نام پژوهشگر: مرضیه عبدی
مرضیه عبدی محمدهادی مفتح
یکی از کهنترین و در عین حال جدیترین مسایل فلسفه سیاسی، بیان رابطه اخلاق با سیاست است. مسئله نسبت اخلاق با سیاست، به دوره خاص یا تمدن معینی منحصر نبوده و در همه تمدنها کسانی به این مسئله پرداخته و کوشیدهاند درباره امکان سازگاری یا ناسازگاری آن دو موضعی را اتخاذ کنند. یکی از کسانی که در این زمینه نظریاتی ارائه داده، ماکیاولی می¬باشد. ماکیاولی علاوه بر توصیه¬های گوناگون برای حفظ قدرت، استفاده از ابزارها و لوازمی را نیز برای این امر ضروری می¬داند و شهریار را به رعایت این مسائل سفارش می¬کند. در دین مبین اسلام نیز آیات و روایات فراوانی در این باب بیان شده است. موضوع مطمح نظر در این پایان¬نامه، رابطه اخلاق و سیاست براساس آراء ماکیاولی و نقد آن براساس منابع اسلام است. روش به کار رفته در این تحقیق، تحلیلی می¬باشد. هدف در این تحقیق، مقایسه¬ای اجمالی بین آراء ماکیاولی و دین مبین اسلام درباره رابطه اخلاق و سیاست می¬باشد تا بتوانیم دیدگاه¬های غیراخلاقی ماکیاولی را در ضمن تطبیق با اسلام به بوته نقد بگذاریم. چنان¬که مهم-ترین نتیجه¬ای که در پایان این پژوهش به دست می¬آید این است که هرچند ماکیاولی به طور کامل مسائل اخلاقی را نادیده نمی¬گیرد ولی در عین حال به شهریار توصیه می-کند برای حفظ قدرت در مواقع مورد نیاز می¬تواند قواعد اخلاقی را نیز زیر پا بگذارد، در حالی که اسلام پایبندی به اصول اخلاقی را در هر شرایطی ضروری می¬داند.