نام پژوهشگر: زینب بلنج

سیر تطور دیدگاههای مفسران پیرامون مفهوم جامعیت قرآن
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه قم - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1392
  زینب بلنج   محمدجواد نجفی

این پزوهش تلاشی است در راستای تبیین و صورت بندی نظرات مفسران در طول تاریخ جهت تعیین قلمرو دلالات قرآنی و شناسایی دیدگاههای مختلف و سیر ایجاد، تطور و تحول آنها که منجر به شناسایی دو جریان اصلی همزاد با تفسیر قرآن، که یکی مقید به امور هدایتی و دیگری اعم از آن بوده و برآنست که قرآن با برخورداری از جامعیتی مطلق، مشتمل بر هر آن چیزی است که میتواند متعلق آگاهی واقع شود، گردید. جریان اول که آغاز نظریه پردازی در آن به ابن مسعود -که قرآن را به واسطه ارجاع موجود در آن به سنت، بیانگر همه مسائل دین می داند- باز می گردد توسط نحاس وارد ادبیات تفسیری گشته و به واسطه جصاص -که پوشش دهی قرآن به قلمرو خود را به ارجاع قرآن به کلیه طرق معرفتی دیگر که سرآمد آن عقل و استدلال است توسعه می دهد- به نهایت بالندگی خود رسیده و تا امروز به همان شکل به حیات خود ادامه داده است. این نظریه یکی از مختصات قرآن بوده که به جز فخر رازی غالب مفسران از ابتدا تا انتها با آن همراه بوده اند. نقطه آغازین جریان دوم که علوم و دانستنی های موجود در قرآن را فرای از نیازهای بشر دانسته و برآنست که هر رطب و یابسی در قرآن موجود است، به روایاتی که احمدبن صفار قمی، فرات کوفی، کلینی و عیاشی نقل کرده اند بازگردانده شده است. جامعیت شیعی موجود در این روایات که دسترسی به آن در انحصار ائمه است در طول تاریخ ضمن فراز و فرودهایی منجر به شکل گیری چهار نظریه متمایز ازیکدیگر در این عرصه شده که از این چهار نظریه، دو نظریه ی غزالی و مرسی مردود و نظریات تصوف و فیض کاشانی دارای ابهام هستند.