نام پژوهشگر: سعید جلیلیان

فرایندهای صرفی - واجی در زبان لکی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی 1392
  سعید جلیلیان   گلناز مدرسی قوامی

پژوهش حاضر تحقیقی درباره فرایندهای صرفی – واجی در زبان لکی است. در هر زبان فرایندهایی وجود دارد که باعث تغییر صورت تکواژها در شرایط خاص صرفی و واجی می شود. در پژوهش حاضر صورت های متناوب تکواژهای تصریفی اسم و فعل و واژه بست های زبان لکی معرفی و فرایندهای تشکیل دهنده آنها معرفی شده است. تحقیق حاضر دو هدف را دنبال می کند: اول، معرفی تکواژگونه های تکواژهای دستوری وابسته در لکی و دوم، استخراج فرایندهایی که باعث ایجاد صورت های مذکور شده اند. واج شناسی زایشی مبانی نظری پژوهش را تشکیل می دهد که در آن یک صورت به عنوان صورت زیرساختی در نظر گرفته می شود و اعتقاد بر این است که دیگر صورت های متناوب روساختی از آن مشتق می شوند. منبع داده های پژوهش را پیکره صوتی پانزده ساعته ای تشکیل می دهد که نگارنده از گویشوران لک زبان شهرستان کوهدشت گردآوری کرده است. پس از گردآوری داده ها نگارنده دست به طبقه بندی و تحلیل آن زده است و به این منظور از شم زبانی خود به عنوان گویشور لکی نیز بهره گرفته است. در تحلیل داده ها، صورت های مختلف تکواژها انتخاب و بنابر قواعد واج شناسی زایشی یک صورت به عنوان صورت زیرساختی انتخاب شده است. پس از تحلیل داده ها مشخص شد که حداقل سه فرایند حذف، درج و همگونی در لکی فعال هستند که فرایند حذف بیش از سایر فرایندها دیده می شود. تحلیل ها همچنین نشان داد که واکه-ها بیشتر از همخوان ها در معرض حذف هستند و از این میان واکه های پسوندهای تصریفی و واژه-بست ها بیشتر تحت تاثیر این فرایند قرار می گیرند. گر چه پژوهش حاضر تنها سه فرایند واجی را معرفی کرده است اما به نظر می رسد که با داشتن پیکر? بزرگتر بتوان فرایندهای دیگر را نیز مشاهده کرد. علاوه بر این مطالعه این فرایندها در دیگر زبان ها و گویش های ایرانی می تواند درک بهتری از تنوع ها و تغییرات زبانی خصوصا تغییرات واجی را ارائه دهد. واژه های کلیدی: فرایندهای صرفی – واجی، وندهای تصریفی، واژه بست ها، لکی

روش و مبانی تفسیری و فقه الحدیثی علامه طباطبایی در تفسیر البیان فی الموافقه بین الحدیث و القرآن
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1393
  سعید جلیلیان   نصرت نیل ساز

اگر چه علامه طباطبائی p بیش تر با اثر گرانقدر المیزان فی تفسیر القرآن شناخته شده است، امّا ایشان قبل از آن، در دهه ی سوم حیاتشان، تفسیری بنام البیان فی الموافقه بین الحدیث و القرآن نگاشته اند. این اثر، تفسیری ترتیبی، با رویکرد روایی است و تا آیه ی 57 سوره ی یوسف را در بر می گیرد. پرداختن به این تفسیر از دو جهت حائز اهمیت است: اول این که نخستین تلاش علامه p برای ورود به تفسیر کلام خداست و نشانه نخستین تأمل های جدی علامه p در قرآن است و می توان از طریق این تفسیر به مبانی علامه p در تفسیر قرآن دست یافت، دوم این که تفسیری برگرفته از سخنان معصومین : همراه با توضیحات فقه الحدیثی علامه p است. این پایان نامه در جهت دستیابی به روش و مبانی تفسیری و فقه الحدیثی علامه طباطبایی p در تفسیر البیان، با روش کتابخانه ای، توصیفی و تحلیلی این اثر را کاویده است. این پژوهش نشان می دهد که مهم ترین مبنای صدوری که علامه p در البیان بدان پرداخته اعجاز قرآن است. در حوزه مبانی صدوری نیز به مباحثی چون حجیت ظواهر آیات، معناداری زبان قرآن و انسجام و پیوستگی آیات پرداخته اند. اما مهمترین مبانی فقه الحدیثی علامه p در این اثر اعتقاد به حجیت سنت معصومین : و عدم حجیت سنت صحابه و تابعان در تفسیر، اعتقاد به لزوم موافقت روایات با آیات، اعتقاد به عدم اختلاف اقوال تفسیری معصومین:، اعتقاد به وجود معنای مشترک در روایات اختلافی و توجه به تغییرات متن حدیث وغیره است. علامه p از روش های گوناگون مانند روش تفسیر روایی، روش تفسیر قرآن به قرآن، روش تفسیر عقلی و روش تفسیر ادبی در البیان بهره برده است. علامه p از قرآن، ادبیات عرب، قول شارحان، تاریخ، عقل و تمثیل برای فهم روایات استفاده کرده اند. ذکر چگونگی تبیین ارتباط روایات با آیات از دیگر مباحث جدی است که علامه در این اثر بدان اهتمام داشته است. علامه r به ملاک های مختلف مانند تعدد منبع، طرق مختلف، اشتراک میان فریقین و غیره در گزینش روایات توجه داشته است.سرانجام باید گفت علامه r در این تفسیر ضمن بهره گیری از روایات برای فهم آیات، در موارد بی شمار به تبیین مبانی قرآنی تفسیر ائمه پرداخته است.