نام پژوهشگر: احسان سیدابریشمی
هادی خسروی محمود صفارزاده
سرعت غیرمجاز یکی از عوامل اصلی بروز تصادفات در محورهای برون شهری محسوب می گردد. در کشور ایران برای مدیریت کنترل سرعت در معابر برون شهری اقداماتی در سال های گذشته انجام شده است. اجرائی شدن دوربین های کنترل سرعت یکی از آن موارد است. بررسی به عمل آمده ارزیابی مشخصی برای تعیین میزان کارائی آن ها در کشور صورت نپذیرفته است. در این مطالعه ارزیابی دوربین های کنترل سرعت نصب شده در محور های برون شهری استان سمنان حد فاصل شهر های گرمسار تا سمنان و سمنان تا دامغان مورد بررسی قرار می گیرد. جمع آوری اطلاعات از سازمان های مختلف انجام شده است. اطلاعات تصادفات از پلیس راه استان سمنان، اطلاعات حجم ترافیک از سازمان حمل و نقل و پایانه ها ی کشور و اطلاعات ویژگی های طرح هندسی و کاربری زمین به صورت میدانی جمع آوری شده است. روش مورد استفاده در این تحقیق مطالعه قبل و بعد شامل مدل های ساده، اصلاح حجم ترافیک، گروه مقایسه و بیژ است. در قسمت اول با اطلاعات کل تصادفات، ارزیابی تاثیر نصب دوربین در کاهش میزان تصادفات قطعات دارای دوربین انجام شده است. نتایج میزان کاهش کل تصادفات در قطعات دارای دوربین حداقل 0/07- و حداکثر 0/42 بدست آمده است. در قسمت دوم با استفاده از اطلاعات شدت تصادفات خسارتی، جرحی و فوتی به صورت محوری و با استفاده از مدل های ساده، اصلاح حجم ترافیک و بیژ تاثیر دوربین ها در میزان کاهش شدت تصادفات مورد ارزیابی قرار گرفته است. نتایج میزان کاهش تصادفات خسارتی 0/62 تا 0/7، تصادفات جرحی 0/42 تا 0/72 و تصادفات فوتی 0/6 تا 0/79 بعد از نصب دوربین های کنترل سرعت در محور های مختلف حاصل شده است.
حمیدرضا فوری احسان سیدابریشمی
به عنوان یکی از راهکارهای عملی برای کاهش هزینه های شلوغی ترافیک در شهرها و استفاده ی کارآتر از زیرساخت های حمل ونقل، سیاست های مدیریت تقاضای حمل ونقل مورد توجه قرار گرفته اند. یکی از سیاست های پیشنهادی در این زمینه، قیمت گذاری تراکم است. در این پژوهش، سیاست قیمت گذاری تراکم با طرح ناحیه-مبنا و با عوارض متغیر نسبت به وقت روز، به عنوان سیاست مدیریتی دفعی مورد بررسی قرار گرفت. به عنوان سیاست های تشویقی نیز بهبود ناوگان اتوبوس رانی از طریق اعمال دو سیاست کاهش زمان سفر با اتوبوس و کاهش فاصله ی ایستگاه اتوبوس تا محل کار، پیشنهاد شدند. جامعه ی مورد مطالعه، شاغلان درون محدوده ی زوج یا فرد شهر تهران هستند که امکان سفر با خودروی شخصی به محل کار در ساعات صبح برای آن ها فراهم است. در این پژوهش اثرات اصلی و همین طور اثرات اندرکنشی دوطرفه ی سیاست های مورد نظر، بر تغییر وسیله از خودروی شخصی به سایر گزینه ها، به ویژه اتوبوس بررسی شده است. ضمناً تأثیر متغیر بودن قیمت عوارض نسبت به وقت روز بر زمان عزیمت سفر پاسخ دهندگان و همین طور تأثیر سیاست های تشویقی بر مقبولیت عمومی طرح قیمت گذاری تراکم نیز مطالعه شده است. سیاست های مورد نظر در قالب پرسش نامه ای حاوی سوالات رجحان بیان شده به یک نمونه آماری شامل 231 پاسخگو ارائه شده است. نتایج پرداخت مدل انتخاب وسیله از نوع لوجیت چندگانه نشان می دهد به ازای مقادیر در نظر گرفته شده برای سیاست ها، در مجموع سیاست قیمت گذاری تراکم در بین ساعات 6:30 تا 9، بیشترین تأثیر را بر کاهش احتمال انتخاب خودروی شخصی در بین ساعات 6:30 تا 9 دارد (تا 49%). همچنین سیاست کاهش زمان سفر اتوبوس در صورتی که به صورت تک سیاست اعمال شود بیشترین تأثیر را در افزایش احتمال انتخاب اتوبوس دارد (تا 31%). علاوه بر این، سیاست قیمت گذاری تراکم در بین ساعات 6:30 الی 9 اگر بصورت همزمان با سیاست کاهش فاصله ایستگاه اتوبوس تا محل کار اعمال شود، بیشترین تأثیر را بر کاهش احتمال انتخاب خودروی شخصی در این ساعات دارد (تا 64%). نتایج مدل مقبولیت عمومی نیز نشان می دهد در مقایسه ی دو سیاست پیشنهاد شده برای بهبود ناوگان اتوبوس رانی، تأثیر سیاست کاهش زمان سفر اتوبوس بر افزایش مقبولیت عمومی (تا 16%)، بسیار بیشتر از سیاست کاهش فاصله ایستگاه تا محل کار (تا 5%) است.
فاطمه نظری احسان سیدابریشمی
یکی از مراحل مهم در برنامه ریزی حمل ونقل، پیش بینی تقاضای سفر است که به این منظور مدل های پیش بینی تقاضای سفر ساخته میشود. این مدل ها به عنوان ابزاری کاربردی در تصمیم گیری علمی برای نحوه ی توسعه ی سیستم های حمل ونقل و اطّلاع از نتایج حاصل از پیاده سازی این تصمیم ها هستند. در این راستا، با توجه به نحوه ی در نظر گرفتن و مدل سازی ارتباط تصمیم ها و انتخاب های مرتبط در هر سفر نسبت به یکدیگر، مدل های پیش بینی تقاضای سفر می تواند به صورت همزمان یا غیرهمزمان باشد. فرض این مطالعه آن است که احتمالاً رفتار تصمیم گیری مسافران بین شهری با توجه به تفاوت ویژگی های سفرهای برون شهری و درون شهری (شامل وجود گزینه های کمتر برای تصمیم گیری سفر) می تواند به صورت همزمان باشد. بنابراین، هدف این پژوهش تحلیل مدل های ناهمفزون تقاضای حمل ونقل مسافر بین شهری به صورت همزمان است. مسئله ی مشخص مورد توجه این مطالعه این است که برای نمونه ی موردی سفرهای بین شهری استان تهران، کدام یک از مراحل تصمیم گیری سفر را می توان به صورت همزمان در نظر گرفته و مدل سازی کرد. با توجّه به مرور مطالعات پیشین، رویکرد این پژوهش در پیش بینی تقاضای همزمان سفر استفاده از مدل های انتخاب گسسته است. به همین منظور، با هدف امکان سنجی مدل سازی همزمان دو یا سه انتخاب از میان مقصد، شیوه و زمان عزیمت سفر از ساختارهای لوجیت چندگانه و آشیانه ای استفاده شده است. از نتایج این مدل ها میتوان برای دسته بندی مقاصد مسافران از مبدأ شهر تهران به مقصد استان تهران و استان های هم جوار آن استفاده کرد به این ترتیب که مقاصد به دو دسته ی اصلی درون استانی و برون استانی تقسیم شدند و مدل ها نیز به همین تفکیک ساخته شدند. نتایج نشان داد که از میان تصمیم های مختلف سفر، قابلیت ساخت مدل همزمان برای دو انتخاب زمان عزیمت و شیوه ی سفر وجود دارد. مسافران استان تهران در سفرهای تفریحی و کاری خود به درون و برون استان در سطح اوّل، زمان عزیمت خود را برمی گزینند و در سطح دوم، شیوه ی سفر خود را با توجّه به زمان عزیمت انتخاب شده تعیین می کنند. آزمون های مربوط به بررسی فرض استقلال گزینه های نامرتبط نشان داد که این فرض و استفاده از مدل لوجیت چندگانه در این پژوهش نمی تواند انجام شود. بنابراین مدل لوجیت آشیانه ای برای بررسی انتخاب های همزمان افراد استفاده شده است. هم چنین معیارهای مختلف مقایسه ی مدل های انتخاب مانند ضریب خوبی برازش، آزمون مربّع کای، آزمون هازمن و آمارههای t و wald، نتایج قابل قبولی را به دست داده اند.
وحید پورطالبی احسان سیدابریشمی
قیمت گذاری تراکم یکی از سیاست های رایج مدیریت تقاضا در کلان شهرها برای کاهش تراکم وسایل نقلیه ی شخصی در معابر است. هدف از این پژوهش ارزیابی اثرات همزمان ناشی از سیاست قیمت گذاری تراکم و سیاست بهبود حمل و نقل همگانی بر نحوه ی انتخاب وسیله ی کاربران است. داده های مورد استفاده ی این مطالعه شامل دو دسته اطلاعات رجحان آشکارشده و بیان شده، از 251 پاسخ دهنده ی ناحیه ی زوج یا فرد شهر تهران جمع آوری گردیده است. داده های رجحان آشکارشده شامل اطلاعات وضعیت موجود تسهیلات حمل و نقل و داده های رجحان بیان شده، گزینه های انتخابی کاربران در برخورد با شرایط جدید سیاست ها را نشان می دهند. به دلیل فرضی بودن اطلاعات رجحان بیان شده نسبت به رجحان آشکارشده، این دو دسته اطلاعات ارزش یکسانی ندارند، از این رو در پرداخت مدل از ترکیب وزنی آن ها استفاده شده است. برای ارزیابی اثرات سیاست ها، مدل های انتخاب گسسته ی لوجیت آشیانه ای و ترکیبی مورد استفاده قرار گرفته است. نتایج نشان می دهد، مدل پرداخت شده با ترکیب داده ها، 17% اثر داده های رجحان بیان شده در توابع مطلوبیت را کاهش می دهد. همچنین سیاست کاهش زمان سفر اتوبوس نسبت به سایر سیاست های مدیریت تقاضای مورد استفاده در این پژوهش برای انتخاب حمل و نقل همگانی معنی داری بیش تری دارد، که نشان دهنده ی اهمیت زیاد این سیاست است. مقدار p2 برای مدل ترکیبی با روش تجزیه ی ضرایب تصادفی برابر 0/24 شد که نسبت به مدل های لوجیت آشیانه ای (0/18) دارای برازش بهتری است. نتایج مدل ترکیبی نشان دهنده ی وجود اختلاف سلیقه تصادفی در بین مسافران در ارتباط با هزینه ی پارکینگ و مالکیت حداقل یک خودروی خارجی به ترتیب برای مطلوبیت استفاده از مترو و خودروی شخصی بین 6:30 تا 9 صبح است. با استفاده از مدل تجزیه ی ضرایب تصادفی بخشی از اختلاف سلیقه ها، به ترتیب براساس ویژگی های تعداد وسیله ی نقلیه ی خانوار و کوتاه بودن مسافت سفر قابل توضیح هستند.
محمود رحمانی امیررضا ممدوحی
ارتباط حمل و نقل و کاربری زمین، از مفاهیم اساسی و زیربنایی در مطالعات حمل و نقل است. در نتیجه ی این ارتباط تنگاتنگ، عدم توجه کافی به اثرات متقابل سیستم حمل و نقل و کاربری زمین، باعث عدم تناسب سیاست های کنترل ترافیک، با نیازها می گردد. در چند دهه ی گذشته، مطالعات فراوانی در زمینه ی بررسی ارتباط سیستم حمل و نقل و کاربری زمین صورت پذیرفته، اما همچنان تاثیر متغیر های حمل و نقلی بر کاربری زمین به صورت مجزا و کمی مشخص نیست. معدود مدل های ارائه گردیده در این زمینه، در قالب مدل های یکپارچه (ترکیبی از مدل کاربری زمین و مدل حمل و نقلی) بوده و اثرات سیستم حمل و نقل، به صورت کلی و در قالب یک پارامتر در نظر گرفته شده اند. هدف این پژوهش، بررسی اثر سیستم حمل و نقل و سیاست های محدودیت ترافیکی بر الگوی کاربری زمین شهری، با رویکردی مبتنی بر داده های جزئی سیستم (نظیر متغیرهای مرتبط با تعداد خطوط و ایستگاه های اتوبوس و تاکسی) است. محدوده ی مورد مطالعه در این پژوهش، نواحی 560 گانه ترافیکی شهر تهران بوده و اطلاعات مورد نیاز، با استفاده از نرم افزار gis و مراجعه به بانک های اطلاعاتی سازمان های دولتی استخراج گردیده است. در این پژوهش از مدل های متداول انتخاب گسسته، نظیر لوجیت چندگانه و رتبه ای به منظور بررسی تاثیر سیستم حمل و نقل بر الگوی کاربری زمین شهر تهران استفاده گردیده است. متغیر وابسته، مرتبط با مساحت (سطح اشغال) انواع کاربری زمین و متغیرهای مستقل، مرتبط با ویژگی های سیستم حمل و نقل موجود در هر ناحیه و سایر عوامل تاثیرگذار بر کاربری زمین هستند. نتایج پرداخت مدل ها، نشان دهنده ی تاثیر متغیرهای حمل و نقلی مرتبط با سیستم اتوبوس رانی، تاکسی رانی و مینی بوس رانی، در جهت کاهش مطلوبیت سکونت و تاثیر متغیر مرتبط با سطح معابر، در جهت افزایش مطلوبیت سکونت در یک ناحیه، با افزایش در مقادیر آن ها است.
ایران خانزاد احسان سیدابریشمی
طراحی خطوط شبکه حمل¬ونقل همگانی، به¬عنوان یکی از پیچیده¬ترین مسائل در زمینه برنامه¬ریزی حمل¬ونقل، می¬تواند نقش مهمی در افزایش سهم حمل¬ونقل همگانی در سفرهای شهری و کاهش تراکم ترافیک داشته باشد. در برخی از مطالعات پیشین، روش تولید و توسعه مسیر، با انتخاب مبدأ- مقصد و تشکیل کوتاه¬ترین مسیر بین آن¬ها برای تولید مسیر و ورود گره به مسیر برای پوشش تقاضای بیشتر برای توسعه آن مورد استفاده قرار گرفته است. مطالعه جاری با اضافه کردن محدودیت¬های جدید به مسأله در نظر دارد تا روش توسعه مسیر پیشین را بهبود داده تا شرایط بهتری برای پیاده¬سازی در شبکه¬های شهری فراهم شود. در روش پیشنهادی توسعه مسیر با ورود گره¬هایی با فاصله یک کمان از گره¬های کوتاه¬ترین مسیر، بین گره¬هایی از کوتاه¬ترین مسیر با کمترین فاصله از آنها صورت می¬گیرد و برخلاف روش پیشین گره مجاور بین تمام زوج گره¬های کوتاه¬ترین مسیر وارد نمی¬شود. علاوه بر این در روش پیشنهادی فاصله بین زوج گره¬ها در مسیر به 5/1 برابر فاصله کوتاه-ترین مسیر بین زوج گره محدود شده و اشتراک کمان هر مسیر با سایر مسیرهای شبکه نیز به 4 کمان محدود می¬شود. روش حل پیشنهادی در محیط نرم¬افزار متلب نوشته شده و برای شبکه نمونه سوفالز پیاده ¬سازی شده است. نتایج پیاده¬سازی نشان¬دهنده¬ی کاهش 72 درصدی تعداد مسیرها در شبکه سوفالز با اضافه¬ شدن شرطی برای کمینه¬سازی مقدار زمان سفر برای مسیرهای شبکه است. همچنین نتایج تحلیل حساسیت نشان می¬دهند که روش حل پیشنهادی برای پوشش تقاضای 30 درصد، تعداد مسیرهای شبکه را 70 درصد کاهش می¬دهد. همچنین برای همین مقدار پوشش تقاضا، میزان هم¬پوشانی در روش پیشنهادی تا یک سوم کاهش پیدا می-کند.
محمد تمنایی محمود صفارزاده
مسئله زمانبندی مجدد حرکت قطارها به عنوان یکی از مهمترین مسائل در برنامه¬ریزی صنعت حمل ونقل ریلی مطرح می¬باشد. در رساله حاضر، دو رویکرد زمانبندی مجدد حرکت قطارها در محورهای دو خطه ریلی پیشنهاد می شود. رویکرد اول تحت عنوان «رویکرد تحدید» با هدف جلوگیری از انتشار تأخیرات ناشی از وقوع حادثه و برای تضمین احیای کامل برنامه زمانبندی اولیه در زمانی مشخص ارائه می گردد. در این رویکرد سه استراتژی لغو، تأخیر و تغییر ترتیب قطارها به طور همزمان استفاده می شود. جهت یافتن جواب بهینه متناظر با این رویکرد، یک مدل برنامه¬ریزی ریاضی و نیز یک روش حل دقیق موسوم به روش سه فازی، با هدف کمینه¬سازی مجموع هزینه لغو و انحراف قطارها ارائه می شوند. روش سه فازی مبتنی بر الگوریتم شاخه وکران می باشد. همچنین روش حل فرا ابتکاری مبتنی بر الگوریتم تبرید شبیه سازی شده و نیز روش¬های حل ابتکاری جهت یافتن جواب نزدیک به بهینه برای مسائل با ابعاد بزرگ ارائه می¬گردند. رویکرد دوم ارائه¬شده در این پژوهش تحت عنوان «رویکرد عملکرد دوگانه» با هدف استفاده حداکثری از ظرفیت در هنگام بروز حادثه در یکی از جهات حرکتی مطرح می شود. امتیاز این رویکرد، فراهم نمودن امکان عبور قطارها در هر دو جهت در زمان مسدودی خط است. جهت حل مسئله متناظر با این رویکرد، یک مدل برنامه¬ریزی ریاضی، یک روش حل مبتنی بر الگوریتم شاخه وکران و نیز روش¬های حل تقریبی جهت کاهش زمان حل ارائه می شوند. عملکرد هریک از مدل¬های ریاضی و روش¬های حل پیشنهادی جهت دو رویکرد مذکور، از طریق حل سناریوهای مختلف زمانبندی مجدد قطارها در محورهای ریلی دوخطه بافق-سیرجان و تهران-مشهد، مورد بررسی قرار می گیرند. نتایج حل سناریوها بیانگر توانایی روش-های حل پیشنهادی در کاهش هزینه زمانبندی مجدد و نیز کاهش زمان حل مسائل مختلف است. برای برخی از سناریوها با استفاده از رویکرد تحدید، نرم¬افزار cplex قادر به یافتن جواب بهینه پس از گذشت زمان حل 2 ساعت نیست؛ در حالی که روش سه فازی، جواب بهینه آن¬ها را در کسری از ثانیه به دست می آورد. با استفاده از الگوریتم تبرید شبیه¬سازی شده، زمان حل مسائل مختلف به طور متوسط 355 برابر نسبت به cplex کاهش نشان می دهد، در حالی که جواب های حاصله فقط 6.2 % خطا نسبت به جواب بهینه دارند. همچنین نتایج حاصل از بکارگیری رویکرد عملکرد دوگانه نشان¬دهنده 7% تا 24% بهبود مجموع وزنی زمان سفر قطارها می باشند.