نام پژوهشگر: کبری حیدری سورشجانی

بررسی معناشناختی واژگان متفرد در نهج البلاغه
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه لرستان - دانشکده علوم انسانی 1393
  کبری حیدری سورشجانی   حسین چراغی وش

چکیده در متن نهج البلاغه واژگانی وجود دارد که تنها یک¬بار به کار رفته است، از این¬رو می¬توان آن¬ها را متفرد نامید، برخی از این واژگان در حوزه¬ی معنایی خود مترادف دارند، ولی هیچ یک از این واژگان مترادف نمی-تواند در محور همنشینی کلام جایگزین واژه¬ی متفرد شود، چرا که واژگان متفرد در عین اشتراکات معنایی گاه در بافت کلام بار معنایی و مفهومی گسترده¬تر دارند، که سایر واژگان همان حوزه معنایی این ویژگی را ندارند، و گاه استفاده از آرایه¬های ادبی که از میان آن¬ها سجع، استعاره و کنایه بیشترین کاربرد را دارد، باعث تمایز واژه¬ی متفرد و به ¬کار رفتن آن در بافت کلام حضرت شده است، در این پژوهش درصدد هستیم با استخراج واژگان متفرد که برجستگی بیشتری دربافت جمله، چه از نظر معنا و مفهوم و چه از نظر جنبه¬ی ادبی دارند، به بررسی معانی آن¬ها با توجه به کتب لغت و شروح موجود، و مقایسه¬¬ی هر یک از این واژگان با واژگان مترادف هم حوزه اش بپردازیم، و با توجه به معانی بدست آمده، تفاوت و فروق معنایی واژگان متفرد با سایر مترادفات در حوزه معنایی خاصش را ذکر کنیم و از این رهگذر به علت استفاده¬ی این واژگان متفرد در بافت کلامی مخصوص خود، وگستره¬ی مفهومی خاص و منحصر به فرد هر واژه و ابعاد زیبایی شناختی کلام حضرت دست ¬یابیم. همچنین در این پژوهشآشکار شد واژگان متفرد، نسبت به واژگان مترادف هم حوزه¬، دارای بار معنایی و مفهومی خاص و متمایزی بودند، که آنها را با سیاق و بافت کلامی خودشان در بالاترین حد هماهنگی قرار می داد. در دستیابی به این اهداف از روش توصیفی تحلیلی بهره برده¬ایم. واژگان کلیدی : نهج البلاغه، معناشناسی، روابط معنایی، بافت کلام ، واژگان متفرد، ترادف.