نام پژوهشگر: پریسا کریمی

ارائه یک مدل موجودی زنجیره تأمین سه سطحی با زمان تحویل قابل کنترل
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1392
  پریسا کریمی   محمدرحیم رمضانیان

این پژوهش مدل موجودی یکپارچه را در زنجیره تأمین سه سطحی (تأمین کننده، تولید کننده و خریداران)، ارائه می دهد. تأمین کننده، مواد اولی? محصول مورد نظر را در بسته هایی تولید می کند و به تولید کننده ای که محصول نهایی را تولید می کند، می فرستد و تولید کننده نیز محصول نهایی را در بسته هایی تولید کرده و به خریدارانی که خود با تقاضای تصادفی روبرو هستند، می فرستد. خریداران و تولیدکننده، موجودی خود را با استفاده از سیاست بررسی مداوم، بازبینی می کنند. در این مدل فرض شده است که خریداران زمان تحویل خود را با هزینه فشرده سازی زمان تحویل، کاهش دهند. یک مدل برای حداقل سازی هزینه مورد انتظار کلی مشترک زنجیره تأمین تدوین شده است تا موجودی بهینه را تعیین کند. در بسیاری از مدلهای موجودی، هزینه کمبود، یک مولفه هزینه در تابع هدف است، اما با توجه به این که در سیستم های تولیدی محاسبه هزینه کمبود کار راحتی نیست، بنابراین ما در این مدل از مفهوم سطح خدمت استفاده کرده ایم که در مدل ارائه شده، مطابق با هر خریدار یک محدودیت سطح خدمت (slc) تعریف شده است. یک الگوریتم برای به دست آوردن راه حل بهینه مدل، ارائه شده است. درنهایت، با یک مثال عددی و با استفاده از نرم افزار متلب، اثر فرضیات استفاده شده در این مقاله بررسی شده است.

تحلیل آماری- همدیدی بارش برف بهاره در استان زنجان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه زنجان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1392
  پریسا کریمی   حسین میرموسوی

در مناطق شمال¬غرب کشور، بارش برف خصوصا در فصل زمستان، به عنوان یکی از مهم-ترین عناصر اقلیمی این مناطق شناخته می¬شود. بارش برف در فصل بهار، شاید در ابتدا اندکی غیرمنتظره به نظر رسد؛ لیکن این نوع بارش، هر ساله در مناطقی از شمال¬غرب کشور رخ می-دهد. استان زنجان نیز یکی از محدوده¬های اقلیمی در شمال¬غرب کشور به شمار می¬رود که بهار هر سال شاهد بارش¬های جامد است. در این پایان نامه داده¬های مربوط به عنصر اقلیمی بارش برف در سه ماه از فصل بهار (21 مارس تا 21 مه)، در یک دوره آماری 14 ساله (2009- 1996) برای ایستگاههای سینوپتیک استان زنجان که دارای این دوره آماری هستند (ایستگاههای زنجان، خدابنده و خرمدره)؛ جهت تحلیل آماری و سینوپتیکی داده¬ها، محاسبه، پیش¬بینی و تعیین الگوهای بارش برف بهاره مورد استفاده قرار گرفته است. روش اصلی مورد استفاده در این پژوهش، روش آماری که عبارت از دو آزمون نیکویی که برازش چهار توزیع آماری اعم از توزیع¬های یکنواخت، هندسی، دوجمله¬ای منفی و پواسن را در بر می¬گیرد. در بخش سینوپتیکی تحقیق، به کمک نقشه¬های وزش دما، وزش رطوبت، امگا و جبهه¬زایی در دو سطح 500 و 1000 هکتوپاسکال و نقشه¬های فشار سطح دریا و ارتفاع ژئوپتانسیل سطح میانی جو، بارش برف در فصل مورد نظر از طریق رویکرد محیطی به گردشی علت¬یابی می¬گردد. نتایج حاصله نشان می¬دهد بارش برف بهاره از توزیع احتمال خاصی پیروی می¬کند. تکرار 1 تا 3 بار بارش برف در بهار هر سال از احتمال بالایی در تمامی ایستگاهها برخوردار است. نتایج مربوط به تحلیل نقشه¬های سینوپتیکی نشان می¬دهد که علل مهم بارش برف در بهار حضور پرفشار سیبری و ریزش هوای سرد عرضهای بالا به همراه انتقال رطوبت و توده-های سرد روی اروپا و دریای مدیترانه به شمال¬غرب کشور است. هم¬چنین گرادیان شدید دمایی و تشکیل جبهه به همراه حرکات صعودی جو می¬تواند مهم¬ترین علل بارش باشد.

بررسی الگوی جریان اطراف آبشکن غیرمستغرق در قوس90 درجه در کانالهای باز
thesis دانشگاه رازی - کرمانشاه - پژوهشکده فنی و مهندسی 1393
  پریسا کریمی   علی اکبر اختری

رودخانه¬ها از دیرباز به عنوان یکی از اساسی¬ترین منابع تأمین آب، مورد توجه انسان بوده¬اند ؛ به¬طوری¬که تمدن¬های بزرگ بشری برای بهره¬گیری از نعمت آب در حاشیه رودخانه¬ها شکل گرفته¬اند و از این رو نقش حیاتی در زندگی بشر ایفا می¬کنند .جریان در رودخانه¬ها و مجاری باز در مسیر حرکت خود علاوه بر عبور از مسیر¬های مستقیم ناچار به گذر از مسیر¬هایی با انحناهای مختلف می¬باشد. با ورود جریان به قوس رودخانه¬ها، در اثر نیروی گریز از مرکز و اندرکنش آن با گرادیان¬های جانبی فشار ناشی از شیب جانبی سطح آب، جریانی تشکیل می¬شود که به جریان ثانویه موسوم است .در این جریان، آب در تراز بالاتر کانال به طرف قوس خارجی رانده می¬شود و در نزدیکی بستر به سمت قوس داخلی حرکت می¬کند. در اثر اندرکنش بین جریان-های ثانویه و عدم یکنواختی پروفیل سرعت در عمق، الگوی جریانی به نام جریان حلزونی تشکیل می¬شود که این الگوی جریان، باعث ایجاد آشفتگی شدید و توپوگرافی نامنظم می¬شود که باعث افزایش سرعت در قوس خارجی و در نتیجه موجب فرسایش آن و کاهش سرعت در جداره دخلی و در نتیجه رسوب¬گذاری در این منطقه می¬شود. یکی از راه¬های تثبیت ساحل خارجی قوس رودخانه¬ها استفاده از آبشکن می¬باشد. با بکارگیری آبشکن در این مسیر پیچیدگی رفتار جریان به دلیل ترکیب دو جریان اطراف آبشکن و جریان در قوس افزایش می¬یابد. بنابراین درک هیدرولیک جریان در قوس رودخانه¬ها با وجود آبشکن مورد مطالعه بسیاری از محققان می¬باشد و شبیه¬سازی جریان در کانال قوسی با حضور آبشکن به شناخت رفتار آن کمک فراوانی می¬کند .در این پایان¬نامه با استفاده ازنرم¬افزار fluent بصورت سه بعدی به شبیه¬سازی رفتار سه بعدی جریان اطراف آبشکن مستقر در نیمه قوس خارجی استفاده شده است. برای شبیه¬سازی سطح آزاد از روش حجم سیال و برای بستن معادلات ناویراستوکس از مدل k-? rng استفاده شده است. دراین تحقیق ابتدا الگوی جریان اطراف آبشکن مستقیم با دماغه صاف در قوس 90 درجه مورد بررسی قرار گرفت سپس با صحت سنجی نتایج عددی با داده¬های آزمایشگاهی آقای پناهپور و مطابقت خوب نتایج حاصل با هم در مرحله بعد به منظور تاثیر پارامتر ضخامت این نوع آبشکن بر الگوی جریان، شبیه¬سازی با پنج ضخامت متفاوت آبشکن انجام شد وشاهد کاهش طول ناحیه جدا¬شدگی و تنش برشی ماکزیمم بی¬بعد شده بستر در مقاطع مختلف قوس شدیم. همچنین برای شناخت رفتار جریان اطراف آبشکن ها با شکل هندسی دیگر دماغه تحت تأثیر ضخامت آبشکن ، شبیه¬سازی اطراف آبشکن¬های مستقیم دماغه گرد انجام گرفت که موید کاهش ابعاد ناحیه جدا¬شدگی، ناحیه سکون، تنش برشی ماکزیمم بی¬بعد شده و تقریبا کاهش سرعت ماکزیمم می¬باشد. با مقایسه نتایج حاصل، اثر شکل دماغه مشخص شد که نشانگر کاهش ابعاد ناحیه جداشدگی ،کاهش مقدار و حجم ناحیه با تنش برشی ماکزیمم، افزایش تراز سطح آب در محل استقرار و پایین¬دست آبشکن¬های دماغه گرد نسبت به دماغه صاف می¬باشد. همچنین اثر توام آنها بر رفتار جریان مشخص شد .در ادامه، اثر طول آبشکن با دو نوع شکل دماغه صاف و گرد انجام شد که شاهد افزایش ابعاد ناحیه جدایی جریان، افزایش تنش برشی ماکزیمم بی¬بعد شده با افزایش طول شدیم و در نهایت تأثیر توام شکل دماغه و طول آبشکن مشخص شد.

مدیریت گازهای اتلافی پالایشگاه ها از طریق روش مفهومی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی - دانشکده مهندسی مکانیک 1393
  پریسا کریمی   مجید عمیدپور

مسئله سوزاندن و رهاسازی گازهای تخلیه شده از واحدهای مختلف صنایع نفت و گاز و پتروشیمی امروزه به یکی از معضلات قابل توجه این صنایع تبدیل شده است. گازهای حاصل از احتراق این گازها اثرات مخربی بر سلامت انسان داشته و همچنین باعث بالا رفتن دمای کره زمین می شود. بعلاوه با سوزاندن این گازها، منبع عظیم و ارزشمند انرژی بدون استفاده ی مفید و کارا، بصورت گاز فلر شده وارد محیط زیست می شود. قرار داشتن کشور ایران در رتبه سوم فلزینگ در دنیا، اهمیت مطالعه در زمینه کاهش سوزاندن این گازهای با ارزش را روشن تر می کند. در این تحقیق سعی بر این است که بجای سوزاندن گاز، با ارائه ی یک روش مفهومی، پتانسیل پالایشگاه های نفت و گاز را در تبدیل گاز فلر به یک ماده ارزشمند بدست آورد. روش مفهومی مورد نظر بر اساس تحلیل طرح های مختلف بر روی نمونه های گاز فلر پالایشگاه های کشور صورت می گیرد. این طرح های مختلف میتواند تبدیل گاز فلر به lpg(گاز مایع)، متانول، فشرده سازی و تزریق به عنوان سوخت به خطوط اصلی لوله و یا تولید برق باشد. معیار مناسب برای انتخاب هر کدام از این فناوری ها ارتباط مستقیم با هزینه سرمایه گذاری اولیه و بازگشت سرمایه هر کدام از این روش ها دارد. نتیجه کلی که از تحقیق حاضر بدست آمده، نشان می دهد که در مورد گازهای فلر پالایشگاه های گازی که حدود 70 إلی 80 درصد مولی متان دارند، طرح تولید توان از گاز فلر نسبت به طرح های تولید متانول و سوخت گازی دارای زمان بازگشت سرمایه بیشتری است و پس از آن به ترتیب طرح های تولید سوخت گازی و متانول زمان بازگشت سرمایه بیشتری دارند. همچنین نتیجه تحلیل حساسیت در مورد طرح تولید lpg از گازهای فلر پالایشگاه های نفت، نشان می دهد که در مقدار درصد مولی 50% مخلوط پروپان و بوتان گاز فلر کمترین زمان بازگشت سرمایه به دست می آید. همچنین طرح استفاده از گاز فلر به عنوان سوخت گازی، در مورد 3 پالایشگاه نفت، بازگشت سرمایه کمتر از 7 ماه را نتیجه داد.