نام پژوهشگر: ابوالفضل پورصدوقی
ابوالفضل پورصدوقی اصغر دادخواه
مقدمه: کودکان مبتلا به فلج مغزی به دلیل نشانه¬های روانی– جسمانی متعدد و شکست در پذیرش واقعیت¬ها از اختلالات خلقی منفی، اضطراب و استرس رنج می¬برند که این تأثیری منفی بر کیفیت زندگی آن¬ها خواهد داشت. از این رو پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی توان¬بخشی روانی (دوساهو) بر ارتقای کیفیت زندگی کودکان 4 تا 12 سال فلج مغزی انجام شده است. مطالعه حاضر با هدف بررسی اثربخشی روش توانبخشی روانی (دوساهو) بر کیفیت زندگی کودکان فلج مغزی 4 تا 12 سال با فلج مغزی انجام شد. روش بررسی: پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون– پس آزمون و پی¬گیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری تحقیق را کلیه کودکان مبتلا به فلج مغزی شهر یزد تشکیل می¬دادند که با استفاده از روش نمونه¬گیری در دسترس تعداد 30 بیمار پسر در قالب دو گروه آزمایش و کنترل انتخاب شدند. قبل از آغاز دوره درمان، والدین کودکان مبتلا به تکمیل پرسشنامه کیفیت زندگی مبادرت نمودند و در پایان دوره درمان در مرحله پس آزمون و پی¬گیری نیز این ارزیابی مجددا صورت گرفت. مدت دوره درمان در گروه آزمایش 12 جلسه بود که به صورت هر هفته 3 جلسه انجام شد و مرحله پی¬گیری 50 روز بعد از پس آزمون صورت گرفت. داده¬های حاصل از پرسشنامه با استفاده از نرم افزار spss-19 و آزمون¬های توصیفی(میانگین و انحراف استاندارد) و استنباطی(تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر) تجزیه و تحلیل گردید. یافته¬ها: یافته¬های حاصل از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد آرام¬سازی روانی حرکتی به شیوه دوسا باعث ارتقاء کیفیت زندگی کودکان مبتلا به فلج مغزی 4 تا 12 سال شد(001/0p=≤). نتیجه¬گیری: از آن¬جایی¬که شیوع بیماری فلج مغزی رو به افزایش است و منجر به بروز علائم وسیعی می¬شود، بیماران مبتلا به آن ممکن است در آینده نیاز بیشتری به توانبخشی داشته باشند، روش دوساهو به عنوان روش توانبخشی روانی، درمان موثری بر ارتقای کیفیت زندگی این بیماران می¬باشد. واژه های کلیدی: فلج مغزی، کیفیت زندگی، توانبخشی روانی (دوساهو)