نام پژوهشگر: محمد مهدی اخوی یان
مینا عسکری روکرد محمد مهدی اخوی یان
پته نوعی سوزن¬دوزی بر پارچه¬ای می¬باشد که از پشم بافته شده و بر روی آن تصاویری نقش می¬گردد که از سابقه¬ای تاریخی برخوردار است. این پژوهش در پی مطالعه مردم¬نگاری عناصر نقش شده بر پته¬های استان کرمان می¬باشد. این مطالعات از منظر نماد شناسی در زمره مردم¬نگاری تبیین شده و از جهت هدف بنیادی و از نظر روش توصیفی تحلیلی می¬باشد. اطلاعات ضروری در تحقیق، به شیوه کتابخانه¬ای و میدانی گرآوردی گردیده است. جامعه آماری این پژوهش 120 نفر از افراد فعال در زمینه پته¬دوزی می¬باشد که بعد از انجام مصاحبه و توزیع پرسشنامه میان افراد مذکور، اطلاعات مورد نیاز توسط نرم¬افزار spss استخراج و مورد تحلیل قرار می¬گیرد. نتایج حاصل شده نشان می¬دهد که اگرچه همواره نقوش موجود در پته¬ها، نشان از خلاقیت، تدبر و زیباگرایی خالقان آن¬ها دارد که از طریق برداشت انتزاعی از طبیعت و محیط پیرامون، سعی در بیان مفهومی به صورت نمادین داشته و تنها جنبه تزئینی و زیبایی نداشته¬اند، اما نتیجه بررسی¬های میدانی نشان می¬دهد که اکثر افراد معاصر فعال در هنر پته¬دوزی این نقوش را برگرفته از طبیعت پیرامون و زیبایی آن دانسته و کمتر معانی اعتقادی را در شکل¬گیری آن¬ها موثر می¬دانند.
یاسمن نیک پور محمد مهدی اخوی یان
مناره های ایرانی در طول تاریخ کارکردهای مختلفی داشته و از دوران پیش از اسلام تا به امروزه چه به صورت بنایی مستقل و چه در کنار دیگر بناها، در شکل ها و اندازه های گوناگون به کار رفته اند. در این پژوهش قصد داشتیم به مطالعه ی علت تغییر کارکرد مناره ها بپردازیم. به این منظور بازه ی زمانی صدر اسلام تا زمان حال را در نظر گرفتیم و با تقسیم کردن آن به شش دوره، با کمک مطالعه ی تطبیقی و انتخاب گزینشی سه نمونه موردی از هر دوره، کارکرد مناره ها را بررسی کردیم. پژوهش پیش رو تحقیقی کیفی و از نظر ماهیت و روش، توصیفی است. عمده مطالب به دست آمده از طریق کتابخانه ای و تنها بخش کوچکی از یافته ها که مربوط به کارکرد مناره های معاصر بوده، از طریق میدانی جمع آوری شده است. پس از جمع آوری اطلاعات و مطالعه ی انواع کارکردهای نمونه ها، با مد نظر قرار دادن ویژگی استمرار در معماری ایرانی و مفهوم کارکرد، به نتیجهگیری پرداختیم. مطالعات انجام شده نشان می دهد که اگر مناره را به عنوان جزئی از یک کل، یعنی معماری ایرانی در نظر بگیریم، آن گاه می توان گفت که در سطحی دیگر، معماری خود به عنوان یکی از دستاوردهای فرهنگی جامعه و برای آن به عنوان یک جزء به حساب می آید. از آن جا که در مفهوم کارکرد، بین جزء و کل رابطه وجود دارد و وظیفه ی اجزاء رفع نیازهای کل و حفظ حیات آن است، مناره ها هم به عنوان جزئی از معماری، با جامعه در ارتباط اند و کارکردشان، رفع نیازهای جامعه است. بنابراین می توان گفت که در دوران مختلف، با به وجود آمدن شرایط و نیازهای مختلفی مثل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و مذهبی در جامعه، کارکرد مناره ها تغییر پیدا کرده است.
بهار اربابی محمد مهدی اخوی یان
پژوهش حاضر به بررسی رابطه ی میان تصویر ارائه شده از زنان در آثار نقاشی دهه ی هشتاد شمسی و زنان در جامعه ی معاصر ایران خواهم می پردازد. بسیاری از آثار هنری همان طور که در طول تاریخ هنر مشخص است، بازتابی از بستر اجتماعی و فرهنگی ِ جامعه ای است که در آن شکل گرفته اند. در دوران معاصر، با توجه به فرآیند جهانی شدن و توجه به فرهنگ های محلی، هنر معاصر ایران مورد توجه جامعه ی جهانی قرار گرفته است و هنرمندان نیز تحت تأثیر هژمونی و فرآیند جهانی سازی و هم سنت ها و مسائل داخلی (که خود از تبعات جهانی شدن است)، قرار گرفته اند. لذا در خصوص مسائل مربوط به زنان، اهمیت تصویر ارائه شده در قالب آثار هنری نقاشی به مخاطبان، آن هم در ابعاد جهانی، بیش از پیش اهمیت می یابد. پژوهش حاضر از لحاظ هدف بنیادی و از نظر روش توصیفی – تحلیلی می باشد. همچنین در این پژوهش، به صورت ترکیبی از چهار چوب نظریِ جهانی شدن و رویکرد بازتاب، در جهت تحلیل مطالب و آثار هنری استفاده می شود. بر اساس تحلیل یافته های تحقیق، این گونه نتیجه گیری می شود که هنر نقاشی ایران در دهه ی هشتاد با تمام مسائلی که در فضای هنری این دهه وجود داشته است، از جمله مسائل مربوط به بازار هنر و مدسازی، بیان کننده ی بخشی از مسائل مربوط به زنان جامعه ی ایران بوده است و هنرمندان از رویکردهای مختلفی برای بیان واقعیات پیش روی زنان در جامعه استفاده کرده اند و در موارد زیادی هم به نقد جایگاه و مسائل زنان در جامعه ی ایران پرداخته اند.