نام پژوهشگر: عادل آزاد دل

مقایسه و تطبیق کاربست سنت در شعر امل دنقل و مهدی اخوان ثالث
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه محقق اردبیلی - دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی 1393
  فاطمه رفیعی   شهریار گیتی

هر شاعر با توجه به شرایط محیطش، شعر می سراید و جامعه ی خود را به تصویر می کشد، همان طور که اشعار شاعران جاهلی در توصیف بادیه، شتر و ...بود، شاعران معاصر اوضاع سیاسی و اجتماعی جامعه شان را ترسیم می کنند. شاعر سنت پرداز با توجه به این که فرهنگ و دانش عمیقی دارد؛ برای بیان افکار و دیدگاه های خود در تاریخ قدیم و جدید، نمادهای میراثی را جست وجو می کند که افکار این انتخاب باید با موقعیت کنونی جامعه هماهنگ باشد و چنانچه بخواهد آن را معکوس بیان کند باید به گونه ای آن را به کار برد که خواننده به خوبی متوجه تضاد آن با اصل نماد شود. سنت، گرچه در شعر امری ناگزیر می نماید، گویی در شعر معاصر، به خصوص در شعر شاعرانی که دارای نگرش های فلسفی –اجتماعی و یا فکری –فرهنگی خاصی هستند، نمود بیشتری دارد. امل دنقل و مهدی اخوان ثالث هر دو از شاعران بنام و متبحر ادبیات معاصر عربی و فارسی بودند؛ علاوه بر آن که بسیار پایبند و متعهد به استخدام عناصر سنت در شعرشان بودند، اشعارشان و عناصر برخاسته از آن را که متاثر از شرایط سیاسی و اجتماعی محیطشان بوده، در خدمت سرزمین و هویت ملیشان قرار داده اند، به تعبیری، شعرشان تفسیر رویدادهای سیاسی و اجتماعی جامعه شان بود. آن دو هرگز به اوضاع وطنشان بی تفاوت نبودند و شعرشان را با تمام وجود در راه احقاق عظمت وطن و آگاه سازی مردمشان به کار برده اند. این پژوهش بر آن است ضمن ارائه ی تعریف از مفهوم ادبیات تطبیقی، سنت و انواع آن، بارزترین نمونه های میراثی را در اشعار این دو شاعر مورد بررسی قرار دهد. میراث های به کار رفته در اشعار این دوشاعر عبارتند از: میراث دینی،میراث قومی- ملی و میراث تاریخی –اسطوری. لذا رویکرد این پژوهش، تحلیل و نقد این میراث ها در اشعار امل دنقل و مهدی اخوان ثالث است. در این گفتار، به کاوش همانندی های بین اشعار این دو شاعر با محوریت میراث ملی، دینی و اسطوری پرداخته شده است. این تحقیق، بر آن است چرایی کاربست سنت را در اشعار این دو شاعر دریابد. برای پاسخ به این سوالات، نخست تمام کتاب ها و مقاله هایی را که درباره شعر این دوشاعر است و امکان دسترسی به آن ها وجود داشته را مطالعه کرده سپس اشعار این دوشاعر که عناصر سنت در آن به کار رفته را بر اساس شیوه ی تحلیل محتوایی بررسی نموده ایم و با استفاده از نتایج این تحلیل، بررسی داده های متن، به ابعاد گوناگون سوال های طرح شده پاسخ داده شده است. نتیجه ی حاصله از پژوهش، نشان از آن دارد که وجود انگیزه های مشترک در حوزه ی دو زبان، و برخورداری از اوضاع اجتماعی و سیاسی تقریبا مشابه، دنقل و اخوان را به استخدام عناصر سنت، متمایل ساخته تا به وسیله ی آن درد وطن را فریاد بزنند.

بررسی و تطبیق عناصر داستانی رمان های اللص و الکلاب اثر نجیب محفوظ با بار دیگر شهری که دوست می داشتم اثر نادر ابراهیمی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه محقق اردبیلی - دانشکده ادبیات، زبانهای خارجی و تاریخ 1393
  نرگس معصومی   عادل آزاد دل

رمان یکی از انواع ادبی جدید است که در اوایل قرن بیستم، به عنوان یک فن مستقل، جایگاه خود را در ادبیات عربی و فارسی محکم کرد. این گونه ی ادبی در بیان مسائل مربوط به زندگی انسان معاصر از توان بالایی برخوردار است و توجه بسیاری از نویسندگان خوش ذوق را به خود جلب کرده است. یکی از این نویسندگان معاصر عرب "نجیب محفوظ" است که علاوه بر داستان کوتاه در زمینه ی رمان نیز آثار ارزشمندی را به تحریر در آورده است. "نادر ابراهیمی" نیز توانسته در زمینه ی رمان های فارسی آثار زیبایی خلق کند. در این پژوهش سعی شده تا عناصر داستانی دو رمان "اللص و الکلاب" اثر "نجیب محفوظ" و "بار دیگر شهری که دوست می داشتم" اثر "نادر ابراهیمی" مورد بررسی و تطبیق قرار گیرد. برای تحقق این هدف پس از نگاه گذرا بر زندگی و آثار این نویسندگان اقدام به تعریف و بیان مفاهیم عناصر داستانی نموده و آن گاه به بررسی و تطبیق عناصر داستانی در این دو رمان پرداخته شده است. هدف این پژوهش ضمن معرفی برجستگی های هر دو اثر از منظر به کارگیری عناصر داستان در جهت خلق رمان، وجوه اشتراک و افتراق دو رمان را در به کارگیری عناصر داستانی تبیین نموده و چگونگی پرورش عناصر داستانی را در هر دو رمان مورد بررسی قرار می دهد.

ترجمه و نقد فصل چهارم کتاب بیت الحکمه فی عصر العباسیین
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه محقق اردبیلی - دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی 1393
  احمد تنهایی   عادل آزاد دل

بیت الحکمه به عنوان بنیادی علمی و دانشگاه اسلامی که مامون خلیفه عباسی بنیانگذار و مشوق اصلی آن می باشد .توانست در جریان نهضت ترجمه با بازگردانی کتب و آثار مختلف یونانی، ایرانی و هندی به زبان عربی در پیشرفت علوم مختلف همچون فلسفه، ستاره شناسی، ریاضیات، پزشکی و شیمی نقش به سزایی داشته باشد. بدون شک پیشرفت علوم مختلف نتیجه تلاش و کوشش خستگی ناپذیر کسانی بود که د ر بیت الحکمه فعالیت می کردند. که در این زمینه نقش دانشمندان و مترجمین ایرانی شاغل در بیت الحکمه همچون: عبدالله ابن مقفع مترجم آثار پهلوی به عربی، سلم نخستین ایرانی صاحب بیت الحکمه،سهل بن هارون از مردم میشان خوزستان، یوحنا بن ماسویه مترجم کتاب های یونانی به عربی، خاندان نوبخت وپسران بنی موسی شاکر خراسانی و ده ها شخصیت دیگر ایرانی چشم گیر و تاثیر گزار بوده است. این پژوهش با ترجمه فصل چهارم کتاب بیت الحکمه فی عصر العباسیین در صدد است، به معرفی کامل بیت الحکمه و جنبش های علمی موجود در آن بپردازد و با توجه به موضوع کتاب ترجمه با رویکرد ارتباطی و معنایی اتخاذ گردیده است

تحلیل فرمالیستی دیوان أباریق مهشمّه عبدالوهاب بیاتی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه محقق اردبیلی - دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی 1394
  جعفر طهماسبی آقبلاغی   عادل آزاد دل

چکیده: نقد ادبی در قرن بیستم، که عنوان نقد نو را به خود اختصاص داده است، بر خلاف نقدهای گذشته که تحت تأثیر ملاحظات اخلاقی، تاریخی یا زندگی نامه ای نگرشی فرامتنی داشتند، به خود متن معطوف می باشد. پیروان نقد نو در نقد شعر، طرفدار بررسی دقیق متن شعر فارغ از عواملی چون طرز تفکر و شخصیت شاعر یا منابع اثر آرا و عقاید اجتماعی و سیاسی و مسائلی که خارج از حوزه موجودیت آن اثر قرار دارند، می باشد. یکی از انواع رویکردهای نقد ادبی قرن بیستم، نظریه فرمالیستی است که در آستانه ی دهه 1920، در شوروی سابق شکوفا شد. رهبران این نوع نظریه ویکتور شکلوفسکی و رومن یاکوبسن بودند. صورتگرایان در درجه ی اول ادبیات را به منزله ی وجه خاصی از زبان می نگریستند و اختلافی بنیادین بین کاربرد ادبی (شاعران) زبان و کاربرد معمولی آن قائل بودند. مطرح شدن مباحثی مانند آشنایی زدایی و برجسته سازی از سوی فرمالیست ها، تحول بزرگی در نقد ادبی قرن بیستم پدید آورد. هدف این پایان نامه، بررسی دیوان أباریق مُهشمّه یِ بیاتی از منظر شیوه های اصلی آشنایی زدایی و برجسته سازی که هنجارگریزی و قاعده افزایی نام دارند، می باشد. بیاتی به عنوان شاعر نوگرا و نواندیش، در دیوان أباریق مهشمّه، که محتوای بیشتر قصاید آن مبارزه و پایداری در برابر زورگویان می باشد، بسیار فراتر از هنجارهای زمان پیش رفته و با دقت و ظرافت فراوان، به ساخت منظومه ای بی بدیل دست زده است. بدین ترتیب، آشنایی با شگردهای به کار رفته توسط بیاتی، در جهت برجسته سازی ادبی اشعار دیوان أباریق مهشمّه، ما را به شناخت راز محبوبیت و شهرت این شاعر والامقام رهنمون می کند . بیاتی با استفاده از انواع هنجارگریزی از جمله واژگانی، نحوی، سبکی، زمانی، معنایی و ... که البته بسامد وقوع هنجارگریزی معنایی و آوایی نسبت به انواع دیگر هنجارگریزی بیشتر است، دست به آشنایی زدایی زده است. همچنین با استفاده از قاعده افزایی در سه سطح توازن آوایی، واژگانی و نحوی، در کنار هنجار گریزی که بسامد بالایی نسبت به قاعده افزایی در شعر بیاتی دارد، شعر خود را برای خوانندگان زیبا جلوه داده و توجه آنها را جلب نموده است.