نام پژوهشگر: عیسی اسفندیار پور
مهدیه نیک روش علیرضا کریمی
فعالیت های صنعتی باعث آلودگی و تجمع فلزات سنگین در خاک می شوند. هدف از این مطالعه، ارزیابی نقش عوامل انسان زاد (آنتروپوژنیک) و زمین زاد (لیتوژنیک) در میزان آلودگی شهرک صنعتی سمنان و اراضی اطراف آن توسط عناصر سنگین سرب، روی، مس، نیکل، کروم و کادمیوم بود. ابتدا منطقه مورد مطالعه بر اساس شکل اراضی و مواد مادری، به هفت واحد ژئومورفیک تقسیم شد. سپس، 93 نمونه مرکب خاک سطحی از عمق صفر تا 10 سانتی متری در منطقه ای به وسعت 117 کیلومتر مربع جمع آوری گردید و غلظت عناصر گفته شده در عصاره تیزاب سلطانی، توسط دستگاه جذب اتمی اندازه گیری شد. برای ارزیابی وضعیت عناصر سنگین از تجزیه و تحلیل های آماری ساده، مکانی و چند متغیره استفاده شد. همچنین، شاخص های غنی سازی، زمینانباشت، ضریب آلودگی و ضریب بار آلودگی تعیین شد. بیشترین مقدار سرب، روی و کادمیوم به ترتیب با مقادیر 2/511، 2/247 و 8/2 میلی گرم بر کیلوگرم مربوط به محدوده شهرک صنعتی بود. مقدار مس نیز در شهرک صنعتی با میانگین 9/23 میلی گرم بر کیلوگرم نسبت به واحد ژئومورفیکی که در آن قرار داشت اندکی بیشتر بود. مقدار نیکل و کروم به ترتیب دارای میانگین 20 و 7/9 میلی گرم بر کیلوگرم بود و تغییرات آن ها در کل منطقه کم بود. نقشه های پیوسته پراکنش مکانی سرب، روی، کادمیوم و مس مشابه یکدیگر بودند و مقدار این عناصر به تدریج از سمت غرب به شرق منطقه افزایش داشت که هماهنگ با جهت بادهای غالب منطقه است. ولی پراکنش مکانی نیکل و کروم الگوی خاصی نداشت. بر اساس نتایج تجزیه مولفه های اصلی، مولفه اول با بیشترین مقادیر برای سرب، روی، کادمیوم و مس به عنوان مولفه انسان زاد و مولفه دوم با بیشترین مقادیر برای نیکل و کروم به عنوان مولفه زمین زاد معرفی شدند. از تجزیه و تحلیل خوشه ای نیز گروه بندی مشابهی به دست آمد. مقدار عددی شاخص های آلودگی نیز در واحد شهرک صنعتی و واحدهایی که در جهت باد قرار داشتند، بیشتر بود. بر اساس تغییرات مکانی عناصر سنگین نسبت به شهرک صنعتی و جهت وزش باد منطقه و نتایج تجزیه و تحلیل چندمتغیره می توان گفت که در منطقه مورد مطالعه سرب، روی، مس و کادمیوم منشأ انسان زاد و نیکل و کروم منشأ زمین زاد دارند.
مرجان مهدوی فیروز آبادی عیسی اسفندیار پور
ارزیابی تناسب اراضی به عنوان بخشی از سامانه ی کشاورزی پایدار، بهره برداری از اراضی را به جهتی سوق می دهد که ضمن تأمین بیش ترین درآمد، کیفیت اراضی نیز در حد مطلوب باقی بماند. هدف اصلی پژوهش حاضر، تعیین عمق بهینه ی خاک به منظور ارزیابی تناسب کمّی اراضی برای گندم با استفاده از نظریه ی مجموعه های فازی و مقایسه ی دو شیوه ی مختلف فازی سازی کلاس های تناسب اراضی در منطقه ی شاهدیه ی یزد است.