نام پژوهشگر: رسول نور محمد زاده

پژوهشی تطبیقی درباره برخی مفاهیم بنیادین اگزیستانسیالیسم الحادی
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1392
  رسول نور محمد زاده   مریم ثقفی

فلسفیدن فیلسوفان اگزیستانس(وجود خاص آدمی) ، با تمامی فلاسفه دیگر متفاوت است. گروهی از آنها انسان را با خدا مقایسه کرده و دریافتند که ما انسانها ناقص و با محدودیت های آشکار می باشیم،اما آنها مخالف آزادی نیستند ، بلکه می خواهند به ما نشان دهند که خداوند قادر است ما را آزاد کند . دیگرانی نیز ما را پرتاب شدگانی در هستی انگاشتند، که نه تنها امتیازش سعی در خدا شدن نیست، بلکه امتیاز او با اندیشه و تفکر آزاد، قدم در راه استعلاء گذاشتن است، کما اینکه این راه با سنت شکنی، ساختار ستیزی و در نهایت آفرینش ارزشهای نو باشد.این دو نگرش مانند روز وشب با یکدیگر تفاوت دارند . هر دوی آنها با ولعِ تمام به دو نوع شیوه زندگی معتقدند که از دل زندگی واقعی سر بر می آورد. زندگی ایمان محور و زندگی الحادی . بنابراین، انسان با آزادی به اصل خود باز می گردد و از همه نظر مسوول واقع می شود، او باید در یک جهان بی خدا، طرح یک رشته ارزشها را پی افکند تا در پرتو آن به هستی اصیل خویش دست یابد، بر این اساس فیلسوفان اصالت وجود ملحدانه دوران فکری جدیدی را باعث می شوند، که در سایه آن انسان جدیدی معرفی می شود. آنان، با اعلان مرگ خدا، انسان آفرینشگر، آگاه، آزاد، مسوول و با نیروی قضاوتِ فراسوی خیر و شر را به تاج و تخت نزدیک می کنند. اما این انسان در راهی است بس دشوار، انسانی که در اثر بحران خانه ذات خویش را دستخوش زوال دیده است و در پی این بحران دارای حال و هوای خاصِ وجود انسانی می شود. وی باید براین بحران نیست انگاری توأم با عدم خدا، فائق آید. یأس، دلهره، رنج، سرگردانی اصل ذاتی انسان شده است و همچون صلیب مسیح آنرا بر دوش می کشد، حال که پدر (امر قدسی) فرزند را تنها گذاشته است. در این زمینه انسان با ارزیابی دوباره ارزشها، به راز زدایی جهان دست می زند. او با تکیه بر«من میخواهم»، نخستین پیش شرطهای گسستن از خدا (امر مقدس مبتذل) و در راه گام نهادن و آفرینشگری ارزشها با توسّل به اختیار و آزادی خویش است. به بیان دقیق تر: انسان بعنوان وجودی که با در اختیار داشتن امکانهای بیشمار و اُفُق گسترده پیش رو، انسانی هستی دار است که با آگاهی از خویشتن آغاز می کند و در این گامهای بسوی شدن، احوالاتی چون یأس و دلهره و دیگر هواهای خاص انسانی، و الحاد ، بطور مسلم امری سازنده و بنیادی است. پس شکوهِ انسان، با غیاب و انکار خدا و طغیان علیه متافیزیک سنتّی آفریده می شود.