یکی از مهمترین جرایم جنسی علیه کودکان توصیف و ترسیم و به نمایش گذاشتن هرزه نگارانۀ آنهاست که یکی از گونه های زشت سوءاستفاده ی جنسی از کودکان به شمار میرود. مطالعات جدید جرم شناسی در نیمه ی دوم قرن بیستم نشان داد که برای کسب معرفت از پدیده ی بزهکاری صرفاً نبایستی که به شخص بزهکار توجه نمود بلکه باید قربانی جرم و شرایط وی را نیز مورد مطالعه قرارداد. کودکان به عنوان بخش مهمی از قربانیان جرایم جنسی اکثراً توسط هرزه نگاران از طریق فریب مورد سوءاستفاده قرار می گیرند و به دلیل مرعوب شدن از ناحیه ی هرزه نگاران و نبود فهم ذهنی کافی و فقدان قدرت جسمانی، در مقابل ارتکاب جرم علیه خود مقاومت کمتری نشان می دهند و پس از ارتکاب جرم نیز ادعای این کودکان به سختی پذیرفته میشود. از این رو کودکان از افشای بزه دیدگی جنسی خود اِبا دارند. همچنین گسترش روزافزون جوامع، زندگی نوین اجتماعی، پیچیدگی فناوری و به دنبال آن تغییرات مستمر در شرایط اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی، ظهور هرزه نگاری علیه کودکان را به شیوه های مختلف و در سطح وسیعی افزایش می دهد که بازتاب آن به طور وسیعی در بطن خانواده ها و جامعه نیز تأثیر گذاشته و آنها را متحول می سازد. این مشکل باعث شده که در عرصه ی ملی و بین المللی در جهت حمایت از کودکان رویکرد جرم انگاری و پیشگیری از وقوع هرزه نگاری علیه کودکان اتخاذ شود. اهداف: 1- شناسایی ماهیت و مفهوم هرزه نگاری و کودک2- شناسایی جرم، مجرم، قربانی جرم(کودکان)، عوامل وقوع بزه هرزه نگاری وعلل گرایش بزهکاران به این بزه 3-بررسی تأثیرات منفی هرزه نگاری بر روی کودکان، بزهکاران و خانواده 4- بررسی انواع پاسخ های پیشگیرانه و تأثیر آنها در جلوگیری از هرزه نگاری علیه کودکان. روش های اجرا: روش گردآوری داده ها، روش کتابخانه ای و اینترنتی می باشد که در آن به منابع موجود همچون کتاب ها (اعم از تالیفی یا ترجمه ای) و مقالات توجه شده است. نتایج: براساس مطالعات جرم شناختی، جامعه شناختی و روان شناختی و حتی پزشکی، در مجموع بنابر نتایج بررسی های آسیب شناختی، هرزه نگاری کودکان دارای آثار سوء و پیامدهای مخرب بیشمار برای کودک، فرد بزهکار و جامعه بوده و لذا نمی توان به سادگی از کنار آن گذشت و به بهانه ی بهره مندی از فوائد ناچیز و مزایای احتمالی آن، هیچ تدبیری را در جهت پیشگیری و مقابله با آن بکار نگرفت بویژه این که پیامدهای مخرب هرزه نگاری پیش از همه تربیت کودکان، رابطه ی زناشویی و رفتار جنسی زوجین را تحت تاثیر قرار داده و سبب از هم پاشیدگی بنیان خانواده ها می شود.