با وجود اینکه متوسط افت کمباین در کشورهای پیشرفته 4%-5% تخمین زده می شود، متاسفانه براساس تحقیقات بعضی از پژوهشگران این عرصه، این مقدار برای کشور ایران تا 20% (حتی بیشتر) نیز گزارش شده است. برای داشتن حداقل افت، باید فرآیند عمل آوری محصول (برش، انتقال، کوبش، جداسازی و . . .) بهینه گردد. بیان معادلات رفتاری قسمت های مختلف، اولین قدم در عملی شدن این مهم می باشد. یکی از فرآیندهای مهم در عملیات برداشت غلات توسط کمباین، عبارت از کوبش مواد می باشد که تاثیر بیشتری بر عملکرد کمباین دارد. حداکثر کوبش مواد سبب کاهش کزل تولیدی و در نتیجه کاهش افت کوبنده و حداکثر جداسازی دانه های کوبیده شده از طریق ضدکوبنده نیز سبب کاهش بار روی غربال یا دیگر واحدهای جداسازی و در نتیجه کاهش افت غربال می شود. از طرفی دیگر حداقل عبور مواد غیر دانه ای سبب کاهش بیش باری واحد تمیزکننده و کاهش افت این واحد و نیز کاهش آلودگی مخزن دانه به مواد غیردانه ای می شود. ارتفاع برش، شدت تغذیه، فاصله کوبنده و ضدکوبنده و سرعت دورانی کوبنده از عوامل کاری موثر در طراحی و کارکرد و افت کوبنده کمباین می باشند. در این راستا، یک آزمایش به صورت فاکتوریل بر پایه بلوک های کامل تصادفی و با سه تکرار با کمباین سهند s68 انجام گرفت. متغیرهای های مستقل مد نظر عبارت بودند از: ارتفاع برش، نرخ تغذیه، نسبت لقی کوبنده و سرعت کوبنده. بازده کوبیده شدن، جدا شدن مواد و عبور مواد غیردانه ای از شبکه ضدکوبنده نیز به عنوان متغیرهای وابسته در نظر گرفته شدند. نتایج حاصل از تجزیه واریانس نشان داد که اثر هر چهار عامل روی میزان کوبش، جدایش و عبور مواد غیردانه ای در سطح احتمال 01/0 معنی دار است. به طوری که میزان کوبش، جدایش و میزان عبور مواد غیردانه با کاهش ارتفاع برش، کاهش شدت تغذیه، کاهش فاصله کوبنده و ضدکوبنده و افزایش دور کوبنده افزایش یافت. با وجودمعنی دار بودن برخی از اثرات متقابل عوامل، این اثرات غالباً از نوع تغییر در مقدار بودند. با توجه به معنی دار بودن اثر این چهار عامل روی کوبش، جدایش و عبور مواد غیردانه ای و برای بیان رابطه ریاضی متغیرهای مستقل (ارتفاع برش، نرخ تغذیه، نسبت لقی کوبنده و سرعت کوبنده) با متغیرهای وابسته (میزان کوبش، جدایش و عبور مواد غیردانه ای) از رگرسیون چند متغیره استفاده گردید. نتایج حاصل از تجزیه واریانس رگرسیون نشان داد که یک رابطه معنی داری در سطح احتمال 001/0 بین متغیرهای مستقل و وابسته وجود دارد. در نهایت مناسب ترین مدل برای میزان کوبش مواد (y1)، جدایش (y2) و عبور مواد غیردانه ای (y3) به ترتیب زیر برآورد شد: y1 = a0e(a1x1+a2x2+a3x3+a4x4) y2 = b0e(b1x1+b2x2+b3x3+b4x4) y3= c0e(c1x1+c2x2+c3x3+c4x4) که در آن x1، x2 ، x3 و x4 به ترتیب ارتفاع برش محصول، شدت تغذیه محصول، لقی کوبنده و سرعت کوبنده و a0، a1، a2، a3، a4، b0، b1، b2، b3، b4، c0، c1، c2، c3 و c4 ضرایب ثابت می باشند.

کم تر از دوازده گونه گیاهی، بیش تر از 80 درصد غذای بشر را تامین می کنند. در این میان، غلات نخستین جایگاه را دارد که اکثراً بوسیله کمباین های غلات برداشت می شوند. کارکرد کمباین های غلات خود با سه عامل توان کوبش، افت محصول و میزان مصرف سوخت سنجیده می شود. افت محصول که مهم ترین عامل از عوامل فوق می باشد، در ایران به 20 درصد (حتی بیشتر) می رسد. یکی از سیستم هایی که در افت کمباین موثر می باشد، سیستم تمیزکننده است. عملکرد سیستم تمیزکننده با سه فاکتور افت کمّی، افت کیفی و ظرفیت کاری آن سنجیده می شود. شیب زمین همراه با شدت تغذیه مواد، سرعت بادزن و میزان بازشدگی سوراخ الک رویی، از عوامل تاثیرگذار بر عملکرد سیستم تمیزکننده هستند که به منظور ارتقاء آن (عملکرد)، حذف اثر شیب و کنترل متغیرهای یاد شده به نحوی که منجر به افت حداقل گردد، منطقی به نظر می رسد که مد نظر این پژوهش می باشد. برای تعیین اثر عوامل یاد شده بر عملکرد سیستم تمیزکننده، یک آزمایش به صورت فاکتوریل بر پایه بلوک های کامل تصادفی و با سه تکرار با کمباین سهند s68 انجام گرفت. متغیرهای مستقل مد نظر در این آزمایش عبارت بودند از: شدت تغذیه مواد، سرعت بادزن و میزان بازشدگی سوراخ الک رویی. افت کمّی الک رویی (دانه ای و کزلی) به عنوان متغیرهای وابسته در نظر گرفته شد.

چکیده ندارد.