نام پژوهشگر: روزبه سندگل

مقایسه تاثیر تمرین های مکنزی، ماساژ و رفلکسولوژی کف پا بر درد و عملکرد مردان مبتلا به کمردرد مزمن مکانیکال
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی 1393
  روزبه سندگل   احمد ابراهیمی عطری

زمینه و هدف: امروزه بیش از 80 درصد مردم، کمردرد را حداقل برای یک بار در زندگی خود تجربه می کنند که این دردها با گذشت زمان و عدم بهبودی به کمردرد مزمن تبدیل خواهد شد. از آنجا که اکثر این بیماران مایلند تا برای درمان خود به روش های غیر تهاجمی و غیر دارویی مثل ورزش، ماساژ، حرکت درمانی، رفلکسولوژی و مانند آن روی آورند و نیز با توجه به تبلیغات و استفاده های غیرعلمی از این روش ها و استنادهای مربوط به آن و همچنین بررسی های انجام شده بر مطالعات گذشته بعضی از پژوهشگران پیشین که به نظر می رسد هم حرکت درمانی روش مناسبی برای درمان کمردردهای مزمن است و هم علم رفلکسولوژی و ماساژ به عنوان روش های دیگر از این موضوع حمایت می کنند، لازم و ضروری به نظر می رسد که مقایسه ای بین هر سه روش یاد شده انجام گیرد تا مشخص شود کدام روش بر بهبودی و میزان کاهش کمردردهای مزمن، موثرتر می باشد. روش شناسی پژوهش: این پژوهش، نیمه تجربی و کاربردی بر روی 60 مرد مبتلا به کمردرد مزمن می باشد. معیارهای ورود به پژوهش شامل افراد با محدوده سنی 25 تا 45 سال بود که در 3 سال گذشته هیچ فعالیت ورزشی جدی یا قهرمانی نداشتند. آزمودنی ها بطور تصادفی ساده به 4 گروه مساوی 15 نفری، شامل سه گروه تجربی و کنترل، تقسیم بندی شدند. روش اندازه گیری در این پژوهش بدین صورت بود که ابتدا میزان کمردرد و ناتوانی بیماران از طریق پرسشنامه¬های درد مک¬گیل و اوسوستری اندازه گیری و به عنوان پیش آزمون ثبت شد. سپس به گروه تجربی الف 24 جلسه برنامه تمرین های مکنزی (به مدت 8 هفته و در هر هفته 3 جلسه 45 دقیقه ای) ارایه داده و بعد از آن، نمره¬ی درد مک¬گیل و میزان ناتوانی اوسوستری آن ها اندازه گیری شد. گروه تجربی ب و ج را نیز بطور همزمان 10 جلسه تحت برنامه های ماساژ و رفلکسولوژی کف پا (به مدت 10 روز و در هر روز 30 دقیقه) قرار گرفته و سپس نمره ی درد مک¬گیل و میزان ناتوانی اوسوستری آن ها اندازه گیری و به عنوان پس آزمون ثبت شده است. برای انجام محاسبات داده های خام از نرم افزار spss نسخه 16 و جهت تفسیر داده ها و معنادار بودن فرضیه های پژوهش، از one way annova و آزمون تعقیبی توکی استفاده و سطح معناداری 05/0 در نظر گرفته شده است. یافته ها: سه پروتکل مکنزی، ماساژ و رفلکسولوژی به طور معناداری موجب کاهش درد و بهبود ناتوانی شده اند (001/0 p =). اما هیچ کدام به طور معناداری دارای برتری نسبت به دیگر روش ها نمی باشد (05/0 p >). بحث و نتیجه گیری: بر اساس نتایج و مقدار احتمال های به دست آمده، تفاوتی در میان تاثیر این سه روش بر درد و ناتوانی وجود ندارد و هر سه در مقایسه با گروه کنترل باعث کاهش درد و بهبود ناتوانی شده اند. پس می توان نتیجه گرفت که هر سه روش تا حدود بسیار زیاد، اثری مشابه بر درد و ناتوانی دارند. در نهایت پیشنهاد می شود که در صورت نبودن منع پزشکی، با توجه به مدت زمان کم تر اجرای 2 پروتکل ماساژ و رفلکسولوژی، از این روش ها برای دستیابی به درمان سریع تر استفاده شود.