نام پژوهشگر: فرامرز فلاح
فرامرز فلاح عبدالرزاق حسامی فر
پوزیتیویسم منطقی یکی از مشهورترین مکاتب فلسفه معاصر است که به واسطه تاثیر تفکر تجربه گرا برآن، می-توان آن را ثمره تفکر تجربی تلقی کرد که در آن اصل اثبات پذیری و بعدا تاییدپذیری چونان ملاک علم از غیرعلم و در عین حال تمایز میان بامعنا و بی معنا پذیرفته شده است. پوزیتیویست های منطقی با اصلاح نظریه کانت در باب قضایا معتقد شدند به اینکه قضایا بر دو قسم است: قضایای تحلیلی که شامل منطق و ریاضی و گزاره های بدیهی می شود و قضایای تالیفی که قضایای تجربی را در برمی گیرد. اما آنچه خارج از این دو باشد بی معناست. آنها بر این اساس گزاره های متافیزیکی،گزاره های دینی و گزاره های اخلاق را بی معنی دانستند. این معیار پوزیتیویست ها بعدها با انتقاداتی همچون انتقادات پوپر مواجه شد که ابطال پذیری را جایگزین تاییدپذیری کرد. منتقدان دیگر همچون کواین،کاستی های دیگری را در اندیشه آنها نشان دادند.در این پژوهش به تحلیل آراء پوزیتیویست های منطقی و نقدهایی که علیه ایشان وارد شده است می پردازیم.