نام پژوهشگر: محمد جاودان
محمد جاودان محمد شیخ
تشبیه یکی از فنون بیانی است که شاعران و نویسندگان در آثار ادبی خویش در همه دورانها از آن استفاده نموده اند. شاعران دوره جاهلی برای تقریب معنا بر ذهن و رساندن مفهوم به مخاطب از این ابزار بهره برده اند در این پژوهش سعی شده تا به تشبیه در این دوره پرداخته شده و مهمترین تشبیهاتی که در این دوره از آن استفاده شده، نشان داده شود. انسان، حیوان ، آثار دیار یار، طبیعت و ابزار جنگی مهمترین موضوعاتی هستند که شاعران جاهلی به آن پرداخته اند. آنها دیار یار را به زر و زیور و کتاب و زینت و زیور تشبیه کرده اند به دلیل نوع زندگی خاص در تشبیهات از حیوان نیز سخن به میان آمده که تشبیهاتی از شتر، اسب، گورخر وحشی و شتر مرغ در آن اشعار یافت می شود. در تشبیهات انسان بیشتر وصف ممدوح و زن وجود دارد. در مورد طبیعت و پدیده های طبیعی وصف شب و باران و سیل دیده می شود. شاعر جاهلی به وصف ابزار جنگی که برای دفاع از خویش باید همراه داشته باشد پرداخته و کمان و زره و نیزه را وصف کرده است. بیشتر تشبیهات جاهلی از متن محیط و زندگی روزمره و سنت های جامعه بدوی بر گرفته شده که می توان گفت طبیعت ماده آن و زندگی با آن، ابزار این تصاویر است-. موضوعات و مضامین مشترک میان شاعران جاهلی فراوان است به طوری که نوآوری و خلاقیت در آنها دیده نمی شود و بیشتر این معانی و مضامین تکراری هستند. بیشتر این تشبیهات از نوع حسی دیداری و محسوس به محسوس هستند.
محمد جاودان شهرام پازوکی
فریتیوف شوان از دانشمندان طراز اول سنت گرا در آثار پر شمارش، مبانی فلسفی کلامی مدرنیسم را نقد بسیارکرده و بدین شیوه، خبط و خطاهای تجدد مسلکی را بر ملا ساخته است. برخی از نقدها، بدیع نیستند؛ اما نوع پرداخت آنها در کنار جامعیت، سازش ناپذیری، رسوخ تا پایه ای ترین بنیادهای تجدد و افشای پیامدهای آنها، برنامۀ انتقادی ای را که از جنبۀ سلبی تمام به نظر می رسد عرضه می کند. برنامه ای که می تواند در اصلاح عیوب جهان متجدد، ما را یاری رساند، خود باختگی ها را در برابر هیمنه و سیطرۀ تجدد بی مایه سازد و در دگرگونی رویکرد جهان متجدد به دین و سنت، کارساز افتد و اسباب اقبال به ارزش های بسیار آنها را فراهم آورد. فصل نخست این تحقیق، به ملاحظات کلی، ایضاح مفاهیم اصلی مثل سنت، مدرنیسم، و سیر تاریخی آن از نظر شوان و فصل دوم به زندگی، آثار و اندیشه های شوان پرداخته است. فصل سوم و چهارم، به ترتیب، نقدهای ناظر به تجدد مسلکی فلسفی و تجدد مسلکی علمی را ذیل عناوینی اصلی چون: عقلی مسلکی، تجربی مسلکی، مادی مسلکی، بشری مسلکی، تکامل مسلکی، روانشناسی مسلکی و مانند آنها گزارش کرده اند که ده ها عنوان فرعی ذیل آنها گرد آمده است. هریک از این عناوین سنگ بنایی از عمارت تجدد مسلکی است که به نحو مستقیم فلسفی و غیر مستقیم کلامی است. پیش داوری در عین وانمود به خلوّ تحقیق از آن، مسلک سازی در عین مخالفت با هر دین و مسلک، مقصور ساختن عقل در عقل جزوی، محصور نمودن علم در علم تجربی و بدین شیوه نفی خدا و تعالی، انسان را بر مسند خدا نشاندن و به حکم صدفه و تکامل، او را در عداد حیوانات شمردن، دین ستیزی و سنت زدایی و در نتیجه هدیه کردن پوچی، نومیدی، اضطراب، بمب هسته ای، ویرانیِ زیست محیط به بشر و جز اینها، شماری از نقد های بسیار شوان بر مبانی مزبور است. فصل فرجامینْ به بررسی خود آن نقد ها پرداخته است: نقدهایی که از یک سو جامع، قاطع، مبنایی و بنیادی می نمایند؛ از سوی دیگر دشواریاب، مبهم، گاه زیاده روانه و بیشتر ذوقی و اقناعی به نظر می نمایند تا استدلالی. درمجموع، این نقدها از جهت سلبی کامیاب به نظر می رسند، چون کاستی ها، ضعف ها، مشکلات و ناروایی های تجدد و تجدد مسلکی را آفتابی می کنند. اما از جهت ایجابی ناکام نشان می دهند؛ چون بدیلی برای تجدد و دنیای برآمده از آن پیش نمی نهند. گویا نتیجۀ کلّ برنامۀ انتقادی شوان، آن است که انسان بر سر دوراهیِ انتخابِِ یکی از دو بدیلِِ تجدد و سنت است: یا تجدد یا سنت. این نتیجه، درست، به یکی از نقدهای رایج شوان که آن را «دوراهه انگاری» نامیده، دچار می نُماید. اگر راه چاره، کنار نهادن تجدد و بازگشتن به عهد سنت است، این راه نه ممکن است و نه مطلوب. پس راه و چاره ای دیگر می باید. آن چاره چیست، آن راه کدام است؟ درپاسخ بدین پرسش مهم، آثار شوان خموش اند.
محمد جاودان موسی ملایری
در این نوشتار کوشیده ایم عدل را از منظر علامه طباطبایی در قالب چهارده بخش بررسی نماییم، ابتدا پس از معنای لغوی عدالت، تعریف و مفهوم عدالت آورده شده است، و نیز عدالت به دو قسمت اصلی عدالت بشری و عدالت الهی تقسیم می شود که هر یک مباحث فرعی دیگری را در بر می گیرند . عدالت بشری شامل مباحث؛ عدالت فردی، اخلاقی، اجتماعی، جنسیتی و سیاسی می باشد. عدالت فردی آن است که کاری کنی که سعادتت در آن باشد و کاری را که مایه بدبختی است به خاطر پیروی از هوی نفس انجام ندهی . عدالت اجتماعی رعایت استحقاق ها و عطا کردن به هر ذی حق است آنچنان که استحقاق آن را دارد . عدالت جنسیتی تفاوت های طبیعی و جنسیتی را در نحوه آفرینش و خلقت آنها بر اساس عدالت و حکمت الهی پیجویی مینماید و تفاوت را در تناسب میان زن و مرد می بیند. عدالت و سیاست که حکومت به عنوان قوه قهریه برای تسلط بر افراد و جلوگیری از پایمال شدن حق به کار می برد و اغلب ایجاد آن در موارد بروز اختلاف بوده است . مباحث فرعی مربوط به عدالت الهی نیز شامل؛مساله ی شرور ،خیر و شر، عدل و مجازات های الهی،مساله جبر و اختیار،قضا و قدر ،حسن و قبح و نظام احسن وجود می باشد. مساله ی شرور خود شامل مباحث فرعی دیگری همچون مساوقت شرور با عدم یا وجودی بودن آن می باشد و یکی از شبهه های اساسی عدل الهی می باشد. خیر از نظر علامه وجودی و شر عدمی می باشد و به این ترتیب علامه آن را با عدل الهی سازگار می داند. درباره ی مجازات های الهی علامه معتقد است که مجازات ها با عدل الهی منافاتی ندارند و برای تکامل روح اند. مساله ی جبر و اختیار را نیز با نظریه ی امر بین امرین حل می کند به این معنا که اراده ی ما و اختیار ما در طول اراده ی الهی است و نه در عرض آن. درباره مساله قضا و تقدیرگرایی نیز علامه معتقد است برای هر کسی حدودی وجود دارد و اندازه ای که بر اساس آن به او امکانات داده شده است که همان فیض است. و بالاخره حسن و قبح اعتباری اند و جهانی که ما در آن زندگی می کنیم بهترین جهان ممکن است بنابراین این اصلا ظلم و شر نیست بلکه عین خیر است و عدالت.
محمدهادی مدنی محمد جاودان
در پایان نامه حاضر سعی شده است که مهمترین انتقادهای سنت گرایان بر فلسفه مدرن به روایت رنه گنون و فریتیوف شوان بیان گردد. در این راستا پایان نامه از سه بخش تشکیل شده است. در بخش اول بعنوان یک بحث مقدماتی کلیاتی در مورد فلسفه مدرن بیان شده و چهار جریان اصلی آن یعنی عقلگرایی، تجربه گرایی، ایده آلیسم واگزیستانسیالیسم به صورت توصیفی توضیح داده شده و پس از آن ویژگی کلی فلسفه مدرن شمرده شده است. در فصل دوم از بخش اول باز هم بعنوان یک فصل مقدماتی سنت و سنت گرایی به شکل توصیفی بیان گردیده و مولفه های آن چون حکمت جاویدان، وحدت متعالیه ادیان، هنر سنتی و انتقال مورد بحث قرار گرفته و مبنای دیدگاه های انتقادی سنت گرایان نسبت به مدرنیته روشن گردیده است. در بخش دوم بعنوان بدنه ی اصلی پایان نامه ، در قالب سه فصل انتقادهای سنت گرایان بر فلسفه مدرن بیان گردیده است. در این راستا ابتدا در فصل سوم زمینه های فلسفه مدرن از یونان باستان تا دوره مدرن بررسی شده و عوامل زمینه ساز فلسفه مدرن با تحلیل گفتمانی از دیدگاه سنت گرایان تحلیل شده است. در فصل چهارم از بخش دوم یکی از مهم ترین نحله های فلسفه مدرن یعنی عقل گرایی با رویکرد انتقادی سنت گرایان مورد بحث قرار گرفته شده و مباحثی همچون حقیقت و واقعیت، صیرورت و نسبیت، خود بنیادی، فردگرایی و ماتریالیسیم، بعنوان مولفه های فلسفه مدرن مورد نقد واقع شده است. در فصل پنجم تجربه گرایی در رابطه با علم نوین و پیامدهایش باز هم با رویکرد انتقادی سنت گرایان مورد بحث قرار گرفته شده و مباحثی مانند ماهیت علم نوین و مفروضات آن، و ماشینیسم و از خود بیگانگی مورد بررسی قرار گرفته شده است. و در بخش سوم نیز یک نتیجه گیری و ارزیابی نهایی از مجموعه بخث ها صورت گرفته و نکات مثبت و منفی دیدگاه های سنت گرایان در رابطه با سنت گرایی و فلسفه مدرن بیان گردیده است.