نام پژوهشگر: داور زارع شیرینکند

بررسی رابطه ی بین بی سازمانی اجتماعی و یادگیری اجتماعی بزهکاری در نوجوانان شهر تهران در سال 1391
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی - دانشکده علوم انسانی و اجتماعی 1392
  داور زارع شیرینکند   محمد علی محمدی

هدف از انجام این تحقیق بررسی نقش بی سازمانی اجتماعی در یادگیری اجتماعی جرم و بزه در بین نوجوانان شهر تهران بود. به این منظور ابتدا به بررسی ادبیات تحقیق پرداخته شد و سپس مفاهیم و تئوریهای تحقیق مورد بررسی قرار گرفت. نوآوری تحقیق حاضر در بیان متغیر واسط یادگیری اجتماعی بزهکاری بوده است. تقریبا در بررسی متون مربوط به بی سازمانی اجتماعی نقش یادگیری اجتماعی در ادبیات مربوطه یا نادیده گرفته شده است و یا اینکه در درون متغیر بی سازمانی اجتماعی (دیده شده) بوده است. با این حال شکاف مربوطه به این دلیل است که عمدتا بی سازمانی اجتماعی به عنوان یک متغیر بیرونی مستقیما بر روی بزهکاری نوجوانان تاثیر ندارد. بلکه عمده ترین تاثیر آن در این است که از طریق یادگیری اجتماعی در بروز رفتارهای انحرافی نقش بازی می کند. یادگیری اجتماعی یعنی ایجاد، حفظ، و تعدیل در رفتار فرد در درون اجتماعی است که در آن زندگی می کند. بنابراین منظور این است که فرد انسانی که در جامعه بی سازمان زندگی می کند، بالقوه توانایی یادگیری انواع جرم و کجروئی را دارد. ممکن است سوال شود که هستند افراد انسانی که درر محلات بی سازمان زندگی می کنند ولی به جرم و بزه مبتلا و یا آن را انجام نمی دهند ...در جواب باید گفت که ممکن است از جامعه شناس انتظار داشته باشیم که از جامعه آغاز کند و از این جهت که او ممکن است مطالب زیادی برای ارائه در این بحث همگانی را داشته باشد، زیرا که شعور متعارف درباره ی بزه و جرم تمایل به مقصر دانستن صرف افراد کجرو به جای جست وجوی علل زیربنایی دارد.با این وصف اینگونه فهم جامعه شناختی فهم جامعی ازجرم، بزه بدست نمی دهد. نه هر شخص بیکاری به جرم متمایل می شود و نه هر که در جامعه ای می زید که اخلاق موضوع مشاجره است مرتکب جرم و بزه می شود.جامعه شناسی می تواند به ما بگوید که کدام شرایط اجتماعی ممکن است احتمال وقوع بزه و جرم را بیشتر و یا کمترکند ولی نه آن که چه کسی مرتکب جرم می شود یا آنکه درباره ی مجرمان به عنوان افراد چه باید کرد.. نوآوری تحقیق حاضر در این بوده است که شکاف حاضر را پر کرده و این بیشتر مربوط به تاکید بر متغبر یادگیری اجتماعی به عنوان متغیر واسط در بروز رفتارهای بزهکارانه بوده است.