نام پژوهشگر: الهه خنجرفلک
الهه خنجرفلک عباس جوارشکیان
از آنجا که در منابع دست اول حکمت اسلامی جز اشاراتی پراکنده، به هنر پرداخته نشده است، تبیین هنر اسلامی فراتر از تحلیل، نیازمند بازسازی است. یعنی با استفاده از تبیینی که هر یک از حکمای اسلامی در رابطه با خیال، خلاقیت، وحی، رویا، الهام، هستی شناسی، مباحث ادراک و ... ارائه کرده اند به بازسازی حکمت هنر هر یک از مکاتب و به نحو دقیق تر حکما پرداخت. به همین دلیل لازمه ی پژوهش در حکمت هنر اسلامی استفاده از روش اجتهادی است. در فصل کلیات تلاش شده است یک مفهوم شناسی در حوزه ی مفاهیم کلیدی پایان نامه یعنی هنر، زیبایی، خلاقیت و ادراک انجام شود. فصل دوم با عنوان «معرفت شناسی خیال و نقش آن در آفرینش هنری» به بررسی نقش قوه ی خیال، قوای باطنی و ادراک خیالی در آفرینش هنری به تفکیک حکمای اسلامی می پردازد. فصل سوم با «عنوان انسان شناسی خیال و نقش آن در آفرینش هنری» به بحث مسائل انسان شناسی خیال و مرتبه ی مثالی انسان می پردازد از آنجا که مبدع مرتبه ی مثالی نفس، ملاصدرا است، این بخش تنها به نظریات ملاصدرا اختصاص دارد. جایگاه بحث از قوای باطنی و نقش آن در آفرینش هنری بیشتر از فصل قبل در این فصل بود اما به جهت این که این مطلب پیش نیاز بحث ادراک هنری است، همچنین به جهت اینکه نظر سایر حکما در مورد قوای باطنی تحت موضوع بدن مثالی قرار نمی گیرد بنابراین در فصل معرفت شناسی به آن پرداخته شد. در انتهای این فصل، نقش اثبات مرتبه ی مثالی نفس در توجیه انواع استعداد هنری بررسی می شود. در فصل چهارم با عنوان «هستی شناسی خیال و نقش آن در آفرینش هنری» حین ویژگی های عالم مثال و به ویژگی های هنر پرداختیم همان طور که حین بیان ویژگی های قوه ی خیال و مرتبه ی مثالی این کار را را انجام دادیم. همچنین با بیان مراتب و موجودات عالم مثال به مراتب و انواع آفرینش هنری می-پردازیم. علاوه بر این در این فصل به دو نقش مهم اثبات عالم مثال در آفرینش هنری که عبارت بود از«اثبات عالم خیال و ضرورت، امکان و امتناع مرجع اثر هنری» همچنین «اثبات عالم خیال و وجود ذهنی یا وجود عینیی در آفرینش هنری» می پردازیم. در فصل پنجم تحت عنوان «معرفت شناسی عقل و نقش آن در آفرینش هنری»، به مسئله ی نقش ادراک عقلی در آفرینش هنر معقول می پردازد. برای تبیین این بحث که پیشینه ی چندانی در حکمت اسلامی ندارد، از تبیینی که حکما در بحث وحی و رویای صادقه کرده بودند استفاده شد. به دلیل اینکه قوه ی عقل به طور مستقیم در آفرینش هنری نقش ندارد مباحث مربوط به ویژگی های قوه ی عقل برخلاف ویژگی های قوه ی خیال کاربردی در مباحث مربوط به هنر نداشت. فصل ششم نیز به «هستی شناسی عقل و نقش آن در آفرینش هنری» پرداختیم و نقش عقول طولی، عقل فعال و عقول عرضی را در آفرینش هنری از منظر هر یک از حکما بررسی کردیم.