چکیده اهداف گزارشگری مالی، از نیازها و خواسته¬های اطلاعاتی استفاده¬کنندگان برون سازمانی سرچشمه می¬گیرد. هدف اصلی، بیان آثار اقتصادی رویدادها و عملیات مالی بر وضعیت و عملکرد واحد تجاری برای کمک به اشخاص خارجی برای اتخاذ تصمیمات مالی در ارتباط با واحد تجاری است. هدف این تحقیق، بررسی رابطه بین کیفیت حسابرسی و کیفیت گزارشگری مالی و تأثیر کیفیت هیأت مدیره بر رابطه بین آن¬ها می¬باشد. پژوهش حاضر از لحاظ هدف، کاربردی و از بعد روش¬شناسی از نوع تحقیق¬های توصیفی- همبستگی است. بدین منظور داده¬های مورد نیاز از 67 شرکت عضو بورس ¬اوراق ¬¬بهادار ¬تهران، در طی دوره زمانی 1385 تا 1391 جمع¬آوری گردیده است. روش آماری مورد استفاده جهت آزمون فرضیه¬ها، رگرسیون چند متغیره می¬باشد. نتایج تحقیق نشان داد که کیفیت هیأت مدیره به عنوان یک متغیر مداخله¬گر بر رابطه بین کیفیت حسابرسی و کیفیت گزارشگری مالی اثر می¬گذارد. همچنین دیگر نتایج نشان داد که بین کیفیت حسابرسی و کیفیت گزارشگری مالی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. کلمات کلیدی: کیفیت گزارشگری مالی، کیفیت حسابرسی، دوره تصدی حسابرس و کیفیت هیأت مدیره.

ادبیات موجود در زمینه بیش¬سرمایه¬گذاری و کم¬سرمایه¬گذاری را از منظر فرضیه خوش¬بینی و نظریه نمایندگیتوسعه دهد. جامعه آماری این تحقیق شرکت¬های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است و بر اساس شرایط در نظر گرفته شده برای انتخاب نمونه، 93 شرکت طی دوره 1382 تا 1391، انتخاب و اطلاعات آن¬ها جمع¬آوری و آزمون گردیده است. به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات از تحلیل همبستگی به کمک رگرسیون چندمتغیرهاستفاده شده و برای مقایسه ضرایب متغیرهایمستقل از آزمون والد استفاده گردیده است. متغیرهای وابسته در این مطالعه، مخارج سرمایه¬ای و ارزش شرکت و متغیرهای مستقل، سرمایه¬گذاری بیش از حد و کمتر از حد و خوش¬بینی مدیریت در نظر گرفته شده است. یافته¬ها بیانگر آن است که منطبق با پیش¬بینی فرضیه خوش¬بینی، خوش¬بینیِکمترِ مدیریت،آثار زیان¬بار مرتبط با بیش¬سرمایه¬گذاریِ جریان¬های نقدی آزاد توسط مدیریت را تعدیل می¬نماید و منجر به سرمایه¬گذاریِ کمتر و ارزش بیشتر شرکت می¬گردد. همچنین خوش¬بینیِ بیشترِ مدیریت، زمانی که با مسأله کم¬سرمایه¬گذاری روبه¬رو است، آثار منفی رد پروژه¬های با ارزش فعلی خاص مثبت را تعدیل می¬نماید و منجر به سرمایه¬گذاری بیشتر و ارزش بالاتر برای شرکت می¬گردد.

هدف این پژوهش، مطالعه تأثیرماهیتکنترلسهامدارانبرقیمت¬گذاریخدماتحسابرسیاست. دراینپژوهش، بدلیل محدود بودن و جدا بودن نمونه¬ها در هر فرضیه، ما نمونه¬ای جداگانه برای هر کدام از فرضیه¬ها در نظر گرفتیم، بدین صورت که برای مالکان خانوادگی 30 شرکت، مالکان نهادی 84 شرکت و برای مالکان شرکتی 73 شرکت طی سال¬های 1385 تا 1391را به صورت جداگانه مورد آزمون قرار دادیم. روشپژوهش،توصیفیهمبستگیاستوبرایآزمونفرضیه¬ها،ازمدل¬های رگرسیونخطیچندمتغیره با استفاده از نرم افزار spss استفادهشدهاست. نتایجپژوهشنشان می¬دهد که مالکیت خانوادگی و مالکیت شرکتی تأثیر منفی و معناداری بر حق ¬الزحمه حسابرس دارند. همچنین دیگر نتایج نشان از وجود تأثیر مثبت و معنادار مالکیت نهادی برحق ¬الزحمه حسابرس می¬باشد.

چکیده تحقیق حاضر در راستای ارائه نگرشی جدید نسبت به اهمیت، کمیت و کیفیت تأثیرگذاری ساختار بازار محصول بر کیفیت سود، به بررسی تأثیر شاخص هرفیندال – هیرشمن و شاخص بون به عنوان معیارهای ساختار بازار محصول بر اقلام تعهدی اختیاری و هموارسازی سود به عنوان معیارهای معکوس، و پایداری سود و محافظه کاری سود به عنوان معیارهای مستقیم کیفیت سود پرداخته است. نمونه مورد بررسی شامل 791 مشاهده از 113 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سال های 1385 الی 1391؛ و روش آماری مورد استفاده مدل رگرسیون داده های ترکیبی است. برای گردآوری اطلاعات نظری تحقیق، از نشریات و کتب و همچنین پایگاه های اطلاعاتی در دسترس استفاده شده است. همچنین، داده های مورد نیاز برای تجزیه و تحلیل، از اطلاعات صورت های مالی حسابرسی شده و گزارش هیأت مدیره به مجمع عمومی عادی شرکت ها استخراج گردیده است. نتایج حاصل از آزمون فرضیه های فرعی مرتبط با فرضیه اصلی اول تحقیق حاکی از این است که با افزایش شاخص هرفیندال – هیرشمن، اقلام تعهدی اختیاری و هموارسازی سود به عنوان معیارهای معکوس کیفیت سود به صورت معناداری افزایش و معیارهای مستقیم کیفیت سود شامل پایداری سود و محافظه کاری سود کاهش می یابد. همچنین، با توجه به نتایج حاصل از بررسی مدل های برآورد شده برای فرضیه اصلی دوم نیز چنین نتیجه گیری می شود که با افزایش شاخص بون، اقلام تعهدی اختیاری و هموارسازی سود به عنوان معیارهای معکوس کیفیت سود به صورت معناداری کاهش و معیارهای مستقیم کیفیت سود شامل پایداری سود و محافظه کاری سود افزایش می یابد. در مجموع، با توجه به نتایج حاصل از تحقیق حاضر می توان چنین نتیجه گرفت که افزایش انحصار، کاهش کیفیت سود و افزایش رقابت در بازار محصول، افزایش کیفیت سود را به دنبال دارد. واژه های کلیدی: ساختار بازار محصول، کیفیت سود، بورس اوراق بهادار تهران.

بسیاری از تغییرات در سود شرکت ها در بازار سرمایه تحت تأثیر اطلاعات مختلف و متنوعی است که از سوی شرکت ها به بازار ارائه می شود. برخی از این اطلاعات منشأ پیش بینی و برآورد دارند، لذا صحت و سقم این پیش بینی ها و همچنین تأثیر این پیش بینی ها بر شرکت که سبب ایجاد سودی غیرمنتظره می گردد مورد سوال خواهد بود. در این پژوهش به بررسی رابطه ی بین تأثیر فرم و توصیف پیش بینی سود مدیریت بر دیدگاه پیش بینی تحلیلگر مالی در صنعت فلزات اساسی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداخته ایم. در پژوهش حاضر فرضیه ها شامل ارتباط بین پیش بینی حداقلی مدیریت، نقطه پیش بینی مدیریت و بازه دقت پیش بینی مدیریت با سود غیرمنتظره هر سهمی است که توسط مدیریت پیش بینی و توسط تحلیلگر مالی بازبینی شده است. پژوهش حاضر از لحاظ هدف کاربردی و از بعد روش شناسی از نوع تحقیق های توصیفی- همبستگی است. بدین منظور داده های مورد نیاز از بورس اوراق بهادار تهران، در طی دوره زمانی 1386 تا 1392 از 17 شرکت که دارای شرایط ما بوده اند جمع آوری گردیده است. داده ها در نرم افزار excel طبقه بندی و تجزیه و تحلیل آن ها با استفاده از نرم افزار spss انجام شده است. تکنیک آماری مورد استفاده جهت آزمون فرضیه ها، رگرسیون چند متغیره می باشد. نتایج تحقیق نشان داد که بین پیش بینی فرضیه ها مورد بررسی با سود غیرمنتظره هر سهمی که توسط مدیریت پیش بینی و توسط تحلیلگر مالی بازبینی شده است (در صنعت فلزات اساسی بورس اوراق بهادار تهران) رابطه ی مثبت و معنی داری برقرار است.

هدف این تحقیق بررسی تأثیر اهرم مالی، سودآوری، اندازه شرکت و فرصت سرمایه گذاری بر سیاست تقسیم سود و ارزش شرکت می باشد. پژوهش حاضر از لحاظ هدف، کاربردی و از بعد روش شناسی از نوع تحقیق های توصیفی- همبستگی است. بدین منظور داده های مورد نیاز از 82 شرکت عضو بورس اوراق بهادار تهران، در طی دوره زمانی 1382 تا 1392 جمع آوری گردیده است. تکنیک آماری مورد استفاده جهت آزمون فرضیه ها، رگرسیون چند متغیره می باشد. نتایج تحقیق نشان داد که بین اهرم مالی و فرصت های سرمایه گذاری با سیاست تقسیم سود رابطه ی منفی و معناداری وجود دارد و بین سودآوری و اندازه شرکت با سیاست تقسیم سود رابطه ی مثبت و معناداری وجود دارد. دیگر نتایج نشان داد که بین اهرم مالی، فرصت-های سرمایه گذاری، سودآوری، اندازه شرکت و سیاست تقسیم سود با ارزش شرکت رابطه ی مثبت و معناداری وجود دارد.

پژوهش حاضر به دنبال بررسی تاثیر توافق اجتماعی و دامنه پیامد های اعمال اخلاقی بر تصمیم-گیری اخلاقی حسابرسان است. جامعه آماری این پژوهش حسابرسان سازمان حسابرسی استان فارس و موسسه های حسابرسی و حسابرسان داخلی برخی از شرکت های بزرگ واقع در شهر شیراز می باشد. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران محاسبه و در نهایت 130پرسش نامه بین حسابرسان(30 نفر از حسابرسان داخلی و 100 نفر از حسابرسان مستقل) توزیع و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته شد و داده های استخراج شده با استفاده از روش رگرسیون سلسله مراتبی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. برای سنجش پایایی از آزمون کرونباخ و فرضیه ها با استفاده از روش تحلیل مسیر مورد آزمون قرار گرفته اند. از آزمون f جهت سنجش وجود رابطه خطی بین متغیر ها استفاده شده است. در این پژوهش از نرم افزار spss جهت تجزیه و تحلیل آماری استفاده شده است. نتایج نشان داد که در هر چهار عمل احتمالی، متغیرهای توافق اجتماعی و دامنه پیامدها تاثیر معناداری بر رابطه بین ارزیابی اخلاقی و نیت عمل دارد. بنابراین هر چهار فرضیه تحقیق تایید شدند.

هدف این پژوهش بررسی تأثیر تخصص حسابداری کمیته حسابرسی بر مدیریت سود و تعدیل سود در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است، در این پژوهش از اقلام تعهدی اختیاری به عنوان شاخص مدیریت سود استفاده می شود. نمونه، شامل 110 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران بین سال های 1391-1392 را در بر می گیرد. فرضیه ها بر اساس آزمون لوین، لین و چو، آزمون شاپیرو ویلک، ماتریس همبستگی، آزمون لاگرانژ (lm)، آزمون f لیمر و رگرسیون سلسله چندمتغیری، مورد آزمون قرار گرفته اند. متغیر مستقل پژوهش تخصص حسابداری کمیته حسابرسی است و متغیر وابسته پژوهش، مدیریت سود، کاهش رواج مدیریت سود و اجتناب از تعدیل غیرمنفی سود می باشد. نتایج بدست آمده از این پژوهش نشان می دهد که بین تخصص حسابداری کمیته حسابرسی و مدیریت سود، کاهش دستکاری سود تعهدی شرکت، اجتناب از تعدیل غیرمنفی سود و کاهش رواج مدیریت سود رابطه معناداری وجود دارد. وجود تخصص در کمیته حسابرسی می تواند مدیریت سود شرکت را تحت تاثیر قرار داده و باعث کاهش آن شود. پس وجود تخصص حسابداری کمیته حسابرسی می تواند به عنوان عاملی بازدارنده عمل کند.