نام پژوهشگر: مرضیه پیغمبردوست
مرضیه پیغمبردوست محمدرضا حاتمی
با نگاهی به سیر تطور سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا به ویژه بعد از جنگ سرد تا کنون، دیده می شود که این کشور همواره سیاست خارجی خود را بر اساس تعریف دشمن بنیان گذاشته است. در دوره ی پس از جنگ سرد و فقدان محرکی به نام کمونیسم، این کشور با بحران معنا دهی به روند سیاست خارجی خود مواجه شد. در یازده سپتامبر 2001 حادثه ی تروریستی بزرگی در مرکز تجارت جهانی و ساختمان پنتاگون در نیویورک و واشنگتن، سمبل های کاپیتالیسم و میلیتاریسم را در این کشور لرزاند. از آنجا که گروه تندروی اسلامی القاعده در وهله ی اول مسبب اصلی این حادثه شناخته شد، سیاست خارجی ایالات متحده به سرعت و با واکنش سریع حول محور مبارزه با تروریسم در سطح جهانی شکل تازه ای به خود گرفت. این در حالیست که از مدتها قبل منطقه ی خاورمیانه به دلایل ژئوپلیتیک مورد توجه طراحان سیاست خارجی ایالات متحده ی آمریکا قرار گرفته بود. این منطقه از سویی دیگر مرکز بنیادگرایی اسلامی در چند دهه ی اخیر شناخته شده بود. ایالات متحده با پیشنهاد طرحی به نام خاورمیانه ی بزرگ یا گسترده در سپتامبر 2002 درصدد ایجاد تحولات بنیادی در سطح جوامع و دولت های خاورمیانه با هدف مبارزه با تروریسم برآمد. در این راستا بود که به کشور عراق تحت سیاست های مبارزه با تروریسم، ترویج دموکراسی و جنگ پیشگیرانه حمله نظامی کرد. تروریسم باعث گردید که حمله ی نظامی آمریکا مشروعیت خود را توجیه پذیر نماید. الگوی جنگ آمریکا در عراق که منجر به فروپاشی رژیم سابق صدام حسین شد، الگوی جنگ علیه تروریسم بود. اما پس از جنگ، ایالات متحده با چالش های امنیتی روبرو شد که این چالش ها موجب افزایش تروریسم در عراق گردید و در نهایت به کاهش اعتبار آمریکا در مبارزه با تروریسم انجامید که این ارزیابی سیاست های ایالات متحده در خاورمیانه و چالش های پیش رو در کشور عراق، در این رساله مورد توجه و بررسی قرار گرفته است.