نام پژوهشگر: محمدتقی تقی زاده
نسرین پیکی نژاد محمدتقی تقی زاده
پساب اغلب واحدهای رنگرزی و نساجی حاوی مقادیر قابل توجهی از ترکیبات آلی و سمی هستند. از جمله این ترکیبات مواد رنگی می باشند. رودامین 6g که یکی از رنگهای مورد استفاده در صنایع است، به وسیله فرایندهای اکسایش التراسونیکی، فتوکاتالیزوری شیمیایی و... قابل تجزیه می باشد. دراین کار پژوهشی پارامترهایی نظیر غلظت اولیه رودامین 6g، غلظت آب اکسیژنه، کاتالیزورهای اکسید فلزات، دما و التراسوند در تجزیه و واکنش تخریب رودامین 6g مورد بررسی قرار گرفت. از بررسی واکنش تخریب در غلظتهای متفاوت رودامین 6g، آب اکسیژنه و مقادیر متفاوت آلومینیوم اکسید و اکسید آهن درجه واکنش نسبت به هر کدام از واکنش دهنده ها تعیین شده است. از بررسی واکنش تخریب در دماهای متفاوت در محدوده دمای 20 الی 40 درجه سانتیگراد و با استفاده از رابطه آرنیوس انرژی فعالسازی محاسبه شده است. مقادیر انرژی فعالسازی محاسبه شده به ترتیب برای تخریب رودامین 6g در حضور آب اکسیژنه، در حضور آب اکسیژنه-اکسید آلومینیوم و در حضور آب اکسیژنه-اکسید آهن عبارتند از 38/55، 80/46 و 90/45 کیلو ژول بر مول. در قسمت بعدی پایاننامه، تخریب التراسونیکی رودامین 6g در توانهای متفاوت بین 160 الی 400 وات در حضور آب اکسیژنه و اکسید فلزات آلومینیوم و آهن بررسی شد. بررسی نتایج نشان می دهد که هر چه شدت امواج التراسوند بیشتر باشد، سرعت تخریب نیز افزایش می یابد. زیرا با افزایش توان التراسوند، فرایند حفره سازی و انهدام حبابها با شدت بیشتری صورت می گیرد و در نتیجه رادیکالهای) (oh0 و) (o0 که عامل اصلی تخریب هستند به راحتی تامین می شوند.
هلن راد محمدتقی تقی زاده
هدف از این کار مطالعه اثر غلظت محلول پلیمری، توان صوت دهی، دما، حجم و نیز پایدار کننده ویتامین c روی تخریب کربوکسی متیل سلولز می باشد. ثابت سرعت تخریب، k با استفاده از یک مدل سینتیکی که بر پایه این واقعیت استوار است که غلظت مولی محلول پلیمر اولیه با گذشت زمان فرایند افزایش می یابد تعیین شده است. نتایج نشان می دهد که با افزایش غلظت محلول یا دما، ثابت سرعت واکنش تخریب کاهش و با افزایش در توان صوت دهی، میزان تخریب افزایش پیدا می کند. تغییرات توزیع وزن مولکولی (mwds) نسبت به زمان، برای نمونه های تخریب شده، بوسیله کروماتوگرافی ژل تراوا (gpc) تعیین شده است.
نفیسه کریمی محمد تقی زعفرانی معطر
بررسی خواص حجمی محلولها در طراحی فرآیندهای شیمیایی از اهمیت خاصی برخوردار است. بنابراین مطالعه خواص حجمی محلولها بخش مهمی از مطالعات ترمودینامیک را تشکیل می دهد. لذا در این کار پژوهشی خواص حجمی از جمله حجم مولی ظاهری، حجم مولی ظاهری در رقت بینهایت و حجم ویژه ظاهری وتراکم پذیری مولی ظاهری و تراکم پذیری مولی ظاهری سیستمهای آبی سه تائی پلی وینیل پایرولیدن با نمک دی سدیم هیدروژن سیترات و سیستمهای دو تائی تشکیل دهنده آن در دماهای مختلف و در محدوده غلظتی گسترده که از اندازه گیری های دانسیته وسرعت صوت حاصل می شود بررسی می گردد. برای سیستمهای مذکور مقادیر حجمهای مولی، اطلاعاتی را در مورد برهمکنش حل شونده- حلال وتأثیر دما برروی این سیستمها ارائه می دهد. مقادیر منفی تراکم پذیری مولی ظاهری دلالت ادامه چکیده بر این دارد که تراکم پذیری لایه هیدراسیون اطراف یونها از مولکولهای آب توده محلول کمتر می باشد. مقایسه مقادیر تراکم پذیری سیستمهای آبی سه تائی پلی وینیل پایرولیدن با نمک دی سدیم هیدروژن سیترات ت و سیستم دو تائی تشکیل دهنده آن (نمک + آب) نشان می دهد در هر دما ودر یک غلظت ثابت تراکم پذیری سیستمهای آبی سه تائی کمتر از سیستمهای دو تائی می باشد. در قسمت دیگر پروژه خواص فیزیکوشیمیایی دیگری همچون ویسکوزیته محلولهای فوق الذکر اندازه گیری شده است. داده های ویسکوزیته در نواحی رقیق و کل ناحیه غلظتی برازش شده اندو نتایج بدست آمده در موردپیش بینی ساختار نمک با آنچه که از مطالعات حجم سنجی و سرعت صوت بدست می آید مطابقت دارد. همچنین کارآرائی یک معادله نیمه تجربی پیش بینی نتایج فعالیت و دانسیته وسرعت صوت و ویسکوزیته در سیستم های سه تائی (پلیمر- نمک - آب) مورد ارزیابی قرار گرفت که کارآرایی بسیار خوبی را نشان می دهد.
آیلا هاشمی محمدتقی تقی زاده
در ناحیه دمایی پایین تأثیر دما ، زمان و غلظت پایدار کننده حرارتی بر میزان تخریب پلیمر مطالع گردید. و میزان تخریب به کمک ویسکومتری مورد بررسی قرار گرفت و با استفاده از داده های تجربی مرتبه واکنش برای پلیمر خالص 1 به دست آمد. همچنین انرژی فعالسازی برای پلیمر خالص در ناحیه دمایی پایین 29/13kj/molمحاسبه شد. میزان تخریب در حضور دو پایدار کننده استئارات کلسیم و منیزیم بررسی گردید و مرتبه واکنش برای استئارات های کسیم و منیزیم به ترتیب 5/0- و 4/0- به دست آمد که اعداد منفی نشان دهنده اثر پایدار کنندگی آنهاست.همچنین با استفاده از معادله آرنیوس انرژی فعالسازی در حضور دو پایدار کننده فوق به ترتیب 31/45 و94/39 کیلوژول بر مول به دست آمد.
زینب نصرالله زاده محمدتقی تقی زاده
در این تحقیق هیدرولیز آنزیمی کربوکسی متیل سلولز با استفاده از دو نوع سلولاز انجام گرفت تا اثر هر کدام از آنها و مخلوط آنها بر روی میزان هیدرولیز مشخص گردد. از آنجائیکه هیدرولیز آنزیمی سلولز فرایند کندی است بنابراین از پیش تیمارهای متعددی به منظور تسریع سرعت واکنش استفاده می شودکه یکی از این روش ها استفاده ازتکنیک اولتراسونیک می باشد.، که مشخص شد این امواج سرعت هیدرو لیز آنزیمی را افزایش می دهند.مقادیر kmو v maxنیز در مخلوط آنزیم ها و هر یک از آنها به تنهایی در حضور و عدم حضور امواج اولتراسونیک محاسبه شدندو مشخص شد که این پارامترها در حضور امواج افزایش می یابند.اثر زمان و توان صوت دهی نیز بررسی شده است. همچنین مشخص شد که استفاده از حلال سلولز (فسفریک اسید)در مورد کربوکسی متیل سلولز به عنوان پیش تیمار دوم سرعت هیدرولیز را افزایش نمی دهد.
انیسه آخوندی محمدتقی تقی زاده
در سال های اخیر استفاده همزمان از امواج التراسوند و فتوکاتالیزور بسیار رواج یافته است که تحت عنوان فرایند سونوفتوکاتالیتیک شناخته می شود. مقالاتی که در زمینه روش سونوفتوکاتالیتیک چاپ شده همگی از برخی مزیت های سینتیکی این روش بحث به میان آورده اند که بواسطه حضور یک اثر همزمان میان دو فرایند سونولیز و فتوکاتالیز می باشد. در این پایان نامه سینتیک تخریب التراسونیکی محلول های کاراگینان و تاثیر غلظت محلول پلیمر، توان التراسوند، دما، ph، حجم محلول واکنش بر مقدار و سرعت واکنش تخریب بررسی شده است. همچنین ترکیبی از روش تخریب التراسونیکی و تخریب با نور ماوراء بنفش در حضور کاتالیزور نانو-tio2 به کار گرفته شده، تا تاثیر تابش uv و نانوذرات tio2 بر روی سینتیک تخریب بررسی شود. برای این منظور از یک مدل سینتیکی که بر اساس داده های ویسکومتری است برخی پارامترهای سینتیکی از قبیل درجه واکنش وثابت سرعت واکنش محاسبه شده است و جهت اثبات تخریب پلیمر در اثر فرایندهای تخریبی اعمال شده، علاوه بر داده های ویسکومتری، از طیف سنجی ft-ir ، xrd ، gpc و تصاویر sem نیزاستفاده شده است.
سمیرا خرم مسلک محمدتقی تقی زاده
در این پایان ، تخریب نوری پلی وینیل کلرید و نیز اثر افزودنی هایی نظیر تینووین 770 ، تینووین 620 و نانوذرات دی اکسید تیتانیوم و اکسید روی بر تخریب نوری پلیمر مورد بررسی قرار گرفت.تحقیقات با استفاده از طیف سنجی مادون قرمز ، ویسکومتری ،کروماتوگرافی ژل تراوا ،sem انجام گرفت.نتایج طیف سنجی مادون قرمز نشان داد که سرعت تخریب پلیمر به تنهایی ،کندتر از سرعت تخریب با افزودنی های تینووین 770 و تینووین 620 می باشد. نتایج حاصل از ویسکومتری نمونه ها ، کاهش ویسکوزیته و نیز کاهش جرم مولی نمونه ها را در اثر تخریب نوری نشان داد. کروماتوگرافی نفوذ ژل در مورد نمونه های خالص ، کاهش جرم مولی نمونه را در زمان های 50 ، 100، 200 ساعت بعد از تخریب نشان داد. تصاویر sem در مورد نمونه های نانو نشان داد که در حضور نانوذرات سرعت تخریب نوری پلیمر کاهش یافته است.
مهناز ایرانی زاده محمدتقی تقی زاده
در این پایان نامه فیلم پلی کاپرولاکتون و فیلمهای کامپوزیتی آن با سبوس برنج با نسبتهای مختلف تهیه گردیده و تاثیرات قرار گیری آنها در آب دریاچه ارومیه به مدت پانزده هفته، در خواص مکانیکی و میزان جذب آب بررسی شده است. تغییر در خواص مکانیکی و نیز درصد جذب آب برای فیلمهای با درصدrh بالا، بیشتر بوده که موجب افزایش تخریب پذیری درآنها گردیده است. همچنین آنالیز tgaبعنوان وسیله ای برای بررسی تخریب حرارتی فیلمهای کامپوزیتی و پلیمر خالص به منظور تعیین انرژی فعالسازی واکنش و همچنین بررسی کمی ترکیب فیلمهای کامپوزیتی و در نتیجه تعیین رفتار دو جز کامپوزیتی مورد استفاده قرار گرفته است.نتایج بیانگر این نکته اند که rh تاثیر پایدارکنندگی روی کامپوزیتها داشته است. جهت اثبات تخریب پلیمری از تصاویر sem نیز بهره گرفته شده است
سحر فرخنده عباس مهرداد
مواد رنگزای شیمیایی، گروه وسیعی از آلاینده ها را تشکیل می دهند. در اکثر موارد مواد رنگزا ترکیبات مضر و سمی هستند و یا اینکه توسط واکنشهای شیمیایی دیگری که در حضور آنها رخ می دهد محصولات سمی تولید می کنند. بنابراین حذف این آلاینده ها از فاضلاب ها بسیار حائز اهمیت می باشد. فرآیند فنتون و استفاده از امواج اولتراسوند هردو به عنوان یک روش مجزا برای تخریب آلاینده ها مورد استفاده قرار می گیرند. فرآیند فنتون یکی از روشهای اکسیداسیون پیشرفته می باشد که برای تخریب آلاینده های آلی و بویژه مواد رنگزا به کار می رود. تخریب اولتراسونیکی طی یک فرآیند حفره سازی انجام میگیرد. یک فرآیند حفره سازی شامل سه مرحله ی تشکیل،رشد و انهدام حباب ها می باشد که دمایی حدود چند هزار کلوین و فشاری حدود چند صد اتمسفر تولید می کند. شرایط مذکور باعث تولید رادیکال ?oh از آب می-شود که موجب تخریب آلاینده می شود. ترکیب این دو روش می تواند باعث افزایش سرعت تخریب شود. در پایاننامه حاضر تخریب رنگ متیلن بلو با دو روش فنتون و سونوفنتون(امواج اولتراسوند+معرف فنتون) مورد بررسی قرار گرفته است. تاثیر پارامترهای مختلف از جمله غلظت هر کدام از واکنشگرها و ph محلول مطالعه شده است. تخریب اولتراسونیکی متیلن بلو در phهای مختلف انجام گرفته و تاثیر این پارامتر بر سرعت فرآیند تخریب مورد بررسی قرار گرفته است. همچنین برای بررسی اثر توان امواج اولتراسوند که یکی از پارامترهای مهم در فرآیند تخریب اولتراسونیکی می باشد، فرآیند تخریب در توانهای مختلف انجام گرفته است. بمنظور دستیابی به درجه واکنش نسبت به هرکدام از واکنشها از روش سرعت های اولیه استفاده شده و معادله سرعت برای واکنش تخریب شیمیایی و اولتراسونیکی متیلن بلو بدست آمده است. از وابستگی دمایی سرعت واکنش تخریب به دما انرژی فعالسازی فرآیند تخریب شیمیایی بدست آمده است.
وحیده ارجمند قجور الناز اصغری
ایجاد پوشش های مقاوم در برابر خوردگی، یکی از روش های کنترل خوردگی در اغلب صنایع می-باشد. از میان روش های مختلف ایجاد پوشش، آبکاری فلزات محدوده ی وسیعی از زمینه کنترل خوردگی را شامل می شود. از خصوصیات برجسته این پوشش ها می توان مقاومت عالی در برابر خوردگی و فرسودگی، یکنواختی فوق العاده، خواص مکانیکی و فیزیکی خوب، ایجاد سطحی با اصطکاک کم و تخلخل پایین را نام برد. پوشش های حاصل از این روش بطور گسترده به عنوان یک پوشش حفاظتی در بسیاری از صنایع از جمله صنایع شیمیایی، نفت، پلاستیک، چاپ، معدن، هوا فضا، هسته ای و ... مورد استفاده قرار می گیرند. از این رو، در کار پژوهشی حاضر پوشش های بدون برق نیکل-فسفر بر روی فولاد steel 12 مورد مطالعه قرار گرفته است. در این راستا، پوشش های نیکل-فسفر و نیکل-فسفر-نانوذرات کاربیدسیلیسیم تهیه شده است. در ادامه، افزودن چهار نوع ماده ی آلی سوربیتول، کیتوسان، نمک تارتارات و گلوتامین به حمام آبکاری با هدف ارتقاء کیفیت پوشش های مذکور پیشنهاد و به حمام آبکاری اضافه شده است. در نهایت، نمونه های به دست آمده از نظر مقاومت در برابر خوردگی، مورفولوژی سطح و سختی، توسط روش های طیف سنجی امپدانس الکتروشیمیایی، پلاریزاسیون تافلی، تکنیک sem و میکروسختی مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج نشان می دهد که وجود نانوذرات کاربیدسیلیسیم در حمام آبکاری موجب بهبود خواص پوشش نظیر افزایش مقاومت انتقال بار، کاهش جریان خوردگی و افزایش سختی گردیده است. همچنین نتایج بدست آمده مشخص می کند که حضور مواد آلی مذکور در حمام آبکاری نیکل-فسفر و نیکل-فسفر-کاربیدسیلیسیم موجب کاهش جریان خوردگی، افزایش مقاومت انتقال بار پوشش ها، صاف تر شدن سطح پوشش و افزایش سختی پوشش ها شده است. از بین مواد آلی مورد بررسی، حضور نمک تارتارات در حمام آبکاری سبب افزایش قابل ملاحظه تری در مقاومت به خوردگی پوشش ها شده است.
نازیلا اسدزاده حبیب اشعثی سرخابی
بازدارنده های خوردگی به طور گسترده در صنایع مختلف از جمله پالایشگاه ها و کارخانه های پتروشیمی، بازیافت اولیه فراورده های نفتی، بازیافت ثانویه، خطوط لوله های انتقال فراورده های نفتی، حفاری و ارسال نفت، آب آشامیدنی، آب خنک کننده، کارخانه های انرژی اتمی و... استفاده می شوند. اغلب این صنایع به شدت با پدیده خوردگی تحت شرایط هیدرودینامیک دست به گریبانند. از این رو تولید و استفاده از بازدارنده هایی که کارایی لازم را در این شرایط دارا بوده و از لحاظ دسترسی،اقتصاد و ایمنی مناسب باشند بسیار مورد توجه است. بکارگیری مخلوط بازدارنده ها گزینه ای معمول در فرمولاسیون های تجاری است که به طور انحصاری، تولید و در بازار به فروش می رسند. این بازدارنده ها که تحت نام های تجاری و برچسب های مختلف در دسترس هستند معمولاً اطلاعات اندکی در خصوص ترکیب خود در اختیار می گذارند. در این کار پژوهشی اثر بازدارندگی آمینواسیدهایی نظیر dl-فنیل آلانین ((dlpa، l-سیستئین (cys) و l-والین (v) بعنوان بازدارنده های سبز روی خوردگی فولاد 37st- به دو روش پلاریزاسیون پتانسیودینامیک و طیف سنجی امپدانس الکتروشیمیایی مورد بررسی قرار گرفته است. این آمینواسید ها تا حدودی جریان خوردگی فولاد 37st- را در محلول سدیم کلرید 5/3% در حالت سکون کاهش دادند. مخلوط این آمینواسید ها با ترکیبات معدنی از قبیل سولفات روی هفت آبه و دی سدیم هیدروژن فسفات (10 میلی مولار dl-فنیل آلانین با 0175/0 میلی مولار سولفات روی هفت آبه (dlpa-zsh)، 5/0 میلی مولار l-سیستئین با 5/0 میلی مولار دی سدیم هیدروژن فسفات (cys-dshp)، 5 میلی مولار l-والین با 5/0 میلی مولار دی سدیم هیدروژن فسفات (v-dshp)) باعث کاهش بیش تر جریان خوردگی، افزایش مقاومت انتقال بار و در نتیجه تقویت عملکرد بازدارندگی این ترکیبات در حضور هم شد. وجود اثر هم افزایی بین این ترکیبات با محاسبه پارامتر هم افزایی تعیین گردید. این مخلوط ها در یک نسبت مشخصی بالاترین اثر بازدارندگی را در حالت سکون از خود نشان دادند. برای بررسی اثر سرعت سیال، عملکرد و کارایی فرمولاسیون های حاصل در سرعت های مختلف چرخش الکترود مورد مطالعه قرار گرفت. dlpa-zsh با بهره 90% بالاترین راندمان بازدارندگی را در سکون به خود اختصاص داد. از سه فرمولاسیون حاصل ( dlpa-zsh ,v-dshpوcys-dshp ) مخلوط cys-dshp در شرایط هیدرودینامیک دچار کاهش راندمان بازدارندگی شد با این حال دو مخلوط دیگر راندمان بازدارندگی بالایی چه در حالت سکون و چه در شرایط هیدرودینامیک از خود نشان دادند.
نرگس صبوری محمدتقی تقی زاده
توسعه بعضی مواد که توانایی زیست تخریبی دارند و آلودگی محیط را به حداقل می رسانند بسیار اهمیت دارد. این مواد نه تنها باعث راحتی در زندگی می شوند بلکه بعد از استفاده اثر کمتری بر محیط می گذارند و در مدت زمان نسبتا کمتری، این مواد به مولکولهای کوچکتر سازگار با محیط زیست تجزیه می شوند. در این تحقیق، ابتدا بلندهای پلی وینیل الکل (pva)- نشاسته (s)- کربوکسی متیل سلولز(cmc) با درصدهای مختلفی از نشاسته و کربوکسی متیل سلولز بوسیله روش کاستینگ تهیه شده و خواص مکانیکی این بلندها بوسیله تست کشش اندازه گیری شد. نتایج آنالیز مکانیکی نشان داد که فیلم بیوکامپوزیتی با 50 درصد پلی وینیل الکل، 30 درصد نشاسته و 20 درصد کربوکسی متیل سلولز دارای 3 برابر استحکام کششی و 5/1 برابر انعطاف پذیری بیشتر می باشد بنابراین فیلم پلی وینیل الکل50%- نشاسته 30%- کربوکسی متیل سلولز 20% برای تهیه نانوکامپوزیت بکار گرفته شد. آزمون جذب آب بر روی فیلم های بیوکامپوزیتی تهیه شده با درصدهای مختلف از نشاسته و کربوکسی متیل سلولز مورد بررسی قرار گرفت و مشاهده شد که فیلم دارای 20% کربوکسی متیل سلولز دارای 4 برابر جذب آب بیشتر می باشد. سپس نانوکامپوزیت پلی وینیل الکل50- نشاسته30- کربوکسی متیل سلولز20 با درصدهای وزنی مختلف مونت موریلونیت (1، 3 و 5 درصد وزنی-وزنی) تهیه شد و آزمون پراکندگی اشعه ایکس بر روی نانوکامپوزیت تهیه شده انجام گرفت و مشاهده شد که لایه های مونت موریلونیت بصورت اکسفولیت (ورقه ای) در می آیند. تست مکانیکی بر روی نانوکامپوزیت های تهیه شده نیز انجام شد و مشاهده شد که فیلم دارای w/w5% مونت موریلونیت دارای استحکام کششی بالا و انعطاف پذیری پایین است چون مونت موریلونیت یک ماده معدنی است. آزمون جذب آب بر روی نانوکامپوزیت های تهیه شده هم مورد بررسی قرار گرفت و مشاهده شد که جذب آب فیلم دارای 5% مونت موریلونیت، 30% کاهش می یابد. خواص حرارتی فیلم های تهیه شده با درصدهای مختلف از نشاسته و کربوکسی متیل سلولز و با درصدهای مختلف از مونت موریلونیت با کالریمتری مورد بررسی قرار گرفت و مشاهده شد که با افزایش کربوکسی متیل سلولز و مونت موریلونیت دمای ذوب فیلم ها به ترتیب کاهش و افزایش نشان می دهند. رفتار تخریب آنزیمی فیلم های تهیه شده، با آنزیم های آلفاآمیلاز و سلولاز مورد مطالعه قرار گرفتند و تاثیر آنزیم های آلفاآمیلاز و سلولاز بر فیلم های نانوکامپوزیت پلی وینیل الکل-نشاسته-کربوکسی متیل سلولز-خاک رس به وسیله آزمون های مختلف از جمله میزان کاهش وزن، اندازه گیری قندهای کاهش یافته، طیف سنجی تبدیل فوریه (ft-ir)، میکروسکوپ روبشی الکترونی (sem) و اسپکتروسکوپیuv مورد بررسی قرار گرفت و نحوه تأثیر برخی از عوامل مانند: غلظت آنزیم، شرایط دمایی، ph و درصد نانوذره بر میزان تخریب نانوکامپوزیت ها بررسی شد. ph اپتیمم برای تخریب آنزیمی با آلفاآمیلاز و سلولاز به ترتیب 7 و 8/4 بدست می آید و ph اپتیمم برای تخریب آنزیمی با آلفاآمیلاز و سلولاز بطور همزمان، 6 می باشد. نتایج بررسی ها نشان دادند که اثر آنزیم آلفاآمیلاز و سلولاز بطور همزمان بیشتر از تک تک آنزیم ها می باشد برای مثال در فیلم پلی وینیل الکل50%- نشاسته 30%- کربوکسی متیل سلولز 20% ، میزان گلوکز تولیدی برای تخریب آنزیمی در دمای 37 درجه سانتیگراد و با 1 میلیگرم آلفاآمیلاز µg/ml 214، با 1 میلیگرم سلولاز µg/ml 191 و با 1 میلیگرم آلفاآمیلاز و سلولاز بطور همزمان µg/ml 551 می باشد. برای بررسی سرعت تخریب، مقادیر سرعتهای اولیه بدست آمدند و این مقادیر نیز نتیجه را تأیید کردند. از روی مقادیر سرعتهای اولیه انرژی فعالسازی برای تخریب آنزیمی بدست آمد و نتایج نشان داد که انرژی فعالسازی در حضور نانوذره بالاتر است که اثر مونت موریلونیت را در جلوگیری از تخریب آنزیمی نشان می دهد. همچنین بررسی ها نشان دادند که با افزایش مقدار نانوذره مونت موریلونیت از صفر به 5% وزنی-وزنی، سرعت تخریب آنزیمی کاهش نشان می دهد برای مثال در فیلم پلی وینیل الکل50- نشاسته 30- کربوکسی متیل سلولز 20، سرعت اولیه برای تخریب آنزیمی در دمای 37 درجه سانتیگراد و با 5 میلیگرم آلفاآمیلاز، µg/ml.h 26 و همین فیلم با 5% وزنی مونت موریلونیت µg/ml.h 21 می باشد. در نتایج تصاویر الکترونی نیز می توان دید که با افزایش مونت موریلونیت از وسعت تخریب کاسته شده است. خواص گرمایی بلندهای تهیه شده بوسیله آنالیز ترموگراویمتری مورد بررسی قرار گرفت و روش ازاوا برای محاسبه انرژی فعالسازی تخریب گرمایی بلندها بکار برده شد و نتایج نشان دادند که انرژی فعالسازی در حضور 20% کربوکسی متیل سلولز، kj/mol 69 و در حضور 5% مونت موریلونیت، kj/mol76 می باشد.
مریم قلی زاده خواجه حبیب اشعثی سرخابی
بکارگیری مخلوط بازدارنده ها گزینه ای معمول در فرمولاسیون های تجاری است که به طور انحصاری، تولید و در بازار به فروش می-رسند. این بازدارنده ها که تحت نام های تجاری و برچسب های مختلف در دسترس هستند معمولاً اطلاعات اندکی درخصوص ترکیب خود در اختیار می گذارند. در پروژه ی حاضر ترکیب تارتاریک اسید (ta) به عنوان بازدارنده ی آلی سبز و سولفات روی هفت آبه(zsh) به عنوان بازدارنده ی معدنی انتخاب شده و در حالت سکون مورد بررسی قرار گرفتند. بررسی ها نشان داد که در حالت سکون هم تارتاریک اسید و هم سولفات روی به تنهایی بازدارنده ی مناسبی برای کنترل خوردگی در سیستم مورد مطالعه نمی باشند. بنابراین غلظت بهینه ی تارتاریک اسید در حالت سکون انتخاب شده و تأثیر افزودن غلظت های مختلف سولفات روی به آن در حالت سکون و تحت سرعت های چرخش مختلف بررسی گردید. در این مطالعات از روش های الکتروشیمیایی پلاریزاسیون و اسپکتروسکوپی امپدانس الکتروشیمیایی استفاده گردید. راندمان بازدارندگی فولاد st-37 در محلول خنک کننده ی حاوی غلظت بهینه ی تارتاریک اسید(1 میلی مولار) 28% بوده است? بررسی های بازدارندگی خوردگی مخلوط تارتاریک اسید و سولفات روی نشان از اثرات بازدارندگی خوب داشت. با افزودن غلظت های 1/0، 5/0 و 1 میلی مولار از سولفات روی به غلظت 1 میلی مولار از تارتاریک اسید راندمان بازدارندگی میانگین هر سه مخلوط به 70% رسید. همچنین افزایش غلظت سولفات روی تأثیر چندانی در راندمان بازدارندگی نداشت. بهبود بازدارندگی تارتاریک اسید در حضور سولفات روی به دلیل اثر هم افزایی آن ها باهم می باشد. وجود اثر هم افزایی بین این دو ماده با محاسبه ی پارامتر هم افزایی در حالت سکون تعیین گردید. بررسی مخلوط ها تحت شرایط هیدرودینامیک نشان داد که به دلیل افزایش در انتقال جرم اکسیژن، کمپلکس zn2+-تارتارات، و کاتیون های روی به سطح الکترود و رویین شدن سطح فلز، دانسیته های جریان خوردگی کاهش قابل ملاحظه ای داشته و خوردگی فلز به میزان قابل ملاحظه ای کم می شود. در سرعت های چرخش 1000 و rpm1500 راندمان بازدارندگی میانگین مخلوط ها به 98% رسید.
محمدتقی تقی زاده ابوالفتح خالقی
پدیده ناپدید سازی اجباری افراد به عنوان یک جرم علیه بشریت، یکی از موارد نقض حقوق بشر و تعرض به کرامت انسانی است که در برخی از مناطق و کشورها به طور گسترده ای صورت می پذیرد. این پدیده فرایندی پیشرفته و درهم تنیده از چندین نقض جدی حقوق بشر مانند حق منع شکنجه، حق آزادی و امنیت فردی، حق شناخته شدن بعنوان یک فرد در برابر قانون، حق دادرسی عادلانه، حق حیات، حق حمایت از زندگی خانوادگی، حق دانستن حقیقت و حق برخورد انسانی با فرد در زمان بازداشت است. مهم ترین سند بین المللی در این رابطه کنوانسیون بین المللی حمایت ازکلیه اشخاص در برابر ناپدید سازی اجباری مصوب 2006 می باشد، که جمهوری اسلامی ایران هنوز به این کنوانسیون نپیوسته است. با توجه به مقررات کنوانسیون فوق، جرم ناپدید سازی اجباری دارای ماهیتی چند بعدی است. از جمله ویژگی های تشکیل دهنده ی ماهیت این جرم می توان به: 1- سیاسی نبودن؛ 2- غیرارادی بودن؛ 3- مرکب بودن؛ 4- مستمر بودن؛ اشاره کرد. پیچیدگی رکن مادی خاص این جرم اهمیت بررسی این مسایل را بیش از پیش نشان می دهد. در همین راستا تحلیل ارکان تشکیل دهنده بزه نیز مفید فایده است. جنایت مزبور مانند تمام جرایم دارای سه رکن قانونی، مادی، و روانی می باشد. اما با توجه به ماهیت خاص این جرم، اجزاء و ارکان آن خصوصاً رکن مادی تفاوت هایی با اجزاء و ارکان سایر جرایم دارد. نکته دیگری که در ارتباط با این جرم وجود دارد، چگونگی جبران خسارت قربانی است. بر اساس بندهای 4 الی 7 ماده 24 کنوانسیون خسارت های قابل جبران عبارتند از کلیه خسارت های مادی و معنوی که به فرد ناپدیدشده و هر فردی که در نتیجه ی ناپدید سازی اجباری، بهطور مستقیم متحمل رنج شدیدی میشود، وارد شود. از جمله موارد دیگری که در رابطه با جرم ناپدید سازی اجباری مطرح است بحث صلاحیت رسیدگی به این جرم است که به صورت کلی می توان گفت که صلاحیت دیوان بین المللی کیفری برای رسیدگی، یک صلاحیت تکمیلی است. بدین معنا که ابتدا کشورهای عضو صالح به رسیدگی هستند و تحت شرایط خاصی، از جمله ارجاع شورای امنیت، دیوان اعمال صلاحیت نموده، وارد رسیدگی می شود.?
رضا جعفری الناز اصغری
در میان دامنه وسیع کاربردالکتروشیمی، خوردگی از عواملی است که موجب یکی از پر هزینه ترین مسائل و مشکلات برای مهندسی در صنعت میشود. فرآیندهای خوردگی، عمر اغلب فلزات را محدود میسازند. عمل اصلی خوردگی عبارت است از انحلال آندی فلز که منجر به تشکیل ترکیبات آن میگردد. شرایط خوردگی به دلیل حضور دائمی هوا، آب و رطوبت محیط همواره فراهم بوده و در نتیجه خوردگی امری اجتناب ناپذیر میباشد. مخارج سالان? خوردگی، مبالغ هنگفتی از درآمد جامعه را به خود اختصاص میدهد. در کشور ما هزین? سالان? خوردگی حداقل 140 میلیارد ریال است. راهکارهای زیادی به منظور مهار پدیده خوردگی ارائه شده، که یکی از آنها ایجاد روکشهای مناسب برای فلزات است. روکش کاری یا پوشش دهی یک واژه کلی است که بسته به نوع پوشش و روش انجام این فرآیند به صنایع مختلفی همچون پوشش دهی به روش سل ژل، آندایزینگ، آبکاری با برق و آبکاری بدون برق و غیره تقسیم میشود . یکی از فلزاتی که در عصر حاضر زیاد مورد توجه قرار گرفته است فولاد نرم میباشد که این فلز به خاطر ویژگیهایی همچون هدایت گرمایی بالا، ماشین کاری آسان و مقاومت در مقابل تنش و غیره دارای کاربرد زیادی در صنایع است. از آنجاییکه این فلز نیز مثل بقیه فلزات از امر خوردگی مصون نمیباشد پس راهکارهای زیادی برای مهار این امر تاکنون به کار گرفته شده است
مریم آهنگری حبیب اشعثی سرخابی
فلزات نانو متخلخل، نانو مواد جالبی هستند، که به خاطر دارابودن تخلخل های نانو، مساحت سطح ویژه بسیار بالایی دارند. ازین روخواص شیمیایی ، فیزیکی و مکانیکی منحصر به فردی خواهند داشت. هدف کلی این پروژه به کارگیری روشی ساده برای تهیه پوشش نانومتخلخلی از مس، در یک شرایط تکرار پذیر است. بدین منظور، آلیاژ برنج، به روش ترسیب الکتروشیمیایی، تهیه شده و در یک محیط اسیدی آلیاژزدایی شده است تا بستر نانومتخلخلی از مس بدست آید. درادامه، یک پوشش نانوکمپوزیتی پلی پیرول- نانوالماس (ppy-nd)، برروی بستر نانومتخلخل و غیر متخلخل (ساده) مس تهیه شده است؛ و در ادامه نانو ذرات sno2 به روش الکتروسنتز تولید و همزمان روی سطح نانو کمپوزیت توزیع شده است .
جواد نبوی الناز اصغری
مخلوط یکنواخت فلزات کامپوزیتی، اکسی هیدروکسی ها و آلیاژهای آنها درزمینه های بسیاری مثل پوشش های مقاوم به خوردگی، باتری های الکتروشیمیایی، مبدل های انرژی فوتوشیمیایی کاربرد دارند. علاوه بر آن فیلم های اکسید فلزی دسته مهمی از الکتروکاتالیست ها می باشند و اکسید و هیدروکسیدهای کبالت اخیرا به عنوان یکی از اکسید های فلزات واسطه توجه زیادی را درزمینه کاتالیست و خواص الکتروشیمیایی به خود جلب کرده است. سل های سوختی مستقیم متانول بدلیل بازده بالای تبدیل انرژی، آلودگی کمتر محیط زیست، دمای عملکردپایین توجه زیادی را به خود جلب کرده است. در این پروژه ابتدا بسترمسی با ابعاد یک در یک که قبلا مانت سرد گردیده اند را پس از سمباده زنی تا رسیدن به یک سطح صاف و صیقلی و چربی گیری، تحت سونوالکتروپلیمریزاسیون توسط مونومرهای پیرول قرار داده تا یک لایه نازک پلی پیرول بر روی بستر مس آن قرار گیرد. سپس نانوذرات اکسید و اکسی هیدروکسی کبالت به عنوان الکتروکاتالیست به طریق الکتروشیمیایی بر روی بستر پلیمری ترسیب می گردند و پس از بهینه سازی شرایط از نظرph، دما، دانسیته جریان و پتانسیل سنتز، خواص الکتروکاتالیستی نانوذرات اکسید و اکسی هیدروکسی کبالت توسط روش های ولتامتری چرخه ای، کرونوآمپرومتری و اسپکتروسکوپی امپدانس الکتروشیمیایی مورد بررسی قرار گرفتند. مطالعات آنالیز و مورفولوژی سطح به ترتیب با استفاده از روش های اسپکتروسکوپی پراش پرتو ایکس(edx) و میکروسکوپ الکترونی روبشی (sem)انجام گرفت. نتایج حاصل نشان دادند که نانوذرات کبالت با ابعادی حدود 60 -30 نانومتر با توزیع اندازه یکنواخت به طریق پتانسیواستات و گالوانواستات سنتز گردیدند. نتایج حاصل از ولتامتری چرخه ای و اسپکتروسکوپی امپدانس الکتروشیمیایی نشان دادند که خواص الکتروکاتالیتیکی نانوذرات سنتز شده برروی تک لایه های خودسامان پلی پیرول بدلیل مورفولوژی خاص آن ها بیشتر از نانوذرات سنتزشده بر روی پلی پیرول معمولی می باشد.
سونیا مالکیان قدیم حبیب اشعثی سرخابی
دراین پروژه، پلی پیرول به صورت سونوالکتروشیمیایی بر روی بستر مس و استیل به روش گالوانواستات ترسیب شده است. سپس نانوذرات اکسید نیکل بر روی بستر پلیمری با روش های ترسیب الکتروشیمیایی مختلف شامل گالوانواستات و پتانسیواستات سنتز شده است. پوشش پلی پیرولی توسط تکنیک خودآرایی تک لایه ها (sam) و اوراکسیداسیون پلی پیرول با هدف دستیابی به پوشش های حاوی نانوذرات دارای عملکرد الکتروکاتالیستی بالا برای واکنش اکسیداسیون متانول اصلاح گردید. نتایج حاصل از میکروسکوپ الکترونی روبشی (sem) نشان می دهد که فرآیندsam و اوراکسیداسیون پلی پیرول، مورفولوژی و ساختار فیلم پلی پیرول را تغییر می دهند و باعث ایجاد نانوذرات بیشتری در ساختار می گردند و خواص الکتروکاتالیستی نیز به تبع آن افزایش یافت. برای ارزیابی فعالیت الکتروکاتالتیکی نانوذرات اکسید نیکل، ولتامتری چرخه ای و کرنوآمپرومتری استفاده گردید. نتایج نشان داد که پوشش های پلیمری حاوی نانوذرات اکسید نیکل، دارای فعالیت الکتروکاتالیستی خوب برای اکسیداسیون اسیدی متانول می باشند. بیشترین فعالیت الکتروکاتالیستی برای نانوذراتی مشاهده شده است که به روش پتانسیواستات بر روی بستر مس اصلاح شده با خودآرایی تک لایه ها و اوراکسیداسیون پلی پیرول (cu/sam/oox-ppy) سنتز شده است و دانسیته جریان پیک ma/cm2 0/24 نشان داده است. براساس نتایج حاصل از sem نانوذرات با اندازهnm 40-20 نوزیع شده اند. طیف سنجی پراش انرژی پرتو ایکس (edx)نیز درصد وزنی 13/0 نیکل را بر روی لایه سطحی الکترود نشان داده است.
شهرام طلوعی محمدتقی زعفرانی معطر
چکیده ندارد.
معصومه داداش بیگلی محمدتقی تقی زاده
چکیده ندارد.
علی زعفرانلو محمدتقی زعفرانی معطر
چکیده ندارد.
اسلام طالبی عباس مهرداد
چکیده ندارد.
کبری حسنی فرد محمدتقی تقی زاده
چکیده ندارد.
قدس مدنی محمدتقی تقی زاده
چکیده ندارد.
محمدتقی تقی زاده سیاوش انصاری نیا
در این مقاله شناخت امکان و ظرفیت مجتمع های زیستی شهرستان در جهت توسعه و رشد پرداخته شده و سرانجام الگوی مناسب برای سازماندهی ساختار فضایی منطقه شهرستان ورامین ارائه شده است .
رضا رحمانی فر حبیب اشعثی
الکترود غشا pvc انتخابگر tl+ بر پایه شیف باز سالسیل آلدویدی یکی از مشتقات پاراتترا-بوتیل کالیکس (4) آرن که اخیرا تهیه شده با استفاده از نرم کننده ارتونیتروفنیل اکتیل اتر (npoe) تهیه شده است . ضرایب انتخابگری پتانسیومتری الکترود برای فلزات قلیایی ، قلیایی خاکی ،واسطه و کاتیون آمونیوم تعیین شده است که این ضرایب برای تمام کاتیونها به جز ag+ بسیار کوچک بوده است . نمودارهای تغییر پتانسیل نسبت به زمان برای دو حالت افزایش و کاهش غلظت یون اصلی در محیط با مدلهای تئوری و تجربی برازش شده و ثابتهای زمانی برای هر مدل ودر ضمن ثابت سرعت نفوذ یونها برای دو حالت ورود و یون به داخل لایه تماسی و خروج آز آن محاسبه گردیده است . طول عمر و ضریب دمایی نیز برای الکترود اندازه گیری شده و الکترود مذکور برای اندازه گیری تالیم (i) در یک نمونه مصنوعی ادرار مصنوعی بکار رفته است .
زهرا قاسمی حبیب اشعثی
یک روش بسیار مهم در جلوگیری از خوردگی فلزات و انهدام آنها استفاده از بازدارنده های آلی یا معدنی است. متاسفانه بسیاری از بزادارنده های مورد استفاده در محیط های آبی سمی و مضر هستند. در این کار پژوهشی ، خواص و اثرات بازدارندگی گروهی از ترکیبات آلی که به عنوان بازدارنده های خوردگی در محیط اسیدی روی آلومینیم عمل می کنند یعنی آمینواسیدها بررسی شده است.