگاه هسته در بند اصلی (جمله)، گروه فعلی و اکثر گروههای اسمی، پایان گروه است و در مورد گروه حرف اضافه ای، هسته در آغاز گروه جای می گیرد.
عاطفه سبزعلی کیوان زاهدی
کلین(1995) معتقد است یکی از اساسی ترین عناصر معنایی فعل، نمود می باشد که مانند زمان مقله ای است دستوری و بر این اساس او نمود را "نظام درونی یک موقعیت" می داند.نمود در زبان شناسی به دو حوزه مجزا ارجاع داده می شود، نمود درونی و نمود بیرونی. نمود درونی یک محمول متاثر از موضوع درونی می باشد در حالیکه نمود بیرونی این تاثیرپذیری را از موضوع درونی ندارد و نیز دارای ظهور واژگانی است. نمود درونی در محمول یک رویداد را نشان می دهد، محمولی که رویداد با نقطه پایانی را را نشان می دهد، نهایت پذیر است و محمولی که رویداد بدون نقطه پایان را نشان می دهد، نهایت ناپذیر. کامری(1976) بیان می کند تنها بر اساس افعال نمی توان موقعیتی را به نهایت پذیر و نهایت ناپذیر تقسیم کرد بلکه تشخیص این موقعیت ها به کمک افعال بهعلاوه وابسته های آنها انجام می شود و نقش وابسته ها در این تقسیم بندی بسیار پررنگ است. جاناتان مک دونالد(2008) دزر اثر خود با تحلیل برخی از وابسته های فعلی به بررسی تاثیر آنها بر نهایت پذیری پرداخته و در نتیجه حوزه تعبیر نمودی را در زبان انگلیسی ارائه کرده است. از این رو در پژوهش حاضر برآن شدیم تا با مروری بر بررسی های اخیر پیرامون تعبیر نمودی و نمود نهالیت (نا)پذیری بر اساس طرح ارائه شده توسط مک دونالد (2008) به بررسی تاثیر افزوده و متمم بر تعبیر نمودی نهایت (نا)پذیری در زبان فارسی بپردازیم. در جمع آوری داده ها از کار دبیر مقدم(1376) و طبیب زاده(1385) بهره بردیم و با جایگزینی انواع اسم و قید به ترتیب در جایگاه موضوع بیرونی و درونی و افزوده به بررسی متمم و افزوده بر تعبیر نمودی پرداختیم. در این پژوهش نشان داده می شود 1-وجود مفعول پذیرنده افزایشی در جایگاه متمم جملات با محمول نهایت ناپذیر را به نهایت پذیر تبدیل می کند. درنتیجه قائل به وجود گروه نمود در زبان فارسی می شویم. 2- وجود گروه هدف و ظرف زمان در جایاه افزوده بر تعبیر نمودی نهایت ناپذیر جمله تناثیر گذاشته و تعبیر نهایت پذیر ارائه می دهد. 3- موضوع بیرونی در جایگاه متمم و در نقش فاعل تاثیری بر تعبیر نمودی نهایت (نا)پذیری جمله ندارد.
مریم یزدانی محمد مهدی اسماعیلی
تاکنون غزل های حافظ از جنبه های مختلف مورد بررسی قرار گرفته است اما در این پایان نامه سعی شده است در بین غزل های عاشقان? حافظ ساخت واژه مورد مطالعه قرار گیرد. با توجه به موضوع این تحقیق و پس از بررسی های انجام شده در غزل های عاشقانه حافظ 551 واژ? مرکب غیرفعلی و فعلی و همچنین 586 واژ? اشتقاقی یافت شد. در میان واژه های مرکب غیر فعلی و فعلی، واژه های اضافه ای مقلوبی با 16 درصد بیشترین بسامد و واژه های مرکب منادایی با 1 درصد کمترین بسامد را به خود اختصاص داده اند. در میان پسوندهای غیر فعلی ه(e)با 2/33 درصد،ای (i) با 2/13 درصد و آن (ân) و بر( bar) با 1/7 درصد بیشترین بسامد وچه (e?)، گون(g?n)، دان(dân)، ایزه(ize)و دار(dâr) هر کدام به میزان 1/0 درصد کمترین بسامد را به خود اختصاص داده اند.
سمیرا بهمنی منصور فهیم
شعر از رهگذر معنی شناسی شناختی به عنوان یکی از اصول بنیادین زبان شناسی شناختی درهای جدید بیان را برکودکان و نوجوانان می گشاید. این تحقیق نشان می دهد که چه ساخت ها و فرایندهای مفهومی و تا چه حد می توانند به کودک و نوجوان در شناخت و درک او از جهان و مفاهیم انتزاعی کمک کنند و نحو? عملکرد این فرایندها از جمله استعاره، طرح واره های تصوری، فضاهای ذهنی، تعبیر صحنه در شعر کودک و نوجوان بر اساس آرای تعدادی از معنی شناسان شناختی چگونه بوده است. روش تحقیق با عنوان توصیفی تحلیلی معرفی می گردد و محدود? آن، 50 شعر از متون مکتوب و تألیفی شعرای برگزید? شعر کودک و نوجوان به زبان فارسی در محدود? مکانی ایران در گروه های سنی «الف» ، «ب» ، «ج» و «د» در باز? زمانی سال های 1360 تا 1390 می باشد. نتایج نشان داد که از میان ساخت ها و فرایندهای مفهومی که در مقوله بندی کودک و نوجوان از جهان خارج در فرایندهای معنی شناسی شناختی در شعر کودک و نوجوان به کار رفته اند، به ترتیب پس از کاربردهای استعاری طرح واره های تصوری، تعبیر صحنه و فضاهای ذهنی از بسامد کاربردی بیشتری برخوردار بوده اند. همچنین پس از بررسی مسائل مربوط به آسیب شناسی در ساختار شعر کودک و نوجوان، نارسایی هایی چون نارسایی های واژگانی، نحوی، کاربرد فعل، ترکیب سازی و تخفیف شناسایی شدند که در درک این مفاهیم خلل ایجاد کرده اند اما از مجموع فرایندهای مفهومی بررسی شده تعداد اندکی از آنها در مقایسه با کل فرایندها دچار نارسایی بوده اند که نشانگر موفق عمل کردن این ساخت ها و فرایندها در کمک به درک مفاهیم انتزاعی است.
آرزو رمضان نژاد قلعه رودخانی بهرام مدرسی
هدف پژوهش حاضر بررسی عوامل زبانی تعیین کننده سبک در اشعار اخوان ثالث و سپهری و بطور اخص نمایش تفاوت در میزان استفاده این دو شاعر از انواع هنجارگریزی های معنایی در اشعارشان است. در این پژوهش تلاش بر این است که نشان داده شود کدام یک از انواع هنجارگریزی های معنایی که شامل تجریدگرایی، جاندارپنداری، جسم پنداری، سیال پنداری، حیوان پنداری، گیاه پنداری، انسان پنداری، و جانورپنداری می باشد باعث ایجاد تفاوت در سبک این دو شاعر شده است. روش پژوهش حاضر به شکل توصیفی-تحلیلی است و داده ها به روش کتابخانه ای از مجموعه اشعار این دو شاعر جمع آوری شده و مورد بررسی قرارگرفته اند. بعد از بررسی های انجام شده و تحلیل تعداد برگزیده ای از اشعار اخوان ثالث و سپهری و شمارش انواع هنجارگریزی های معنایی در آن ها و رسم نمودارها مشاهده شد که در مجموع تعداد کل هنجارگریزی های معنایی در اشعار سپهری نسبت به اشعار اخوان ثالث بیشتر و زبان سپهری هنجارگریزتراست. با وجود تفاوت آشکار سبکی میان اخوان ثالث و سپهری، با توجه به اطلاعات بدست آمده از تحلیل اشعار و نمودارهای رسم شده و همچنین نتایج حاصله از آزمون های آماری تی تست و خی دو که برای آزمودن فرضیه های این پژوهش مورد استفاده قرار گرفتند مشاهده شد از لحاظ بسامد وقوع تجریدگرایی، جاندارپنداری، حیوان پنداری، انسان پنداری، و جانورپنداری در اشعار این دو شاعر تفاوت معناداری مشاهده نمی شود. اما میزان استفاده از جسم پنداری، سیال پنداری و گیاه پنداری در اشعار سهراب سپهری نسبت به اشعار اخوان ثالث چشمگیرتر بوده است و تفاوت معنی داری از لحاظ میزان استفاده از آنها در اشعار این دو شاعر مشاهده می شود و می توان گفت استفاده ی زیاد از جسم پنداری، سیال پنداری و گیاه پنداری از ویژگی های سبکی سپهری است که سبک شعری او را از سبک شعری اخوان ثالث متمایز می سازد.
سید جمیل غلوی مریم ایرجی
این پژوهش درپی بررسی سخنان رئیس جمهور، پیرامون موضوعات مختلفِ منتشره دررسانه های داخلی، وسخن کاویِ گزارش یکصدروزه وی بوده که درروزنامه رسالت وخبرگزاری تسنیم، انتشاروانعکاس یافته است. عمده کارهمانگونه که درعنوان تحقیق آمده است، این بوده که تاچه اندازه واژگان انتخابی دکترروحانی درکلام وگزارش او، بارویکرد : امید، تدبیرواعتدال، همخوانی ومطابقت دارد. تحلیل گفتمان، با استفاده ازرویکرد گفتمان کاوی فرکلاف، روش به کارگرفته شده در تحقیق پیش روست. جامعه آماری این پژوهش، مهمترین عناوین خبری مربوط به بیانات وگزارش رئیس جمهوربوده که پس از بررسی جامعه آماری به روش نمونه گیری هدفمند، تعداد چهل وسه خبرانتخاب ودرهفت مرحله مورد گفتمان کاوی قرار گرفت. یافته های تحقیق نشان می دهد که عناوین از لحاظ سبک واژگانی، وگزاره های اساسی در تطبیق بارهیافت های : امید، تدبیرواعتدال نزدیکی قابل توجهی دارند. به نظرمی رسدکه این واژه های کلیدی، حکم محوری رادارندکه باقی واژگان حول آن می چرخند. براساس یافته های تحقیق، اصلی ترین چار چوب درکلام رئیس جمهور، به حاشیه راندن گفتمان های مخالف وافزایش هژمونی گفتمان خود با استفاده از واژگان ارزشی مطروحه دررویکرداوبوده که عملاً تبدیل به راهبردوی دراداره کشورگشته وافزون براین، انگاره های خودرانیزبراساس این گفتمان ارائه نموده است.
شیدا افق بهرام مدرسی
استعاره به عنوان مبحثی مهم و قابل اعتنا از دیرباز در حوزه های فلسفی و ادبیات مطرح بوده است و متفکران و ادیبان تمدن یونان باستان تا به امروزه به آن پرداخته اند.امروزه با گسترش زبانشناسی، استعاره به عنوان فرایندی ذهنی ـ زبانی مورد توجه زبانشناسان به ویژه زبانشناسان شناختی قرار گرفته است. در کتاب لیکاف و جانسون (1980) نظریه استعاره مفهومی برای اولین بار مطرح شد و از آن زمان تا کنون این مبحث در معنی شناسی شناختی توجه زیادی را به خود جلب کرده است. آنها استعاره های مفهومی را بر سه نوع ساختاری، جهتی و هستی شناختی معرفی می کنند.?در پژوهش حاضر سعی براین است که در چهارچوب زبانشناسی شناختی لیکاف و جانسون به توصیف استعاره و انواع آن و میزان کاربرد آن در میان زنان و مردان پرداخته شود. اما پرسش اصلی اینجاست در چهارچوب شناختی لیکاف و جانسون زنان و مردان از کدام نوع استعاره بیشتر استفاده می کنند؟ در این رابطه فرضیه زیر مطرح است: به نظر می رسد که در چهارچوب شناختی زنان در گفتار روزمره از استعاره ساختاری و هستی شناختی و مردان در گفتار روزمره از استعاره جهتی و ساختاری بیشتر استفاده می کنند. این تحقیق به روش توصیفی – تحلیلی صورت گرفته است. جامعه آماری که در این پژوهش مورد بررسی قرار می گیرد، برگرفته از دیالوگهای فیلم جدایی نادر از سیمین به کارگردانی اصغر فرهادی می باشد. نگارنده در انتخاب فیلم مواردی من جمله تعدد بازیگران زن و مرد، تعدد مکالمات روز مره و هم چنین سطح سواد افراد و نقشهای مختلف را در نظر گرفته است. براین اساس نزدیک به 89 استعاره در فیلم نامه مورد تحلیل قرار گرفت. نگارنده در بررسی استعارات استخراج شده از متن فیلم نامه به نتایج ذیل دست یافته است: از میان 89 نمونه استعاره استخراج شده، 58 نمونه از این استعارات را مردان و 31 نمونه آنها را خانمها به کار برده اند.?خانمها از استعاره های هستی شناختی بیشتر از استعاره های ساختاری و جهتی استفاده کرده اند و آقایان از استعاره های هستی شناختی و بعد از آن از جهتی و ساختاری استفاده نموده اند? به این ترتیب فرضیه های مطرح شده در این پژوهش تایید نمی گردند چرا که زنان و مردان در گفتار روزمره خود بیشتر از استعاره های هستی شناختی استفاده می کنند و از این حیث تفاوتی در کاربرد استعاری براساس جنسیت میان مردان و زنان دیده نشد.
سارا دانشور باغبادرانی بهرام مدرسی
چکیده نگارنده در این پژوهش ، به بررسی مقابله ای گروه های فعلی پوسته ای دو مفعولی در زبان انگلیسی و فارسی بر اساس برنامه کمینه گرا می پردازد. در ابتدا مروری بر نظرات زبانشناسان در مورد ساخت های دو مفعولی بر اساس برنامه کمینه گرا شده است .بر پایه چارچوب نظری مطرح در این پایان نامه که همان الگوی نظری هارلی (2000) است مشخص شد که ساخت های دو مفعولی به دلیل رفتار نحوی متفاوتی که نشان می دهند بهتر است از ساخت های مشابه خود که در این پژوهش ساخت متممی مضاعف خوانده می شوند متمایز گردند.این ساخت ها از طریق نمودار های درختی ایکس تیره در هر دو زبان به نمایش درآمدند تا بدین وسیله شباهت ها و تفاوتهای بین دو زبان مشخص شوند.هارلی در پژوهش های خود به وجود دو حرف اضافه ی انتزاعی اشاره می کند که در ساخت دو مفعولی ارتباط مالکیت و در ساخت متممی مضاعف ارتباط مکانی را نمایان می سازد . او معتقد است افعال در ساخت دو مفعولی از دو هسته تشکیل یافته اند. یکی موضوع بیرونی و گزاره سببی و دیگری که عامل حرف اضافه ای "مالکیت است.همچنین استدلال کرده زبانی که عنصر حرف اضافه ای "مالکیت" نداشته باشد ،اجازه تسلط سازه ای مالک بر مملوک و موضوع هدف بر کنش رو را نمی دهد و درنتیجه فاقد ساخت دو مفعولی خواهد بود. نگارنده براساس شواهد نحوی ارائه شده توسط هارلی ، جملات زبان فارسی را مورد بررسی قرار داد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که در زبان فارسی برخلاف زبان انگلیسی ساخت دو مفعولی وجود ندارد . زیرا در این زبان مالک بر مملوک و موضوع کنش رو بر موضوع هدف تسلط سازه ای ندارد بنابراین برای بیان مالکیت در این زبان از حرف اضافه ی مکانی استفاده می شود.در انتها می توان نتیجه گرفت که هرچند برنامه کمینه گرا در تحلیل گروه فعلی پوسته ای در زبان فارسی همچون زبان انگلیسی کارآمد است اما ساخت گروه فعلی دو مفعولی در این دو زبان متفاوت است. روش تحقیق توصیفی تحلیلی است و نگارنده در تحلیل داده ها از شم زبانی خود بهره گرفته است و شیوه گرد آوری داده ها به صورت کتابخانه ای است.
غلامحسین دریایی منصور فهیم
پژوهش حاضر با هدف بررسی و تحلیل انتقادی گفتمان روایی و رابطه آن با جنسیت در داستان های ایرانی انجام شده است. روش تحقیق حاضر توصیفی – تحلیلی و مبتنی بر نظریه انتقادی فرکلاف است. بر این اساس داده های لازم از میان چهار داستان انتخاب شده اند و سپس در قالب مبانی نظری مورد نظر تحلیل می شوند. داده ها با مشاهده ی عینی از پیکره ی زبانی انتخابی چهار داستان گردآوری شده اند. اطلاعات مربوط به بخش مبانی نظری به صورت کتابخانه ای جمع آوری می شود. داده های گردآوری شده از پیکره با روش توصیفی – تحلیلی تجزیه شده تا اهداف پژوهش حاصل آیند.تحلیل گفتمانی به عنوان یک روش و نظریه می باشد.
نوشین قاضی اعظمی بهرام مدرسی
این پژوهش کوشیده است ضمن معرفی فرانقش بینافردی در نظریه ی نقش گرای هلیدی به توزیع عنصر نفی در گروه فعلی در زبان فارسی بپردازد و همین طور تأثیر تغییر جایگاه عنصر نفی در گروه فعلی حاوی فعل وجهی را بر تعبیر معنایی جمله براساس دیدگاه نظریه ی نظام مند هلیدی بررسی کند. در این خصوص افعال وجهی "توانستن"، "شدن" و "بایستن" به عنوان افعال وجهی مورد بررسی قرار گرفته اند. این تحقیق به روش توصیفی_تحلیلی صورت گرفته است.
سمیرا آذرنوش مریم ایرجی
تبلیغات بازرگانی نقش فرهنگی برجسته ای در جامعه ایفا می کنند و بیشتر از آنکه اطلاعاتی در زمینه محصولات و خدمات به مخاطبان خود دهند،وظیفه انتقال معنا و مفاهیم کالاها و خدمات تبلیغی را دارند.نشانه شناسی از جمله روش هایی است که با تحلیل نشانه های موجود در تبلیغات به شناخت دقیق و واکاوای پیام ها و مفاهیم نهفته در آنها و در نتیجه بالابردن سطح کیفی تبلیغات درجهت جذب مخاطب موثر خواهد بود. پژوهش حاضر با هدف شناخت نظام نشانه ای بکار رفته در تبلیغات بازرگانی تلویزیون به بررسی آن پرداخخته است.
بهرام مدرسی فردوس آقاگل زاده
چکیده ندارد.