نام پژوهشگر: احمدعلی حسابی
احمدعلی حسابی جعفر هزار جریبی
هدف اصلی رساله حاضر بررسی تحول گفتمان های دموکراسی خواهی پس از انقلاب اسلامی است. برای تحقق این هدف، ویژگی گفتمان نیروهای سیاسی گفتمان ساز، مطالعه شد. نوع و میزان تحول این گفتمان در اول انقلاب تا سال 1363، دولت جنگ تا سال 1368یعنی دوران حیات امام، دولت سازندگی و اصلاحات و آغاز دولت نهم مشخص گردیده است. در تبیین دموکراسی خواهی به عنوان متغیر وابسته، از نظریات پیرامون دموکراسی و نظریات مرتبط با این مفهوم استفاده شد. از نظریه لاکلاو و موف به عنوان چهارچوب مفهومی، برای تبیین تحول گفتمان دموکراسی خواهی و از روش تحلیل گفتمان انتقادی به عنوان روش تحقیق بهره گرفته شد. داده ها، از مرام نامه ها، پاره ای از بیانیه ها و برخی از رسانه های مرتبط با آنها از سال 1357 تا سال1384به دست آمد. یافتهها حاکی از آن است که، در مفصل بندی این گفتمان ها، تا سال 1363، وحدت در بین نیروهای اسلامگرا دیده می شود، جمهوری اسلامی با محوریت امام(ره) دال مرکزی است و اغیار گفتمانی، نیروهای سیاسی سکولار بودند؛ بتابراین سیطره گفتمان امام به عنوان گفتمان کلان انقلاب اسلامی دیده می شود. اما با انشعاب در کنشگران سیاسی اسلامگرا، گفتمان نیروهای سیاسی راست(اصول گرایان) و چپ(اصلاح طلبان)، از سال 1367 تا سال1384 تحولاتی رخ داده است. در مفصل بندی گفتمان چپ سنتی پیش از رحلت امام و در دوره جنگ، جمهوری اسلامی با محوریت امام دال برتر، و سایر عناصر گفتمانی از قبیل؛ عدالت اقتصادی، اقتصاد دولتی، صدور انقلاب، ارزشهای انقلابی، فقه پویا، دالهای شناوری هستند که پیرامون دال مرکزی مفصل بندی می شوند. در گفتمان راست سنتی، دال مرکزی جمهوری اسلامی با محوریت اسلام سنتی قرار دارد، اما بر اقتصاد آزاد، تنش زدایی در سیاست خارجی، دولت حداقلی به عنوان دال های شناور تاکید می کنند. در تحولات گفتمانی، گفتمان راست مدرن به دو خرده گفتمان، اصولگرایان میانه و رادیکال تحول پیدا کرد. دال مرکزی راست میانه جمهوری اسلامی با محوریت ولایت مطلقه فقیه است. نقش مردم، انتخابات محدود، ارزش های اسلامی، اقتصاد آزاد، تهاجم فرهنگی، تقدم عدالت به آزادی، دین حداکثری، فقه و دال های شناور این گفتمان هستند، با تاکیدشان بر روحانیت، می توان آنها را جزء حامیان مردم سالاری دینی نخبه گرا طبقه بندی کرد(مثل جامعه روحانیت). اما راست های رادیکال بر نقش مردم در کنار دین تاکید می کنند، بر عدالت اقتصادی، مبارزه با فساد، پاک دستی، حمایت از محرومین و ارزش های انقلاب همانند چپ های سنتی تاکید می کنند، بی آنکه به قانون گرایی تاکید کنند لذا می توان آنها را جزء حامیان دموکراسی پوپولیستی طبقه بندی نمود(نظیر آبادگران حامی احمدی نژاد). در گفتمان چپ نیز دو خرده گفتمان، دیده می شود. در مرکز گفتمان اصلاح طلبان میانه، جمهوری اسلامی با محوریت مردم دال مرکزی است. آزادی های مدنی، مشارکت مردمی، جامعه مدنی، ارزش های واقع گرایانه، انتخابات آزاد، اقتصاد آزاد، حقوق شهروندی، قانون، دال های شناور هستند، با تاکیدی که بر روحانیت دارند، می توان آنها را جزء حامیان دموکراسی نخبه گرا دسته بندی نمود(مثل مجمع روحانیون مبارز). اما در گفتمان رادیکال ها؛ دموکراسی ناب لیبرالی دال برتر است و سایر عناصر گفتمانی پیرامون آن مفصل بندی می شوند، لذا با دموکراسی لیبرالی انطباق دارند(مثل بخشی از اعضای تحکیم وحدت، حزب مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی). همچنین برای تبیین تحول گفتمان های دموکراسی خواهی عوامل داخلی نظیر؛ سطح تحصیلات، رشد طبقه متوسط، تحول در پنداشت دینی، رشد رسانه های جمعی، رشد نهادهای مدنی، رشد فردگرایی و عوامل بیرونی نظیر تداوم اموج دموکراسی لیبرالی، مورد توجه قرار گرفت.