نام پژوهشگر: مهران حبیبی رضایی
علیرضا احمدزاده مهران حبیبی رضایی
سرم آلبومین حدود %60 مواد پروتئینی پلاسمای خون را به خود اختصاص داده است . و غلظت آن در پلاسمای انسانی mm 65/0 می باشد . آلبومین پروتئین منحصر بفردی است . و نقشهای متعددی را در انتقال مواد ایفا می کند. قندهای احیا کننده می توانند به صورت غیر آنزیمی و با ایجاد باز شیف با گروههای آمین آزاد پروتئین ها واکنش دهند . با ادامه یافتن این واکنش ها محصولات آمادوری که دارای پایداری بیشتری هستند به وجود می آیند که خود نیز در ادامه تحت واکنش های گوناگون و برگشت پذیر قرار گرفته ودر نهایت محصولات پیچیده و ناهمگنی به نام محصولات نهایی گلایکه شدن (ega) را به وجود می آورند . با توجه به اثرات شناخته شده ega ها و مشکلات پاتولوژیکی که بر اثر وجود این محصولات در خون ایجاد می شود به نظر می رسد مطالعه در این زمینه از اهمیت بالایی برخوردار باشد . لذا اثر برخی مشتقات اپیوم شامل پاپاورین ? نوسکاپین و ترکیب سنتتیک نالوگزان بر فرایند گلایکه شدن و تولید ega مورد ارزیابی قرار گرفت . به همین منظور آلبومین سرم به صورت جداگانه در حضور گلوکز وغلظت های مختلفی از این مواد در کنار نمونه کنترل و نمونه گلایکه که فقط دارای آلبومین سرم وقند می باشد برای 42 روز در دمای 37 درجه سانتیگراد تیمار و بعد از آن دیالیز وسپس تعیین غلظت و تحت بررسی آزمایشات مختلفی از جمله تعیین ساختار ? فلورسانس وابسته به محصولات ega ? فلورسانس ذاتی و تعیین لیزین آزاد قرار گرفتند . نتایج از آن حکایت دارد نوسکاپین و نالوگزان فاقد اثر خاصی بر فرایند گلایکه شدن می باشد . اما دیده می شود در نمونه هایی که در کنار قند غلظت های های مختلف پاپاورین حضور داشته فرایند گلایکه شدن پروتئین بهتر صورت گرفته است . به نظر می رسد پاپاورین به دنبال برهمکنش خود با آلبومین سرم به صورت پیوند هیدروژنی و برهمکنش هیدروفوب موجبات تغییر ساختار این پروتئین را فراهم کرده است و با در معرض گذاشتن گروههای آمین آزاد زمینه را برای افزایش گلایکه شدن پروتئین فراهم کرده است . و این چیزی است که در تمام آزمایشات صورت گرفته شده اعم از مطالعات تغییر ساختار ? فلورسانس وابسته به محصولات ega ? فلورسانس ذاتی ودر تعیین لیزین آزاد به وضوح دیده می شود .
حسین برزنونی مهران حبیبی رضایی
از این نظر که کشور ما ایران جزء یکی از مناطق خشک و کویری جهان به حساب می آید، بررسی در زمینه خزانه ژنتیکی میکروارگانیسم ها و گیاهان بومی که نسبت به شوری و خشکی مقاوم هستند از اهمیت زیادی برخوردار است. در این تحقیقات سعی بر آن است که این منابع را به خوبی شناخته و امکان انتقال آنها را به محصولات کشاورزی استراتژیک در جهت افزایش رشد اقتصادی , و نیز پیشرفت هر چه بیشتر در زمینه های مطالعاتی و تحقیقاتی مهندسی ژنتیک و بیولوژیک میسر سازد. یکی از راه های دستیابی به این خزانه ژنتیکی شناسایی و استخراج ژن های کد کننده پروتئین های محافظ اسمزی در باکتری های هالوتولرنت منطقه است. برای رسیدن به این هدف، به مطالعه توانایی مقاومت اسمزی در باکتری هالوتولرنت استخراج شده از معدن نمک واقع در شهرستان نیشابور برای جداسازی باکتری هالوتولرنت کار را شروع کردیم. در این رابطه پس از کشت های مکرر باکتری ها در محیط هایی با غلظت متفاوت نمک nacl ، سرانجام گونه باکتری را بعنوان نمونه اصلی مورد مطالعه در جهت تحقیقات آینده برای شناسایی ژن های دخیل در مقاومت و سازگاری، انتخاب نمودیم. در ادامه برای شناسایی تغییرات پروتئینی ایجاد شده تحت شرایط متفاوت اسمزی محیط از تکنیک های پروتئومیکسی از جمله sds-page، ief electrophoresis و ipg electrophoresis استفاده نمودیم. بعداز این مرحله برای شناسایی و تشخیص تفاوت بیان پروتئینی بین نمونه باکتری کشت داده و لکه های پروتئینی را که میزان بیان آنها در بین نمونه های مختلف تغییر نموده را بعنوان پروتئین های موردنظر انتخاب نمودیم.
ابراهیم ستوده عبدالمحمد عابدیان کناری
این مطالعه به منظور بررسی تاثیرات فسفاتیدیل کولین جیره بر عملکرد رشد، بقاء، فعالیت آنزیم های گوارشی و ترکیب اسید چرب آلوین ماهی آزاد دریای خزر (salmo trutta caspius) انجام گرفت. ماهی های با میانگین وزن اولیه 12/. ± 0/8 گرم با چهار جیره (سه تکرار) دارای انرژی و پروتئین یکسان و حاوی مقادیر مختلف فسفاتیدیل کولین سویا(ptcho) : صفر (0ptcho )، 2 (2ptcho )، 4 (4ptcho ) و 6 (6ptcho ) درصد به مدت 5 هفته غذادهی شدند. این مطالعه نشان داد گنجانیدن ptcho در جیره این ماهی تا سطح 4 درصد باعث افزایش رشد می گردد، اما تاثیر معنی داری بر میزان بقاء ندارد (05/0<p). فعالیت ویژه آنزیم لیپاز در جیره های حاوی ptcho بطور معنی داری بالاتر بود (0/05>p). فعالیت ویژه آنزیم های آمیلاز و پروتئاز تحت تاثیر مقادیر مختلف ptcho قرار نگرفتند. تیمارهای 4 و 6 درصد ptcho در مقایسه با تیمارهای 0 و 2 درصد ptcho دارای مقادیر بالاتر فعالیت آنزیم فسفولیپاز a2 بودند. همچنین نتایج ما نشان داد میزان چربی کل و کبد بطور مثبت تحت تاثیر ptcho قرار می گیرند. ترکیب اسیدهای چرب جیره تحت تاثیر ptcho قرار گرفت و ترکیب اسیدهای چرب قطبی (pl) و خنثی (nl) بدن آلوین ها نیز تحت تاثیر جیره های مورد استفاده قرار گرفت. اگر چه این تغییرات درچربی های قطبی قابل ملاحظه بود. بیشترین مقادیر اسیدهای چرب 18:2n-6، 20:4n-6 و مجموع اسیدهای چرب امگا 6 در ماهی های تغذیه شده با جیره های حاوی ptcho مشاهده شد. نتایج این مطالعه نشان می دهد آلوین ماهی آزاد دریای خزر به میزان متوسطی از ptcho در جیره نیاز دارد (حداقل 4 درصد جیره).
علی طاهری عبدالمحمد عابدیان کناری
در تحقیق حاضر تاثیر پروتئین هیدرولیز شده بر رشد، بقا، آنزیمهای پروتئولیتیک، بار باکتریایی، مقاومت به باکتری آئروموناس سالمونیسیدا و ترکیب اسیدهای آمینه بدن آلوین های قزل آلای رنگین کمان مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور ابتدا جهت تولید پروتئین هیدرولیز شده ماهی ساردین پهلو طلایی (sardinella gibbosa) و ضایعات کشتارگاهی طیور از آنزیم آلکالاز و روش پاسخ سطحی استفاده شد. شرایط بهینه نسبت آنزیم به سوبسترا، زمان و دما برای پروتئین هیدرولیز شده ساردین پهلو طلایی عبارت بود از 05/0 واحد آنسون بر گرم , 66/85 دقیقه و c?62/45 که تحت آن درجه هیدرولیزاسیون و بازیافت نیتروژن 14/35 و 31/87 % بدست آمد. برای ضایعات کشتارگاه طیور این شرایط بهینه به ترتیب عبارت بود از 05/0 واحد آنسون بر گرم پروتئین، 63/85 دقیقه و c?53/45 که درجه هیدرولیزاسیون و بازیافت نیتروژن 14/26 % و 38/81 %به دست آمد. شش جیره غذایی با دو نوع پروتئین هیدرولیز شده ساردین پهلو طلایی و ضایعات کشتارگاهی طیور در سطوح10%، 25% و 50% جایگزینی پروتئین هیدرولیز شده با پودرماهی جیره تولید گردید. آلوین های ماهی قزل آلای رنگین کمان به مدت 30 روز با جیره های مذکور تغذیه شدند. وزن نهایی، نرخ کارایی پروتئین، ارزش تولیدی پروتئین و بقا در آلوین های تغذیه شده با جیره های ساردین 25% و ضایعات کشتارگاهی طیور 10% بهتر بود و با جیره شاهد اختلاف معنی داری را نشان داد. جیره های حاوی 50% پروتئین هیدرولیز شده از هر دو منبع کمترین رشد و بقا را نشان دادند (05/0>p). بار باکتریایی روده در تیمارهای 25% و50% بالاتر از تیمارهای10% و شاهد بود (05/0>p) و بیشترین میزان لاکتوباسیلوس در جیره ساردین 25% و ضایعات کشتارگاهی طیور 50% دیده شد (05/0>p). مطالعه آنزیمی پپسین نشان داد که با افزایش میزان پروتئین هیدرولیز شده فعالیت ویژه این آنزیم کاهش میابد. در مورد تریپسین نیز مشخص گردید که ترشح این آنزیم با افزایش سطح پروتئین هیدرولیز شده تغییر می کند و کمترین میزان فعالیت ویژه در تیمارهای 50% دیده می شود. نسبت آنزیم های نوار مسواکی به آنزیم های سیتوسولیک روده نشان از بلوغ سریعتر انتروسیت های روده در سادین 25% و 10% و ضایعات کشتارگاهی 10% داشت. در رویارویی با باکتری آئروموناس سالمونی سیدا بیشترین سطح نسبی مقاومت در ساردین 25% و ضایعات کشتارگاهی10% و 25% دیده شد. با افزایش میزان پروتئین هیدرولیز شده جیره میزان اسیدهای آمینه آزاد در جیره و ترکیب بدن آلوین ها افزایش معنی داری پیدا نمود. ترکیب اسیدهای آمینه غیر ضروری بدن آلوین ها نیز همبستگی مثبتی با نسبت چربی به پروتئین کل بدن این آلوین ها نشان داد. در نتیجه گیری نهایی می توان گفت که افزایش سطح پروتئین های هیدرولیز شده در جیره غذایی آلوین های ماهی قزل آلای رنگین کمان تا یک سطح بهینه می تواند باعث بهبود رشد و بقا، بلوغ زودتر روده و افزایش مقاومت به باکتری در این ماهی گردد اما کاربرد بیش از حد آن باعث اشباع شدن انتقال دهندگان اسیدهای آمینه و دی پپتیدها در روده آلوین ها شده و در نتیجه منجر به عدم تعادل ترکیب اسیدهای آمینه در بدن آلوین ها می گردد.
زهرا شفیعی سروستانی مهران حبیبی رضایی
مطالعه در زمینه پروتئوم انسانی جهت تشخیص بیومارکرهای بیماری¬ها به دلیل پتانسیل دارو¬ سازی بسیار مورد توجه است. بسیاری از این پروتئین¬ها غلظت کمی در پلاسما دارند و به همین دلیل آشکار کردن و شناسایی آن¬ها سخت است. این تکنولوژی به دلیل وجود پروتئین¬های پرحجمی نظیر آلبومین و ایمونوگلبولین محدود شده است چرا که این پروتئین¬های سنگین باعث پوشیده شدن و یا کاهش حساسیت آشکارسازی بسیاری از پروتئین¬های کوچک با غلظت پایین می¬شوند. علاوه بر این الگوی وسیع پراکندگی این دو پروتئین روی ژل¬های دو بعدی الکتروفورز باعث دشواری تشخیص پروتئین¬های با ph ایزوالکترویک و یا وزن مولکولی مشابه می¬شود. در میان پروتئین¬هایی که بیشترین فراوانی را دارند، آلبومین، ترنسفرین، ایمونوگلوبین، 85% کل پروتئین¬ها را تشکیل می¬دهند. اما از آنجا که pi زنجیره سنگین lgg بالای بازه متداول pi مورد استفاده در الکتروفورز دو بعدی است، مشکل اصلی در تشخیص بیومارکرها، وجود آلبومین است. لذا یافتن روشی مناسب برای حذف آلبومین همواره مورد توجه بوده است. روشی که اولا، آلبومین را به صورت اختصاصی و بدون حذف پروتئین¬های همراهش برداشت کند؛ ثانیا، آلبومین را با راندمان بالا و به صورت کارآمد حذف کند؛ ثالثا، مقرون به صرفه و به کارگیری آن آسان باشد تا در آزمایشگاه¬های تشخیص طبی به سهولت بتوان از آن استفاده کرد. به نظر می¬رسد روشی که چن(chen) و همکارانش بر مبنای رسوبدهی با 10% tca در استون مطرح کردند می¬تواند تا حد زیادی موارد بالا را تامین کند، اما با اینکه حذف آلبومین بر مبنای استفاده از 10% tca در استون روش مناسبی به نظر می¬رسد اما هنوز مقداری آلبومین را باقی می¬گذارد. در این پایان نامه سعی شد که با گزارش کردن پارامترهای جدیدی شامل امگا و دلتا توضیح تئورتیکی برای روش¬های رسوبدهی مبتنی بر tca در حلال آلی ارائه شود و با توجه به آن، تلاش¬هایی در زمینه بهبود این روش بر مبنای بعضی خصوصیات فیزیکوشیمیایی منحصر به فرد آلبومین، قطبیت حلال، دفعات رسوبدهی، دما و درصد¬های مختلفی ازtca انجام شد و در نهایت چهار حجم از حلال آلی اتانول همراه با 20% tcaبه عنوان نقطه¬ی اپتیمم که در آن حذف آلبومین در حداکثر مقدار ممکن است معرفی گردید. برای دستیابی به اهداف مدنظر این تحقیق ، از روش¬ها و نرم افزار¬های متنوعی شامل الکتروفورز یک بعدی، نرم افزار phoretix 1d، design expert و... استفاده گردیده است.
محبوبه کوهیان افضل بهزاد شارقی
چکیده ندارد.
زینب ابراهیم زاده مهران حبیبی رضایی
چکیده ندارد.
شیوا نعمتی مهران حبیبی رضایی
چکیده ندارد.
حشمت اکبری برهانی مهران حبیبی رضایی
چکیده ندارد.
مهدی امیری مهران حبیبی رضایی
در پایان نامه حاضر خالص سازی و بازگذاری آنزیم لاکتاز فلوریزین هیدرولاز(lph) خالص سازی شده از غشای روده، به عنوان یکی از پروتئین های غشایی مورد بررسی قرار گرفته است. پروتئین های غشایی یک سوم از پروتئین های کد شونده توسط ژنوم انسان را تشکیل می دهند و در حدود دو سوم از پروتئین هایی که هدف دارویی قرار می گیرند به این دسته تعلق دارند. بازگذاری پروتئین های غشایی تکنیکی است که این امکان را برای ما فراهم می کند تا بدون مشکلاتی که در غشاهای طبیعی با آن روبرو هستیم به بررسی ساختار و عملکرد این پروتئین ها بپردازیم. مهمترین دستاورد این پایان نامه، ارائه روشی پیشنهادی برای کنترل جهت گیری پروتئین های غشایی به ویژه اکتوپروتئین ها می باشد. با کوچک کردن اندازه پروتئولیپوزوم ها، از یک سو انحنای غشای آن ها بیشتر می شود و از سوی دیگر فضای آبی میاتی آن ها محدود تر می شود. مبتنی بر راهکار مزبور، روشی را برای بازگذاری اکتو پروتئین های غشایی از جمله آنزیم لاکتاز- فلوریزین هیدرولاز پیشنهاد می دهیم که بر اساس آن کوچک کردن اندازه پروتئولیپوزوم ها تا ابعاد نانو برای اصلاح و یک دست شدن جهت گیری پروتئین های غشایی به کار گرفته می شود. این فرآیند با قرار گیری بخش اصلی و حجیم این پروتئین ها در سطح خارجی لیپوزوم ها و در تماس با محیط اطراف همراه می باشدکه با توجه به این که عموماً جایگاه فعال آنزیمی یا عملکردی این پروتئین ها در این بخش جای گرفته است دسترسی لیگاندهای محلول در محیط به این نواحی افزایش می یابد و محصول واکنش نیز در محیط آزاد می شود. در صورتی که اگر بخش اصلی پروتئین غشایی در درون لیپوزوم محصور باشد، به دلیل ایجاد محدودیت در انتقال آزادانه لیگاند و محصول توسط غشای دولایه، عملاً امکان این فعالیت ها از آن ها سلب می شود. در زمینه نانوبیوتکنولوژی، تولید نانوذرات لیپوزومی بیشتر در راستای بسته بندی و انتقال مولکول های مختلف اعم از دارویی و غیر دارویی بوده است، و پایان نامه حاضر اولین گزارش در نوع خود می باشد که ساخت نانوذرات پروتئولیپوزومی را، در جهت کنترل نحوه آرایش پروتئین های بازگذاری شده پیشنهاد می دهد.