نام پژوهشگر: اعجاز حیدر
اعجاز حیدر احمد عابدی
جایگاه رفیع و شخصیت والای امام(علیه السلام) در فرهنگ شیعه و نیاز همیشگی جامعه مسلمین، به خصوص جامعه ما در عصر حاضر، به الگوگیری از روش های سیاست گذاری و حکومت داری امام علی(علیه السلام) ما را بر آن داشت که به بررسی و تبیین، یکی از جنبه های زندگی اجتماعی و سیاسی ایشان بپردازیم. امام علی(علیه السلام) در دوران حیات رسول اکرم(صلی الله علیه وآله) لیاقت و شایستگی خود را برای رهبری پس از ایشان، نشان داد و بارها پیامبر(صلی الله علیه وآله) این مطلب را به مسلمانان یادآوری کرد. ولی پس از رحلت پیامبر(صلی الله علیه وآله) عده ای به مخالفت با امام علی(علیه السلام) برخاسته و جایگاهی را که برازنده او بود، تصرف کردند. پس از گذشت سال ها، هنگامی که جامعه مسلمین از الگوی جامعی که پیامبر(صلی الله علیه وآله)برای آن بنا نهاده بود، فاصله گرفته بود، مردم به امام روی آوردند و برای سپردن رهبری، به ایشان پایفشاری کردند اما این برهه از زمان پایان مخالفت ها با امام نبود، بلکه مخالفت ها با او ابعاد گسترده تر و شدت بیشتری یافت فزون خواهان و قدرت طلبانی که تاب تحمل عدل علوی را نداشتند و کوردلانی که درک و پیروی از سیاست های حکیمانه امام بر ایشان دشوار بود، به مخالفت با امام برخاستند و مشکلات و موانع فراوانی در برابر او به وجود آوردند. تبیین چگونگی رویارویی امام با این مخالفان از اهداف ما در این پژوهش است. لذا در بخش اول رساله ابتدا واژه مخالف و معاند و برخورد را تفسیر کرده و نیز اقسام مخالف را بیان کرده ایم. و در بخش پایانی گونه های برخورد امام(علیه السلام) با مخالفان به تناسب نوع مخالفت و انگیزه و آنان از میان تاریخی عصر امام علی(علیه السلام) بیرون کشیده شد و تحت عناوین مخالفان فکری و اعتقادی - مخالفان نظامی و مخالفان سیاسی مدارا - سکوت نصیحت گفتگو دسته بندی شده است. برخورد امام با مخالفان واکنش طبیعی در برابر رفتار نامناسب آنان نبود بلکه عملکرد امام در برابر مخالفان همیشه تابع مصالح اسلام و حفظ اصول آن بود و همواره مصالح شخصی خود را فدای مصالح اسلام می کرد. امام در برابر اجحاف، اهانت و رفتارهای آنان تا آن جا که اصول اسلام مورد تهدید قرار نمی گرفت شکیبایی میورزید و با آنان رفتاری مسالمت آمیز داشت سخنان آنان را می شنید و با آنان به گفتگو می نشست و با مخالفان جز به هنگام رویارویی بر اندازه، برخورد جدی نمی کرد که آن هم پس از توجیه کامل و احتجاج وافی بوده است. اصل در سیاست علوی در قبال مخالفین، مدارا و پرهیز از خشونت و پرداختن به حل منطقی اختلافات بوده است و نبرد آخرین راهی بود که به ناچار برای خارج کردن عضو بیمار درمان ناپذیری که سایر اعضای جامعه را نیز در معرض بیماری و نابودی قرار داده بود، به کار گرفته می شد. این تحقیق می تواند به تبین هر یک از مبانی نظری و روش های اصولی امام و هر یک از گونه های برخورد امام با مخالفان و تحلیل و تطبیق آن با شرایط کنونی و به کارگیری در سیاست گزاری های کلان باشد