نام پژوهشگر: فرهاد درویشی
مهدی رحمتی یحیی فوزی
مقوله امنیت اجتماعی از حیاتی ترین اجزاء هر جامعه ای محسوب گشته و هویت ملی نیز به عنوان آخرین هویت اکتسابی افراد، از اهمیت زیادی برخوردار می باشد. اهمیت این دو موضوع از آن سو است که در جامعه ی ایران امنیت اجتماعی از دو مقوله ی امنیت عینی و امنیت ذهنی تشکیل یافته است که هم با میزان جرم و جنایت و رفاه اقتصادی و هم با توجه به ارزش های مورد توجه جامعه تشکیل یافته است. هویت ملی در ایران نیز از سه دسته ارزش های ملی، دینی و نوین تشکیل یافته است که هر کدام دارای ارزش هایی برای جامعه ی ایرانی است.به هر حال عوامل متعددی در تقویت و یا تضعیف امنیت اجتماعی نقش دارد. از جمله ی این عوامل تأثیرگذار مقوله ی هویت ملی است. در پژوهش حاضر به نحوه ارتباط دو مقوله ی مهم ، یعنی امنیت اجتماعی و هویت ملی در جمهوری اسلامی ایران پرداخته شده است. مقوله ی امنیت اجتماعی در ایران از یک سو با ارزش های جمعی که عامل همبستگی عمومی بوده، ارتباطی نزدیک دارد و از سوی دیگر نیز با عوامل عینی همچون میزان جرم و جنایت و توان اقتصادی مردم در ارتباط است. هویت ملی در ایران نیز از ارزش های دینی، ملی و نوین با محوریت ارزش های دینی عقلگرا تشکیل یافته است. در این خصوص این سوال مورد نظر قرار می گیرد که اصولا این دو مقوله ی مهم چه ارتباطی می توانند با هم داشته باشند. یافته ها و نتایج به دست آمده در پژوهش حاضر که با بهره گیری از روش های تحلیلی – تبیینی و جمع آوری داده های کتابخانه ای متکی بوده ، حاکی از آن است که ارزش های جمعی که عناصر هویت ملی ایرانیان را تشکیل داده است، به عنوان عامل ارتباط دهنده هویت ملی و امنیت اجتماعی محسوب می گردد. زیرا ارزش های جمعی از یک سو عاملی در جهت همبستگی عمومی و وفاق در جامعه، می باشند و از سوی دیگر با توجه به اینکه ارزش های جمعی باعث شکل گیری هنجارهای خاصی در روابط افراد می شود، عاملی در جهت تقویت امنیت اجتماعی می باشند زیرا به هر میزان که ارزش های جمعی ثبات بالاتری داشته باشند، باعث ثبات در هنجارهای جامعه شده و با کاهش هنجارشکنی، امنیت اجتماعی تقویت می گردد.
شکوفه عبدی ایرج گلجانی
چکیده پژوهش حاضر، به تبیین راهکارهای امام علی علیه السلام در مقابله با جنگ روانی و تبلیغاتی مخالفان سیاسی خود،که با انگیزه ی بی ثمرکردن کوشش های اصلاحی ایشان بوده، پرداخته است. بنابراین هدف نگارنده، ارائه ی این راهکارها، جهت ارتقای سطح آگاهی و دانش عمومی، شفاف سازی در جامعه و اطلاع رسانی است؛ تا بتوان با شگردهای دشمن در جنگ روانی آشنا شد و با اصولی روشمند در برابر چنین تهاجماتی ایستاد. تضعیف روحیه، تطمیع، تمسخر، تشجیع، تحریک، تخدیر، ترور شخصیت، شایعه پراکنی و غیره از جمله شیوه هایی بود که دشمنان برای متقاعد کردن مردم، خصوصاً خواص و نخبگان، به منظور براندازی حکومت امام علی علیه السلام، به آن تمسک می-جستند. در مقابل، امام علی علیه السلام، از شیوه هایی همچون تمسک به ایمان و قدرت عقیده، صبر، مدارا، شدت و قاطعیت، رجز خوانی، شعار، استفاده از سمبل ها، آگاهی و بصیرت، عوامل استخباری و جاسوسی، اخلاص در عمل، خطبه و سخنرانی و غیره استفاده کرد.این نکته لازم به یاد آوری است که شیوه های مقابله با جنگ روانی، منحصر به مواردی که در پژوهش به آن اشاره شده، نمی باشد، می توان با توجه به شرایط روز، روش خلاقانه تری را ارائه داد و طرح مباحث جنگ روانی در بستر آموزه های دینی و بحث از نسبت میان آن ها، ضرورتی است که دغدغه ی خاطر جامعه ی اسلامی ما می باشد. امید است اندیشمندان و فرهیختگان با بذل عنایت و ارائه ی آرا و نظرات خود، به شکوفایی و بالندگی این بحث بیفزایند. کلید واژه ها: جنگ، جنگ روانی، تبلیغات، امام علی علیه السلام، نهج البلاغه.
مایده محمودآبادی فرهاد درویشی
شاید به جرات بتوان گفت که مهمترین رویداد بین المللی پس از 11 سپتامبر و سر نگونی طالبان و صدام، بحران قفقاز است که سرانجام به جنگ محدود میان روسیه و گرجستان انجامید . اهمیت بحران قفقاز از آن روست که میدان زور آزمایی دو قطب قدرت رقیب شده است و نظم کنسرتی بین المللی را که دو دهه برروابط بین المللی سایه افکن بود، به چالش کشیده است . منطقه قفقاز برای بازیگران منطقه ای و جهانی دارای اهمیت فراوانی است . قفقاز با واقع شدن میان دریای مازندران و دریای سیاه هم چون یک گذرگاه و چهار راه است . وجود منابع چشمگیر نفت و گاز در منطقه و صدور آن به بازارهای جهانی، بر اهمیت قفقاز پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی افزوده است . نگرش روسیه به قفقاز در راستای پاسداری از مرز های جنوبی خود با گرجستان، تامین امنیت ملی روسیه و در صورت امکان گسترش حوزه نفوذ آن است .(اولگا، 1382 : 23-25( در برابر گرایش غرب به قفقاز، کنار گذاشتن روسیه از صحنه، دور کردن جمهوریهای پیرامون روسیه به ویژه در قفقاز شمالی از مسکو و چه بسا تجزیه روسیه است .(حاتمی، 1381 : 54-229) در طی این جنگ نیروهای گرجی با حمله به نیروهای روسی پاسدار صلح، شهر تسخینوالی مرکز اوستیای جنوبی را در عملیات برق آسا درآگوست 2008، البته بی لجستیک کافی گرفتند . اما فرماندهان روسی منتظر بودند که حمله ای صورت گیرد و بهانه ای به دست آید . فردای آن روز گرجستان ناگزیر شد با پذیرش شکست بی در نگ از تسخینوالی عقب نشینی کند . پس از 5 روز در 12اوت با میانجی گری قدرت های اروپایی به ویژه فرانسه، آتش بس برقرار شد ولی با وجود این، دولت روسیه در 26 اوت اعلام کرد که از این پس حق حاکمیت گرجستان بر اوستیای جنوبی و آبخازیارا به رسمیت نمی شناسد و این دو منطقه را دو جمهوری مستقل می داند .(امیر احمدیان، 1387 :15-26) نقطه تمرکز این پژوهش بررسی موقعیت و اهمیت ژئوپولیتیک قفقاز جنوبی البته با تاکید بر گرجستان، علل، روند و پیامد های این جنگ و هم چنین بررسی سیاست ها، مواضع و اقداماتی که طرفین جنگ و ایران(به عنوان یک قدرت موثر منطقه ای ) و امریکا (به عنوان ابر قدرت جهانی ) به مرحله اجرا در آورده اند است . در انتها نیز به این امر پرداخته خواهد شد که کدام یک از این بازیگران بهتر توانستند سیاست هایشان را عملی کنند و به اهداف و منافعشان برسند . لازم به ذکر است که تعداد زیادی از بازیگران منطقه ای و جهانی در این بحران ذینفع بوده اند و به موضع گیری پرداختند : از جمله ترکیه، آذربایجان، چین، اتحادیه اروپا ...... ولی در این پایان نامه از پرداختن به این موارد پرهیز شده است. ولی نقطه عطف این پایان نامه که آن را از نوشتارهای سایر محققین متمایز می کند بررسی این امر است که کدام یک از بازیگران درگیر در این جنگ و ایران و امریکا به عنوان بازیگران ذینفع توانستند سیاست های خود را به نحو احسن اجرا کنند و به اهداف و منافع خویش نایل آیند .
امین رحیمی ایرج گلجانی
این نوشتار ، کوششی در جهت تبیین نظری رابطه اخلاق و قدرت در سیره حکومتی امام علی علیهالسلام است . نگارنده در پی پاسخ به این سئوال اصلی است که نگرش و دیدگاه امام علی علیهالسلام در خصوص رابطه اخلاق و سیاست چیست و چه الگویی ارائه میکند ؟ نشان می دهد که آن حضرت به حدی به اصول و ارزش ها ی اخلاق در زمینه قدرت وسیاست پایبند بود که در تزاحم بین اصل قدرت و حکومت و اصول ارزش های اخلاقی و انسانی،به آسانی و بدون کوچک ترین درنگ، قدرت و حکومت را وا می نهد و پایبندی خود به اصول اخلاقی را حفظ می کند.ایشان به لحاظ مبانی فکری خویش از حق و باطل تعبیری کاملاً درون دینی دارند و معتقد هستند که حق سرچشمه الهی دارد و منشأ حقانیت هر امری، دینی و الهی است و ملاک های آن کاملاً معین و مشخص است. و بالتبع در عرصه ی سیاست و حکومت نیز اثبات حق و عمل به آن را وظیفه اصلی حاکم می دانند. از این منظر تفکیک اخلاق از سیاست غیرممکن می شود؛ اخلاق جزئی از سیاست می گردد و سیاستی که از مدار اخلاق خارج شود، درواقع از مدار حق خارج شده است. اخلاق مداری درسیاست نتیجه ی حق مداری در اندیشه ی سیاسی است.
محمد علی ریاضی مجید بزرگمهری
مأموریت سازمان پیمان آتلانتیک شمالی «ناتو» در افغانستان توسط بسیاری به عنوان یک آزمون سیاسی و نظامی برای این سازمان تلقی می گردد. در اجلاس سران در واشنگتن در سال 1999 اعضا به دنبال ایجاد یک ناتوی جدید برآمدند که قادر باشد فراتر از اروپا برای مقابله با تهدیدات جدیدی مانند تروریسم، گسترش سلاح های هسته ای و سلاح های کشتار جمعی مقابله نماید. افغانستان اولین مأموریت «خارج از خانه» ی ناتو تلقی می شود هدف آن برقراری ثبات و بازسازی افغانستان است. وضعیت افغانستان نمایانگر افزایش خشونت ها با توجه به افزایش عملیات های نظامی طالبان، افزایش فعالیت های تروریستی و اخیراً افزایش عملیات های تهاجمی نیروهای ناتو، می باشد. از آگوست 2003، ناتو رهبری نیروهای بین المللی کمک به تأمین امنیت در افغانستان (آیساف) را بر عهده گرفت، در ابتدا مأموریت محدود به کابل می شد. امروزه آیساف فرماندهی تمامی عملیات ها بین المللی در سراسر افغانستان را بر عهده دارد و مأموریت ناتو به بیشترین پیچیدگی خود که تا بحال متعهد به انجامش بوده است رسیده است. نیروهای آیساف با موانع فراوانی روبروست: تقویت یک دولت ضعیف در کابل، استفاده از توانایی نظامی در یک کشور دور دست و بازسازی کشوری که با ویرانی های جنگ و تجارت مواد مخدر مواجه است. به عنوان نتیجه نهایی می توان بیان کرد که ناتو به اهداف مورد نظر خود در مورد افغانستان نرسیده است. فرض ما بر این است که عملیات صلح پایدار و فراهم کردن چارچوب دموکراتیک نیازمند حضور و مشارکت سازمان ها و نهادهایی که دارای ماهیت مرتبط با موضوع هستند می باشد. ناتو ذاتاً دارای یک ساختار نظامی است. برقراری پایه های مناسب برای ایجاد یک سیستم سیاسی دموکراتیک در کشوری مانند افغانستان کاری نیست که توسط یک سازمان نظامی بدست آید. کلید واژه ها: ناتو، تروریسم، آیساف، مواد مخدر، افغانستان.
وحید اسدزاده یحیی فوزی
وجه مشخصه ی دوران سلطنت رضاشاه تحولاتی است که در حوزه های مختلف اجتماعی انجام شد و از آن با عنوان مدرنیزاسیون یاد می شود.روند نوسازی یا مدرنیزاسیون و تأثیرات آن در گستره ی آگاهی از دلمشغولی های اصلی این رساله است.گرچه وجوه سخت افزارانه ی آن نیز مد نظر قرار گرفته است.در فصل نظری به پیوستگی های تغیرات میان عینیت و آگاهی اشاره شده است. در بررسی تغیرات آگاهی حوزه ی خاصی مورد نظر است و آن حوزه ی زنان و هویت جنسیتی آنهاست. پرسش اصلی که این پژوهش در جستجوی پاسخ آن است چنین است: تغییرات هویت جنسیتی زنان در دوره ی پهلوی اول دارای چه ابعاد و متأثر از چه عواملی بوده است؟ فرضیه ی اصلی این رساله از این قرار است: روند نوسازی و فرآیند دولت ـ ملت سازی در دوره ی پهلوی اول و برخی زمینه های خارجی نقش اصلی را در تغییرات هویت جنسیتی زنان در محدوده ای که عمدتأ مربوط به زنان شهری است را در این دوره ایفا کرده است. این رساله شامل سه بخش اصلی است که هر بخش فصل های مربوط را شامل شده است و در نهایت در بخش نتیجه گیری مطالب جمع بندی شده است. در بخش اول ابتدا به تعریف مفاهیم و سپس به بیان چارچوب نظری پژوهش اشاره شده است. بخش دوم بررسی و مقایسه ی هویت جنسیتی در دوره ی قاجار و پهلوی اول را شامل شده است.در بخش سوم عوامل تاثیرگذار بر تغیرات هویت جنسیتی در دوره ی رضاشاه مورد بررسی قرار گرفته است. کلید واژه: هویت جنسیتی زنان، پهلوی اول، دولت- ملت سازی
حدیثه احمدی فرهاد درویشی
چکیده سازمان های غیر دولتی با آگاهی از مشکلات روزمره و متعدد مردم می توانند پرده از بسیاری از نارسایی ها در سطح اجتماع رابردارشته و منعکس کننده خوبی از وضعیت زندگی و معیشت مردم از یکسو و نحوه عملکرد، رفتار و نیز برنامه های دستگاه های دولتی از سوی دیگر باشند. همچنین این سازمان ها زمینه را برای فعالیت اجتماعی افراد فراهم می آورند و آنان را برای شرکت در کار گروهی و پذیرفتن مسئولیت های اجتماعی آماده می سازند و از سوی دیگر با کمک به ضعیف ترین اقشار جامعه شرایط مناسب را برای ادغام و پذیرفته شدن این اقشار در اجتماع مهیا می کنند، و نیز با برخورداری از حمایت های مردمی می توانند در کنار دولت نقش آموزش دهنده را به عهده گرفته و در ارتقای سطح آگاهیهای عمومی موثر باشند. بعد از سقوط طالبان و توجه جامعه جهانی به موضوع افغانستان و حقوق بشر در آن، انبوه زیادی از سازمان های غیر دولتی (داخلی، خارجی) عرصه فعالیت خود را در زمینه های مختلف در این کشور آغازنمودند که قسمت اعظم کمک های جامعه جهانی نیز،توسط همین سازمان ها در افغانستان به مصرف رسیده است. این رساله در پی آن است که با توجه به روش کتابخانه ای واسنادی و جمع آوری اطلاعات و منابع از اینترنت و مشاهده وضعیت داخلی به بررسی این موضوع بپردازد که عملکرد سازمانهای مذکور دردهه مورد مطالعه در چه زمینه هایی بوده و میزان موفقیت ها و ناکامیهای آنها چه اندازه بوده است. یافتهای پژوهش حاکی از آن است که این سازمانها دستاوردهای قابل ملاحظه ای نظیر: پیشنهاد قانون اساسی جدید، کمک به دولت انتقالی و برنامه استراتژی انکشاف ملی و... داشتند گرچه تعدادی از آنها ازاهداف اولیه خود دور شده و به اهداف ثانویه مد نظر کشورهای کمک کننده خود، گرایش پیدا کردند.
حمید خوش آیند دولت آباد مجید بزرگمهری
ریشه های ناتو و تاریخ جنگ سرد به خوبی شناخته شده اند. ناتو محصول دوران جنگ سرد است که به منظور مقابله با اتحاد جماهیر شوروی، کمونیسم و پیمان ورشو پدید آمد. با فروپاشی جنگ سرد این تهدیدها با بحران موجودیت روبرو شد، اما تعرف نوین اعضای آن از امنیت در دهه 1990 و قرن بیست و یکم نه تنها تداوم این پیمان را باعث شد بلکه دامنه فعالیت آن را نیز توسعه داد بطوری که استراتژی گسترش آن به شرق به مرحله اجرا گذاشته شد و باعث گردید پس از فروپاشی شوروی و در دوره پس از جنگ سرد شماری از جمهوری های کمونیست سابق به عضویت ناتو در آیند. گسترش بیش از پیش ناتو به سمت شرق و حضور آن در حیات خلوت روسیه، به تقابل این سازمان با فدراسیون روسیه انجامیده، بگونه ای که روابط دو طرف در سایر عرصه های وجودی را نیز تحت الشعاع خویش قرار داده است. از طرف دیگر ناتو، در پی گسترش روابط خود با روسیه بوده است. در حالی که روسیه نیز بعد از حملات 11 سپتامبر 2001 و ورود پوتین به کرملین، بدنبال تقویت و تعمیق روابط خویش با ناتو بوده است. بعد از پیشرفت هایی که در روابط بین روسیه و ناتو در قالب شورای ناتو-روسیه بعد از حملات 11 سپتامبر 2001 تا سال 2004 دیده شد، حوزه های مناقشه میان آن ها نیز بویژه بدنبال سیاست توسعه ناتو به شرق، بصورت فزاینده ای افزایش یافته و دستاوردهای اولیه همکاری را تحت الشعاع قرار داده است. محققاً توازن موجود در روابط ناتو و روسیه از بین نرفته است اما موارد منفی آن بیشتر از موارد مثبت به چشم می خورد. شورای روابط ناتو- روسیه نیز طی سال های اخیر با مسائل پیچیده ای روبرو شده است. بنابراین در پژوهش حاضر تلاش خواهد شد تا مناسبات ناتو و روسیه در طول دو دهه اخیر یعنی از سال 1991 تا سال 2012، اعم از حوزه های همکاری و مناقشه مورد تبیین و بررسی قرار گرفته و به تحلیل مسائل موجود در روابط این دو بخصوص در رابطه با گسترش ناتو به شرق و رویکردهای گوناگون روسیه در قبال آن، پرداخت شود.
وجیهه صاحبی فرهاد درویشی
اسرائیل با وجود ساختار حکومتی جمهوری پارلمانی از جمله کشورهایی است که نقش احزاب در آن پر رنگ بوده به طوری که عمده جهت گیری های سیاسی این رژیم، متأثر از مواضع و رویکردهای احزاب صاحب قدرت این رژیم بوده است. از طرفی با بروز مناقشه ی هسته ای ایران که از سال 2002 به بعد به یکی از عمده ترین مسائل سیاست خارجی کشورمان تبدیل شد؛ مطالعه نقش احزاب حاکم در رژیم اسرائیل- که به نحو بارزی بر سیاست خارجی این رژیم تأثیر می گذارند- بر مسأله هسته ای ایران، که در صدر چالشهای امنیتی این رژیم طی یک دهه گذشته قرار گرفته است، بسیار حائز اهمیت است. در این رابطه توصیف و تحلیل رویکرد حزب لیکود به عنوان حزب صاحب قدرت این رژیم نسبت به مسأله ی هسته ای ایران، موضوع رساله ی حاضر است که طی بازه ی زمانی 2002 تا 2014 مورد بررسی قرار می گیرد.
بهرام نوازنی فرهاد درویشی
با توجه به مزایای انرژی هسته ای در جهان امروز اغلب کشورها در تلاش برای دستیابی به آن هستند. انرژی هستهای همچون شمشیر دولبه داری دو مصرف کاملاً متضاد است. از سویی موجب آبادانی و توسعه یک کشور میشود و از سوی دیگر به عنوان یک ابزار جنگی میتواند مورد استفاده واقع شود که این امر موجب نگرانیهای بین المللی نسبت به استفاده از آن شده است. در این راستا تعداد معدودی از کشورها به آن دست پیدا کرده اند که هند و پاکستان از جمله این کشورها هستند. ایران نیز که در تلاش برای دستیابی به آن است با مخالفتهای آمریکا مواجه شده است. این در حالی است که آمریکا حامی فعالیت هستهای هند و پاکستان بوده است. لذا این نوشتار در پی پاسخگویی به این سوال است که سیاست آمریکا نسبت به برنامه هسته ای هند و پاکستان و برنامه هستهای ایران چه تفاوتی وجود دارد؟ فرض اصلی این نوشتار مبتنی بر این امر است آمریکا نسبت به برنامه هستهای هند و پاکستان سیاست مماشات و همکاری و نسبت به برنامه هستهای ایران سیاست مخالفت و عناد را در پیش گرفته است. دلیل اصلی سیاست مماشات آمریکا نسبت به برنامه هستهای هند و پاکستان دو قطبی بودن نظام بینالملل و وابستگی سیاسی این دو کشور به یکی از دو ابر قدرت آمریکا و شوروی سابق بوده و دلیل اصلی سیاست مقابله آمریکا نسبت به برنامه هستهای ایران، تعارض منافع جهانی و منطقهای ایران با آمریکا از ابتدای انقلاب اسلامی تاکنون میباشد. این نوشتار مبتنی بر فرضیه پیش رفته و توانسته است آن را اثبات نماید. در نگارش این پایاننامه از روش توصیفی ـ تحلیلی استفاده شده و گردآوری دادهها بصورت کتابخانهای و از طریق جمع آوری اطلاعات از منابع مختلف شامل کتب مرتبط، پایگاه ها و بانک های اطلاعاتی و ... میباشد.
روح الله تیموری یحیی فوزی
چکیده ندارد.