نام پژوهشگر: فرح رئوفی
فرح رئوفی یدالله شکری
ارتباط از مهم ترین فعالیّت ها و دستاوردهای بشر است و در معنای ساده، انتقال پیام می باشد که خود دارای مراحل و سطوح مختلف و ابزارهای گوناگون است. به طور کلی ارتباط در دو نوع کلامی و غیرکلامی صورت می گیرد که این دو مکمل و لازم و ملزوم هم هستند. بهره گیری از ارتباط غیرکلامی همواره نزد شاعران و ادیبان بزرگ شناخته شده بوده است زیرا هریک از این ها بدون دیگری نمی تواند تأثیر لازم را داشته باشد. حکیم طوس هم که ارتباط گری تواناست و با چیره دستی در ذهن مخاطب خود نفوذ می کند، برشیوه های کلامی و غیرکلامی زمان خود آگاهی و تسلّط کامل داشته است. در این پژوهش با بهره گیری از نظریه های علوم اجتماعی و روان شناسی و با نگاهی میان رشته ای، ابتدا منظور از ارتباط، اصول ارتباطات غیرکلامی، ویژگی ها، شیوه ها، شباهت و تفاوت های آن با ارتباط کلامی بررسی شده است، سپس چگونگی استفاده فردوسی از این ابزارهای ارتباط غیرکلامی در دو داستان سیاوش و رستم و اسفندیار بیان گردیده که فردوسی با بهره گیری از آن ها در کنار ارتباط کلامی به شخصیّت پردازی قهرمانان داستان هایش پرداخته و حالت های درونی و هیجانات آنان را به تصویر کشیده است. همچنین این نکته مورد توجّه قرار گرفته است که در چه مواردی این شیوه ارتباط بیش تر و بهتر توانسته است پاسخ گوی بیان مفاهیم ذهنی فردوسی برای مخاطبانش باشد. اشاره به ابیاتی از این دو داستان تا حد زیادی بهره گیری فردوسی را از این ابزار ارتباطی در داستان پردازی روشن خواهد کرد.