نام پژوهشگر: فاطمه بامدی
فاطمه بامدی اسماعیل زارع بهتاش
هدف مطالعه حاضر بررسی اثربخشی روش های استقرایی و قیاسی آموزش دستور بر یادگیری دستور زبان انگلیسی 65 فراگیر پایه 12 زبان انگلیسی در شهر چابهار است. برای پاسخ به سوالات مطالعه حاضر، به عنوان مثال آیا آموزش و یادگیری استنتاجی و استقرایی تاثیر مشابهی بر دانش دستور زبان فراگیران زبان انگلیسی دارد، محقق رویکردی تجربی با طرح کلاس دست نخورده در پیش گرفته است. برای این منظور، 65 دانش آموز دختر در یک دبیرستان دولتی در چابهار، سیستان و بلوچستان، ایران در مطالعه شرکت کردند. دانش آموزان با عملکرد مشابه به دو گروه کنترل (cg) و آزمایش (eg) تقسیم شدند. از شصت و پنج دانش آموز، سی و دو نفر در گروه کنترل و سی و سه در گروه آزمایش قرار گرفتند. محدوده سنی این دانش آموزان بین 17 تا 18 سال بود. علاوه بر این، پیش آزمون و پس آزمون برای تعیین اثربخشی و برای جمع آوری اطلاعات استفاده شد. دو گروه از دانش آموزان به دو روش مختلف آموزش داده شدند، و سپس با استفاده از روش های ارزیابی یکسان سطح فراگیری ساختار دستور زبان به صورت آزمون در فراگیران مورد ارزیابی قرار گرفت. داده های حاصل از مطالعه آماری با استفاده از بسته آماری (spss) و t-test مورد تجزیه و تحلیل آماری قرارگرفت. نتایج این مطالعه نشان داد گروهی که آموزش در آن به روش استقرایی بود به سطح بالاتری از موفقیت و رضایت در مقایسه با گروهی که آموزش در آن به روش قیاسی بود، دست یافته بودند. این اختلاف از نظر آماری معنی دار تشخیص داده شد؛ که بیانگر آن است که روش استقرایی ممکن است اثر بهتری در فراگیران نسبت به روش سنتی قیاسی داشته باشد.