نام پژوهشگر: محمد موسی پور
محمد موسی پور علی حیدری
چکیده: شهرت بی چون و چرای فردوسی و شاهنامه، به ویژه داستان رستم و سهراب، در خارج از مرزهای ایران باعث گردیده بسیاری از ادیبان و نقادن اروپایی داستان¬های شاهنامه را به زبان¬های مختلف اروپایی ترجمه کنند. از جمله این شاعران و نقادان ماثیو آرنولد(matthew arnold) شاعر انگلیسی زبان است که با بهره گیری از منابع مختلف، داستان رستم و سهراب را به نظم درآورده است، آرنولد اصل داستان و پیام کلی آن را حفظ کرده ولی در بیان جزئیات و انتخاب صحنه¬های مختلف، راهی مستقل در پیش گرفته است. با توجه به این اختلاف، به نظر می¬رسد که آرنولد قصد اقتباس آزاد و بازنویسی اصل فارسی داستان را داشته است. داستان رستم و سهراب اثر فردوسی، یکی از بهترین نمونه¬های داستان¬های حماسی غم¬انگیز است که می¬توان آن را جزو چند تراژدی تأثیرگزار و جذاب جهان محسوب کرد.ماثیوآرنولدشاعر ومنتقدادبیانگلیسیزباندرقرننوزذهماستکهبه خاطرعشقیکهبهادبیاتمشرقزمینداشت، با بازسرایی این داستان زیبا و دلکش،خدمتبزرگیدرشناساندنادبفارسیبهانگلیسیزبانهاکردهاست. در این پایان نامه پس از بیان مقدمات و تعاریف و کلیات مرتبط با موضوع حماسه و تراژدی که در فصل اول جای دارند، در فصل دوم معرفی اجمالی هر دو اثر صورت گرفته و خلاصه¬ای از داستان رستم و سهراب فردوسی و متن کامل داستان « سهراب و رستم» ماثیو آرنولد و انگیزه و منابع شاعر انگلیسی در ترجمه و بازسرایی این داستان بیان شده است. در فصل سوم به تحلیل پاره¬ای از مباحث مربوط به حماسه و عناصر داستان موجود در هردو اثر پرداخته شده است. فصل چهارم به بیان شباهت¬های دو اثر مورد بحث اختصاص داده شده و در فصل پنجم نیز تفاوت¬های این دو اثر مورد بررسی قرار گرفته است، که فصل چهارم و پنجم بحث اصلی پایان نامه را شامل می¬شوند و در نهایت فصل ششم مربوط به نتیجه¬گیری بین این دو اثر است. پس از بررسی وتحلیل دو اثر این نتیجه به دست آمد که، با وجود این که موضوع و مضمون اصلی داستان که همان فرزندکشی است در دو اثر یکی است و ماثیو آرنولد اثر خود را از داستان رستم و سهراب فردوسی اقتباس کرده است ولی تفاوت این دو اثر در مقایسه با اشتراکات آنها بسیاربیشتر است؛ یعنی بیشترین تفاوت و کم¬ترین تشابهدر ساختار و نوع روایت در دو اثر دیده می¬شود.به طور کلی، سهراب و رستم ماثیو آرنولد به هیچ وجه ترجمه یا بازگردان رستم و سهراب شاهنامه نیست؛ تنها می¬توان گفت که شاعر انگلیسی هسته¬ی اصلی داستان و اسامی را از فرهنگ و ادبیات ایران گرفته و آن را به سبک و شیوه¬ی اروپاییان و مطابق با فرهنگ و تمدن آن سرزمین، پرورش داده وبهآنرنگوبویاروپاییوغربیدادهاست. هرچند این نظر قابل تعمیم به تمامی اجزای داستان نیست بلکه مقصود این است که شاعر در شناساندن ادبیات و فرهنگ ایرانی چندان موفق نبوده است.