نام پژوهشگر: مریم طبیعی
مریم طبیعی شهلا شریفی
زبان اشاره ایرانی، زبانی دیداری/فضایی است که با دارا بودن ساختار نحوی و معنایی خاص خود در جامعه ناشنوایان در سرتاسر ایران با تفاوت لهجه های مختلف، رشد کرده است. وجود اشارات قراردادی در این زبان اثبات می کند که زبانی حقیقی است و تنها مجموعه ای از تصاویر در فضا نمی باشد. انگیزه اصلی از انجام پژوهش حاضر با بررسی چگونگی بازنمود زمان و نمود در زبان اشاره ایرانی، معطوف کردن توجه زبان شناسان به یکی از ویژگی های زبانی این زبان (مفاهیم زمانی) است، تا بتوان آنها را از خصوصیات و طبیعی بودن آن آگاه کرد، چرا که در جامعه ناشنوایان از اهمیت و ارزش بالایی برخوردار است و تاثیر مستقیمی بر روی زندگی آنها دارد. به این منظور بخش اعظم پژوهش (مصاحبه و مشاهده مشارکتی) با حضور در مکان های مختلفی مانند کانون ناشنوایان، هیئت مذهبی ناشنوایان و هیئت ورزشی ناشنوایان در دو شهر شیراز و مشهد و همچنین همایش های مخصوص ناشنوایان صورت گرفته است و بخش دیگر کار با بررسی فیلم هایی از ناشنوایان مختلف در سرتاسر کشور بر اساس مشاهده غیرمشارکتی انجام شده است و 20 نفر (10 زن، 10 مرد) از ناشنوایان به عنوان نمونه انتخاب شده اند. یافته های این پژوهش مشخص نمود که در زبان اشاره ایرانی برای مشخص کردن مفهوم زمان از روش های مختلفی مانند قیدهای زمانی، نشانگرهای واژگانی، مشخصه های غیردستی، گروه دستوری اعداد و عبارات زمانی طبق خط زمان فرضی استفاده می شود. جهت مشخص کردن نمود نیز از دو روش استفاده می شود. نمود مکرر، استمراری و عادتی از طریق تکرار در حرکات فعل و نمود کامل از طریق نشانگر واژگانی "تمام شدن" بیان می شوند که تمامی روش ها به طور گسترده در میان ناشنوایان مورد استفاده قرار می گیرند.