نام پژوهشگر: نسیم کشاورزمنش
نسیم کشاورزمنش رضامراد صحرایی
الف. موضوع و اهمیت مسئله (اهمیت موضوع و هدف) یادگیری و آموزش زبان دوم از مباحث مهم و مورد توجه محققان و پژوهشگران زبان شناسی و آموزش زبان است. پژوهشگران تلاش می کنند نظریه ای ارئه نمایند تا از آن طریق، روند یادگیری و آموزش زبان دوم را تسهیل نمایند. جهت دستیابی به این هدف، برخی از پژوهشگران به فراگیری زبان اول توسط کودک توجه ویژه ای نمودند. زیرا معتقدند یادگیری زبان دوم بی شباهت با فراگیری زبان اول نیست. از این رو، با مطالعه فراگیری زبان اول، سعی در یافتن راهی جهت یادگیری و آموزش زبان دوم دارند. کرشن (1987)، با توجه به این موضوع، انگاره نظارت را که مشتمل بر پنج فرضیه می-باشد ارائه نموده است. در فرضیه دوم این انگاره، قابل پیش بینی بودن ترتیب یادگیری ساختارهای دستوری زبان دوم بیان می شود که آموزش تأثیری بر روند فراگیری آن ساختارهای دستوری ندارد. دراین پژوهش تلاش می شود فراگیری برخی از ساختارهای پایه زبان فارسی در کودکان دو تا چهار ساله فارسی زبان بررسی گردد و نحوه آموزش آن ساختارها در چهار مجموعه آموزش زبان فارسی به غیر فارسی زبانان مطالعه و مقایسه شود. این پایان نامه مشتمل بر پنج فصل است. فصل اول مقدمه است بر موضوع و شامل پرسش ها، فرضیه ها، اهمیت و اهداف پژوهش می باشد. در فصل دوم، ادبیات موضوع و مبانی نظری ارائه می گردد. در این فصل، تاریخچه مختصری از مطالعات غیر ایرانی و ایرانی انجام شده در این زمینه بیان می-شود. در فصل سوم، روش انجام پژوهش معرفی می گردد. چهارمین فصل این پژوهش، به توصیف، تجزیه و تحلیل داده ها و بررسی چهار مجموعه آموزش زبان فارسی به غیر فارسی زبانان اختصاص یافته است. در فصل آخر، فصل های پیشین مرور شده و فرضیه های پژوهش ارزیابی می شود. در انتها، پیشنهاداتی جهت انجام پژوهش های آتی ارائه می گردد. ب. مبانی نظری (مروری مختصر بر منابع، چارچوب نظری، پرسش ها و فرضیه ها) این پژوهش بر پایه فرضیه ترتیب طبیعی از انگاره نظارت کرشن (1987) انجام شده است. کرشن بر اساس نظریه فراگیری زبان چامسکی، نظریه فراگیری زبان دوم را با نام انگاره نظارت معرفی می کند. این انگاره مشتمل بر پنج فرضیه است که بر اساس آنها، زبان دوم آموزان زبان دوم را فرامی گیرند. این فرضیه ها عبارتند از: فرضیه اول: تمایز فراگیری-یادگیری. کرشن فراگیری را فرایندی مشابه روش کودکان در گسترش توانایی شان در زبان اول، می داند. که نیمه آگاهانه رخ می دهد. فرضیه دوم: ترتیب طبیعی. بر اساس این فرضیه، ساختارهای دستوری در ترتیبی قابل پیش بینی فراگرفته می شوند. فرضیه سوم: نظارت. به اعتقاد وی، قواعد صوری یا یادگیری آگاهانه فقط نقش محدودی در عملکرد زبان دوم ایفا می کند . فرضیه چهارم: درونداد. طبق این فرضیه، شرط لازم- و نه کافی- برای حرکت از سطح i به سطح i+1 این است که فراگیرنده، درونداد را که شامل i+1 است درک نماید. فرضیه پنجم: صافی عاطفی. در این فرضیه عوامل عاطفی، موثر و مرتبط با فرایند فراگیری زبان دوم دانسته شده است. به اعتقاد کرشن، متغیرهایی چون انگیزه، اعتماد به نفس و اضطراب عوامل موثری در فراگیری زبان دوم می باشند. در این پژوهش تلاش می شود تا بر اساس فرضیه دوم انگاره نظارت، روند فراگیری برخی از ساختارهای پایه زبان فارسی در کودکان دو تا چهار ساله بررسی شود. سپس نحوه آموزش آن ساختارها در چهار مجموعه آموزش زبان فارسی به فارسی آموزان خارجی مورد مطالعه قرارگرفته و پس از آن، نتایج حاصله با روند فراگیری کودکِ فارسی زبان مقایسه گردد. پرسش های این پژوهش عبارتند از: 1) ترتیب طبیعی فراگیری ساختارهای پایه زبان فارسی چگونه است؟ 2) بازنمایی ترتیب فراگیری زبان فارسی در منابع آموزش فارسی به غیر فارسی زبانان چگونه است؟ فرضیه های آن نیز از این قرارند: 1) ساختارهای پایه زبان فارسی، به ترتیب زیر فراگرفته می شود: - ساده > مرکب هم پایه > مرکب ناهم پایه - معلوم > مجهول > سببی تکواژی > شرطی واقعی/ممکن > سببی مرکب و شرطی غیر واقعی/غیر ممکن - امری > خبری > پرسشی - اخباری > التزامی - حال > گذشته > آینده 2) فرضیه دوم این پژوهش، به دلیل ماهیت توصیفی آن فرضیه صفر بود و در نهایت معلوم گردید بازنمایی ساخت های پایه زبان فارسی در منابع آموزشی مورد مطالعه، در برخی موارد همسو با روند فراگیری آنها توسط کودک است و در برخی موارد دیگر خیر. پ. روش تحقیق این پژوهش، به روش برشی- مقطعی و توصیفی- تطبیقی انجام شده است. ت. یافته های تحقیق پس از بررسی و تجزیه و تحلیل داده ها از کودکان مورد مطالعه، نتایج زیر به دست آمد: - جمله ساده > جمله مرکب ناهم پایه > جمله مرکب هم پایه - فراگیری جمله معلوم پیش از مجهول می باشد. - اخباری > امری > پرسشی - اخباری > التزامی - زمان حال > زمان گذشته > زمان آینده در بررسی و مطالعه کتاب های آموزش زبان فارسی به غیر فارسی آموزان، آموزش برخی از ساختارهای پایه زبان فارسی همچون ترتیب آموزش زمان ها و آموزش دو وجه اخباری و التزامی، با روند فراگیری آنها در کودکان فارسی آموز همسو بود و دیگر ساختارها، متفاوت با روند فراگیری توسط کودک، آموزش داده شده اند. ث. نتیجه گیری و پیشنهادها در پژوهش انجام شده، برخی از نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده های کودکان با فرضیه های مطرح شده یکسان بود و روند آموزش در کتاب های آموزش زبان با فراگیری توسط کودک همسو بود. در برخی دیگر از ساختارهای پایه، تفاوت هایی مشاهده شد. برای انجام مطالعات آتی، موارد زیر پیشنهاد می شود: 1) بررسی ترتیب فراگیری ساختارهای پایه زبان فارسی در کودکان چهار ساله و بزرگتر؛ 2) بررسی ترتیب فراگیری ساختارهای زبان فارسی در فارسی آموزان خارجی؛ 3) مقایسه ترتیب فراگیری ساختارهای پایه در فارسی آموزان خارجی و کودکانِ فارسی-آموز.